تبیان، دستیار زندگی
سکولاریسم (Secularism) به معنای جدا انگاشتن دین از دنیای آدمی، اساسا چیزی جز انکار دین نیست. «دین» وقتی هادی بشر است که راه زندگی و طریقه زیستن آدمیان در میان انبوهی از گرایشات و تمایلات و تزاحمات حیات مادی و طبیعی را ارائه دهد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دین و مدیریت دنیا


سکولاریسم (Secularism) به معنای جدا انگاشتن دین از دنیای آدمی، اساسا چیزی جز انکار دین نیست. «دین» وقتی هادی بشر است که راه زندگی و طریقه زیستن آدمیان در میان انبوهی از گرایشات و تمایلات و تزاحمات حیات مادی و طبیعی را ارائه دهد


بزرگان دین

«دین» اگر برای اداره و مدیریت دنیای آدمی، حرفی برای گفتن نداشته باشد، حقیقتا دین نیست. درست است که کمال نهایی انسان در این دنیای فانی و محدود حاصل نمی‌شود، اما از طریق و در گذر از همین دنیا تامین و تحصیل می‌گردد. مگر نه این است که:

«الدنیا مزرعه الاخرة» «دنیا کشتزار آخرت است»    

بنابراین آنچه در این دنیا بکاریم در آخرت درو خواهیم کرد. از این رو معقول نیست که خداوند حکیم گام زدن در راستای کمال نهایی اخروی را طلب کند، اما برای مدیریت حیات دنیای بشر که کشتزار حیات و کمال اخروی است، برنامه‌ای نداشته باشد.

سکولاریسم (Secularism) به معنای جدا انگاشتن دین از دنیای آدمی، اساسا چیزی جز انکار دین نیست. «دین» وقتی هادی بشر است که راه زندگی و طریقه زیستن آدمیان در میان انبوهی از گرایشات و تمایلات و تزاحمات حیات مادی و طبیعی را ارائه دهد. از این روست که دین علی الاصول نمی‌تواند از حقوق، سیاست، جامعه شناسی، روانشناسی، تعلیم و تربیت، اقتصاد، مدیریت و... خالی باشد. ما اگر مثلا سیاست را از دیانتمان جدا بپنداریم، اصلا دیانت هم نداریم و دینی که کاری به مدیریت انسان در زمین و زمان نداشته باشد، اساسا دین نیست.

مع الاسف استعمار فرهنگی در طول سالیان متمادی، ذهنیت برخی از مومنان و متدینان و فرهیخت‌گان دینی ما را چنان مورد هجوم و تحت تاثیر خود قرار داده است که هنوز هم چنین می‌پندارند که دیانت جدای از سیاست است! پاره‌ای چنین توهم می‌کنند که هرگونه تلاش برای کسب حکومت و قدرت، تلاش برای صرف دنیاست و ربطی به دین و آخرت ندارد. این پندار و توهم نادرست، در طول سالیان دراز زمینه را برای نفوذ اجانب و استعمارگران شرق و غرب در بلاد اسلامی فراهم ساخته و به تدریج دین را از صحنه‌های مدیریت عالم و آدم به کناری زده و منزوی کرده است.

« ما رسولان خویش را با ادله و شواهد متعدد فرستادیم و با آنان کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم به قسط و انصاف برخیزند»

چرا باید آمریکای مستکبر مدعی برقراری نظم نوین جهانی باشد؟ چرا ما مدعی نظم جهانی نباشیم؟ و چرا محور نظام و انتظام دنیای امروز، دین وحیانی و کتاب آسمانی نباشد؟ ادیان الهی و کتب آسمانی و پیامبران ربانی همه برای تشکیل حکومت و به دست گرفتن قدرت و مدیریت جوامع بشری آمده‌اند تا مردم در پرتو دین خدا به «قسط» و «اعتدال» در حیات نائل آیند و نظام و آئین و دولتی را بر جامعه و زندگی خویش حاکم کنند که زمینه‌های استکمال و تعالی و تقرب آدمیان به سوی کمال مطلق را فراهم سازد. از این روست که «اجتناب از طاغوت» همسنگ «عبادت خدا» قرار می‌گیرد و خداوند می‌فرماید:

«ولقد بعثنا فی کل امه رسولا ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت»(نحل: 36) «ما در میان هر امتی، پیامبری مبعوث کردیم تا به آنان بگوید خدا را عبادت کنید و از طاغوت به پرهیزید»

حکیمان و فقیهان ما باید در راهکارهای نظری و عملی محقق ساختن «قسط» در جامعه بشری، تامل و تدبر بیشتری بنمایند. مگر «قسط» هدف ارسال رسولان و غایت انزال کتاب و میزان نیست؟ خداوند می‌فرماید:

«لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط» (حدید:25)

« ما رسولان خویش را با ادله و شواهد متعدد فرستادیم و با آنان کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم به قسط و انصاف برخیزند»

در زمان ما، مسئولیت قیام به قسط، پیش و بیش از دیگران بر دوش عالمان دینی سنگینی می‌کند. از این رو لازم است بحث‌های عدالت اجتماعی و مسائل سیاسی و فلسفه حکومت دینی و... در حوزه‌های علمیه کاملا جدی و ضروری تلقی شود و ذهن و ضمیر طلاب و دانش پژوهان علوم دینی به سمت مباحث اجتماعی اسلام بیش از پیش سوق داده شود.

گروه دین تبیان


منبع: روزنامه رسالت، شماره 6092 . محسن غرویان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.