تبیان، دستیار زندگی
غرب به وسیله ابزارهای رسانه ای خود در پی تاثیر بر افکار عمومی جهان می باشد تاثیر در راستای پیش برد منافع خود. از جمله این اقدامات که توسط بازوان رسانه ای و تبلیغاتی مسیحیت صهیونیسم به اجر در می آ
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

هالیوود و پیش بینی آینده


 غرب به وسیله ابزارهای رسانه ای خود در پی تاثیر بر افکار عمومی جهان می باشد تاثیر در راستای پیش برد منافع خود . از جمله این اقدامات که توسط بازوان رسانه ای و تبلیغاتی مسیحیت صهیونیسم به اجر در می آید پیش گویی در مورد آینده جهان و جهانیان است.


منجی گرایی در تمدن شیعه و غرب

به نظر می رسد سیاست گذاری های متعدد و زیرکانه مسیحیت صهیونیست،بیشترین نقش را در ارتباط با مسئله پیش گویی در مورد آینده جهان و جهانیان دارد. هدف از طرح این مباحث در ابتدا،ایجاد تاثیر گذاری عمیق بر تفکرات و اعتقادات مردم آمریکا، و سپس تاثیر گذاری در سطح وسیع بر افکار سایر مردم جهان در ملیت های مختلف می باشد.موضوع این پیش گویی ها حول محور ظهور حضرت مسیح(ع) پس از وقوع نبرد عظیم آرمگدون،تعریف و ارائه می شود.

همانطور که بارها در این رابطه سخن گفته شده،واقعه آرمگدون اشاره ای است به اینکه در منطقه ای با این نام،جنگی عظیم همچون یک جنگ اتمی رخ می دهد و بعد از وقوع این جنگ عظیم و خون بار،با حدود تقریبی سه میلیارد کشته،حضرت مسیح ظهور خواهد کرد. این زمان، زمان اوج قدرت دولت اسرائیل است و یهودیان از سراسر دنیا در اسرائیل گرد هم می آیند تا در منطقه آرمگدون،زمینه ساز ظهور منجی اخرالزمان باشند.

یهودیان آمریکا از دهه ی هشتاد میلادی سعی داشته اند که از طریق رسانه های تحت انقیاد خود، به طرح مباحثی درباره پیشگویی آینده بپردازند و این اقدام موجب ایجاد فضایی است که در آن،مبانی فکری،فرهنگی و سیاسی متناسب با امیال انها،گسترش می یابد. به این ترتیب هر آنچه مورد نظرشان است از طریق داستانها و فیلم های سینمایی و تلویزیونی،روایت می شود. مثال قدیمی و معروفی که در این باره می توان از ان نام برد،فیلم "نوسترآداموس"است.در این فیلم پیش گویی های فردی بیان می شود که در واقع می توان آنرا آرزوی دیرینه ای برای حوادث آینده نامید.

از اواخر دهه ی اول قرن 20،صهیونیسم بین الملل با ترویج خرافات بیشتر از طریق سینما،به نوعی جهانی سازی اسطوره ای پرداخته و باورهای خرافی خود در زمینه ی شیطان،آخر دنیا،ظهور منجی،سرزمین موعود و تشکیل حکومت جهانی را به سایر ادیان و اقوام، تسری داده است.

در سال 1995 فیلم معروفی با نام "دنیای آب" ساخته شد.این فیلم روایت کننده مقطعی از زمان در اینده است که بر اثر آب شدن یخ های قطبی،فاجعه ای زیست محیطی رخ می دهد و موجب نابودی آثار حیات بر روی زمین می شود. معدود بازماندگان این حادثه که عده ای مردم و عده ای هم اوباش هستند، در درگیری با یکدیگر هستند و همه می خواهند به یک قطعه خاکی برسند. این فیلم از آن دسته فیلم هایی است که قصد ایجاد نوعی تحریف در بازسازی ماجرای آخرالزمان را دارد. در سال 1996 فیلمی به نام اسکریمرها ساخته شد که داستانی از آینده را روایت می کند.داستان پیدا شدن فلزی گرانبها در یک سیاره است که برای تسلط به این سیاره،جنگی میان کشورهای متفق و قطب دیگری جهان که واقع در خاورمیانه است،اتفاق می افتد که ده سال به طور می انجامد. به نظر می رسد قصه این فیلم بر پایه سیاست های واشنگتن در مذاکرات سیاسی و اتلاف وقت در به دست آوردن راه حل، ساخته شده.در این فیلم رویارویی غرب و شرق نشان داده می شود که در نهایت با مصالحه خاتمه می یابد.

فیلم روز استقلال در سال 1996 در راستای اهداف سیاسی غرب برای جهانی شدن و ایجاد یک فرهنگ واحد جهانی و تحمیل ان بر مردم دنیا،نمونه خوبی است.این فیلم قصه سفینه هایی فضایی است که بر کره زمین ظاهر می شوند و از درون آنها بشقاب پرنده های بیشماری پرواز می کنند تا نبردی عظیم شروع شود. در نهایت اهالی زمین پیروز می شوند و مهاجمان از جنگ،دست می کشند.

پیام این فیلم می تواند به این صورت باشد که آمریکا و نظام حاکم بر غرب،تنها سیستمی است که جهان را از خطرات

منجی گرایی در تمدن شیعه و غرب

احتمالی آینده،حفظ می کند. این فیلم در زمان پخش،تبلیغات گسترده ای داشت و با 746میلیون دلار در جهان،به عنوان پرفروشترین فیلم آن سال،لقب گرفت.

در فیلم مصلح که در سال 1997 تولید شد،داستان تصادف دو قطار را در نقطه ای از کشور روسیه روایت می کند که یکی از آنها حامل سوخت اتمی است و این موجب وقوع یک انفجار می شود. یک دکتر متخصص هسته ای در کاخ سفید،تصادفی بودن این رویداد را نمی پذیرد وبا مشارکت افسر اطلاعات آمریکا،تصمیم دارند تا به کشف یک توطئه بپردازند و نقشه تروریست ها را خنثی کنند.در این فیلم هم امریکایی ها برنده می شوند. به این ترتیب می توان مشاهده کرد که سناریوی مورد نظر برای فیلم سازان هالیوودی چیست.

از اواخر دهه ی اول قرن 20،صهیونیسم بین الملل با ترویج خرافات بیشتر از طریق سینما،به نوعی جهانی سازی اسطوره ای پرداخته و باورهای خرافی خود در زمینه ی شیطان،آخر دنیا،ظهور منجی،سرزمین موعود و تشکیل حکومت جهانی را به سایر ادیان و اقوام، تسری داده است.

"ماتریکس"فیلمی است که می تواند نمونه خوبی برای این طرز تفکر باشد که با رویدادی نمادین قصه ی ظهور منجی و سفر به آرمان شهر یهود،یعنی سرزمین موعود (صهیون) را مطرح می سازد.

این فیلم ظاهری جذاب با ساختاری جالب و داستانی غریب است.استخوان بندی پیچیده این فیلم ظاهرا از تورات و انجیل نشات می گیرد. داستان ماتریکس در دو زمان یعنی سال 1999 که به ادعای فیلم اوج تمدن انسانی است و سال 2199 که جهان تیره و تار شده،شکل می گیرد. در دهه اول قرن 20 است که سخن از جنگی بزرگ در میان است که نتیجه ی آن،در هزاره ی سوم تاریکی و تباهی است.در این وقایع همه بشر به جز قوم برگزیده خدا،مسئول و مقصرند.تنها راه حل ارائه شده پیوستن به صهیونیسم است. در نهایت می توان اینطور بیان کرد که در موضوع منجی گرایی با دو نوع تمدن بیشتر مواجه هستیم:

نوع اول آن است که گذشته خود را نقد کرده و امروز را در ک کند و به استقبال فردا رود.این چارچوب عملی غرب است که در بعد تکنولوژی به جلو رفته و در زمینه اخلاقی با فاجعه روبروست.

نوع دوم این تمدن،تمدن شیعه است.شیعه تنها تمدنی است که منجی و موعودش زنده و عینی است.تمدن هویت شیعه با این اعتقاد تنفس می کند.از طرفی دنیای غرب می داند که شیعه در طول تاریخ قدرتمند بوده و توانسته نفوذ عمیقی داشته باشد. همانطور که در گفتاری در فیلم نوسترآداموس اینطور گفته می شود :

"600میلیون مسلمان در خاورمیانه جمع شده اند و ثروت عظیمی دارند و برای صلح جهانی خطرناکند."

فاطمه ناظم زاده

بخش ارتباطات تبیان


منابع:

هالیوود و فرجام جهان.سید ابوالحسن علوی طباطبایی

آرمگدون.محمود النجیری

دانشنامه ویکی پدیا

مطالب مرتبط :

هالیوود،ستاره سازی و سلطه جهانی

هالیوود، مسلمانان را دوست ندارد!  

تولید بمب هسته ای در هالیوود