تبیان، دستیار زندگی
این جملات آخرین نوشته ابراهیم اصغری در آخرین برگ دفترچه اش و این عکس آخرین تصویر او در لباس غواصی است.ابراهیم عادت نداشت هنگام عملیات هایی که به عنوان غواص بود
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آخرین عکس و یادداشت یک شهید

این جملات آخرین نوشته ابراهیم اصغری در آخرین برگ دفترچه اش و این عکس آخرین تصویر او در لباس غواصی است.ابراهیم عادت نداشت هنگام عملیات هایی که به عنوان غواص بود اسلحه حمل کند همیشه دور کمرش نارنجک می بست.

ابراهیم اصغری به سال 1336 در زنجان متولد شد. او علاوه بر این که  دانشجو، معلم، ورزشکار، شاعر، نویسنده، کاریکاتوریست و مداح اهل بیت بود ، در ماه های پایانی حیاتش عضو شورای فرماندهی اطلاعات عملیات لشگر عاشورا نیز به شمار می رفت.

ابراهیم اصغری  به تاریخ 19/10/65 در عملیات کربلای 5 در لباس غواصی  در منطقه شلمچه به شهادت رسید.

آخرین عکس و یادداشت یک شهید

پـس او گفت آنکه سـَرعشــق بشـناخـت

نـمازش را بـخــون بایـد وضـو ساخـت

کـه گــر از خـون وضـوی آن نســازی

بــود عـیـن نـمــازت نـا نـمــازی

عطار نیشابوری

آن چه می خوانید آخرین جملاتی است که شهید ابراهیم اصغری در شب عملیات کربلای 5 در 18/10/1365 در آخرین صفحه دفترچه اش نوشته است:

« این زیباترین لحظه ی زندگی من است زیرا پنج ساعت مانده یا به معشوق بپیوندم و یا حسرت عاشقان را بخورم »

و این عکس آخرین تصویر شهید ابراهیم اصغری پس از شهادت است.ابراهیم عادت نداشت هنگام عملیات هایی که به عنوان غواص در خط مقدم حاضر می شد اسلحه حمل کند و تنها به بستن تعدادی نارنجک دور کمرش نارنجک بسنده می کرد.

فرازهایی از وصیت نامه گهربار غواص دلاور شهید ابراهیم اصغری :

اماما ، کاش می شد در عشق تو هزاران بار می کشتنم ، قطعه قطعه ام می کردند و تکه های تنم را می سوزاندند و خاکسترم را به باد می دادند و باز زنده می شدم و باز....

خمینی جان ، جان جانانم ، روح و روانم مگر نعمتی بالاتر از وجود سرپا مهربانیت هست !؟

تا می توانید پیشتیبان ولایت فقیه باشید و امام را تنها نگذارید که امام قلب من است .

شهید ابراهیم اصغری

رقـص و جـولان بـر سـر مـیدان کـنـند

رقـص انـدر خـون خــود مـردان کـنـند

حضرت مولانا

دست نوشته ای کوتاه از غواص شهید ابراهیم اصغری :

دلم برای آن خاکریزها و گرد و غبار ناشی از انفجار گلوله ها ، دلم برای منورها ، برای گلوله های رسام که دل تاریک شب را می شکافند و انفجارها که سکوت شب را می شکند ، دلم برای فریاد الله اکبر ، دلم برای شهدا ، برای انسان های مخلص، برای خاک های خونین ، برای صدای نوحه بسیجی های عاشق حسین (ع) ، برای صدای سینه زنی ، برای خنده ها و گریه های عاشقانه ی عارفان عاشق خدا ، برای صدای قرآن ، برای زمزمه ی راهیان خط مقدم ، برای بوسه ها و خداحافظی ها تنگ شده است .

دوش بـر یـاد حـریـفـان بـه خــرابـات شــدم

خم مـی ، دیـدم خـون در دل و پا در گـل بـود

آه از آن جور و تطاول که در این دامگه است

آه از آن سـوز و نـیازی کـه در آن محـفل بود

حافظ

و این شعر از سروده های این شهید گرانقدر است که تقدیم شما می کنیم :

آخرین ستاره شب

در غربت فاصله ها

زمانی كه

كوچه از وجود

من و

تو

زمانی كه نیمكت های پارك

از نشستن من و

تو

زمانی كه كوچه تنگ

با دیوارهای كاهگلی

با پل سیمانیش

و لحظات انتظار

و ساعات را

از این و آن پرسیدن

از هوای من و

تو

استنشاق نمی كند

زمانی كه در روی نیمكت تنهایی

چون دو قطب همنام

از هم می گریزیم

زمانی كه به یاد می آورم

كه به تو

دیگر نتوانم نگاه كرد

زمانی كه

در هیاهوی شهر

و گنگی صداها

تن و دل

به كس دیگری می سپاری

زمانی كه

قلب كوچه

پاسبان تنهایی ماست

و دیگر

صدای پاهامان

به دنبال هم

بر روی سنگ فرش خیابان

طنین انداز نیست

و زمانی كه

فاصله بین ماست

بیا تا با هم بمیریم

بلكه در دنیایی دیگر

دور از نیرنگ ها

دور از بدی ها

با زیبایی ها

فاصله را

از میان برداریم

زیرا این آخرین ستاره شب است...

با صلواتی یاد و نام تمامی شهیدان دل باخته حق و حقیقت را گرامی می داریم.

گردآورنده : سیفی

بخش فرهنگ پایداری تبیان


منابع :

مشرق نیوز

حوزه هنری استان زنجان

وبلاگ دلباخته