تبیان، دستیار زندگی
كاری تازه، با نامی تازه‌تر: كولی‌كوبی. نامی كه كمتر كسی می‌توانست/ می‌تواند، از كنار آن بی‌تفاوت بگذرد. اما پشت این عنوانِ استعاریِ گرم و زنده و بدیع، مجموعه‌ای از قطعات بی‌محتوا، كمین نكرده‌اند كه هوش و گوش شنونده نوار را ض...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

یادداشتی بر نوار کولی کوبی

كاری تازه، با نامی تازه‌تر: كولی‌كوبی. نامی كه كمتر كسی می‌توانست/ می‌تواند، از كنار آن بی‌تفاوت بگذرد. اما پشت این عنوانِ استعاریِ گرم و زنده و بدیع، مجموعه‌ای از قطعات بی‌محتوا، كمین نكرده‌اند كه هوش و گوش شنونده نوار را ضایع و تباه به جا بگذارند. «كولی‌كوبی» در حدی است كه ارزش بحث و توجه را داشته باشد. در این نوار، عنوان و محتوا با همدیگر همخوان هستند. استفاده از عنوان «كولی» در این نوار، تزئینی و بی‌ربط نیست. كولی، نمایندة جهان موسیقایی ذهن مؤلف و درك زیبایی‌شناسانه او از این واژه است.

«كولی‌كوبی» نواری، درباره كولیان و موسیقی آنان نیست! واژه كولی در آن، معناشناختی مخصوصِ ذهنیت شخص مؤلف را دارد كه از لابه‌لای یادداشتهایش‌ـ چاپ‌شده در ماهنامه مقام موسیقایی‌ـ و از تفحص در متن موسیقایی‌ای كه او آفریده‌ـ ، می‌توان آن را جست‌وجو كرد. در محاورات سید عمادالدین توحیدی، واژه «كولی» مفاهیم رنگارنگی دارد كه می‌توان در گفت‌وگویی بدان پرداخت. در این نوار و در این یادداشت، باید به معناشناسی ویژه مؤلف این نوار، توجه داشت، نه به معنای مختصر و ساده‌ای كه از روی مستندات مربوط به كولیان استفاده می‌شود.

قوم بی‌نام و نشان، بی‌موطن مشخص، و انبوهی كه در ایران با نامهای كولی، لوری، لولی و ... شناخته می‌شوند، سابقه‌ای چند هزار ساله در ایران دارند. این قوم گسترده در سراسر ایران و سراسر جهان، حاملین موسیقی خاص خود از شهری به شهر دیگر بوده و نقش مهم انتقال فرهنگ خود را تا جایی كه توان و امكان سفر داشته‌اند، را ادامه داده‌اند. جهان‌شناختی اقوام، مبتنی بر آب و خاك است. برای كولی، آب و آبادی وجود دارد نه خاك. برای او، خاك جاری است و آب، ساكن. هر جا آب باشد، مردم همان جا هستند. برای او، تاریخ وجود ندارد. اسطوره و افسانه‌های شفاهی و روایتهای سیال وجود دارد. موسیقیدانان در تاریخ وجود ندارند، موسیقی در تاریخ وجود دارد.

نوار «كولی‌كوبی» را از منظرهای گوناگونی می‌توان شنید و برای اجزایش، كاربرد نمادین قائل شد. تشریح هر كدام از این منظرها، می‌توانند حاوی شرح نكاتی باشند كه به فهم اثر كمك كند. بررسی عملكرد عناصرِ رواییِ تشكیل‌دهندة قطعات نیز در این دیدگاه از اهمیت ویژه برخوردار است. همچنین، به زعم مؤلف اثر، حوزه‌هایی كه عملكرد این اثر را می‌توان در آنها دید و توضیح داد، نباید از قلم بیفتند. این حوزه‌ها عبارت‌اند از: دینی، عرفانی، اسطوره‌ای و ‌آیینی (آیینهای مربوط به زندگی زمینی و كاركردهای موسیقی در مراسم آن). تمام این مطالب، كه باید از زبان مؤلف اثر، در یك نشست حضوری و با فراهم بودن امكان شنود اثر توضیح داده شوند، كولی‌كوبی را كاری مدرن معرفی می‌كنند كه در رپرتوار موسیقی امروز ایران، كاری كاملاً جدید و بی‌سابقه محسوب می‌شود.

كولی‌كوبی، در اصل بر اساس یك اندیشة تصویری، با عنایت به زبانی شبه سینمایی ساخته شده است. عماد توحیدی، تحصیل‌كرده در مقطع كارشناسی ارشد رشته سینماست و تا به حال، در ساخت چند موسیقی در فیلمها، سریالها و تئاترهای ایرانی، فعالیت جدی داشته است. او به دنبال یافتن «ما به ازایی» موسیقایی، برای تكنیكهای سینما و شعر است و در تألیف اثرش رد‌ّ پای آشنایی با این فوت و فنها را می‌توان یافت. موسیقی او با گرایش آشكاری به تصویرسازی و روایت‌گری نوشته می‌شود، اجرا می‌شود و به كمك توضیحاتی متنی و فرامتنی(ارائه شدة عماد توحیدی) شنیده می‌شود.

كولی‌كوبی، طرحی است اصلاً برای تهیه یك فیلم سینمایی، بر اساس روایات اسطوره‌ای كهن، فیلمی كه هنوز هم امكان ساخت پیدا نكرده و این نوار، یعنی یك متن صوتی، محصول تكاپوی عماد توحیدی است برای روایت كردن داستانش، در فضای موسیقی و صدا، و البته بدون دستاویز كلام، این «حل المسائل» همیشگی برای به فروش رساندن نوارهای موسیقی، یعنی وجود مبارك خواننده‌ای خوش‌صدا و تك‌خوان (بخوانید تك‌خال) همیشه حاضر در نوارهای موسیقی ایرانی، و ضامن جلب ‌شنونده و فروش در بازار، مؤلف كولی‌كوبی در فكر استفاده از این فرمولهای همیشگی نبوده است. به نگارنده گفتند كه اولین معرفی این نوار برای نشر در مركز موسیقی حوزه هنری، به این صورت بود كه بازیگر گرامی و فرهیخته سینمای ایران، سركار خانم هدیه تهرانی، منتخبی از اشعار جبران خلیل جبران شاعر بلندآوازة لبنانی را همراه با موسیقی این نوار، دكلمه كنند. وقتی شورای متخصصین مركز موسیقی حوزه هنری، نوار را شنیدند، یكدل و یكزبان رأی دادند كه این موسیقی، هم بدیع است و هم روایتگر و ارزش مستقل دارد، و نیاز به هیچ شعرخوانی و خوانندگی ندارد؛ و حتی بهتر است در ژانرسلسله تولیدات موسیقی تجربی قرار گیرد با اینكه سرمایه‌گذاری انتشار آن بر خلاف مصحلت‌اندیشی بازار تولید نوار بوده و هست، مركز موسیقی حوزه هنری موافقت خود را برای انتشار آن اعلام كرد و عماد توحیدی نیز با دلیری در حذف چنان چهره و صدای محبوب و پرفروش، از یك شمارگان اولیه حداقل دویست هزار تایی صرف نظر كرد تا شاهد نشر اثرش به صورت مستقل و قائم به خود باشد.

شاید لازم بود كه اندیشه‌های روایی‌ـ تصویری مؤلف در بروشور نوار و سی‌دی نوشته می‌شد، هرچندكه متن رضا مهدوی عموماً محتوای تولیدات حوزه هنری را در برخی نوارها را مشخص می‌كند. در جهان موسیقی مدرن، با وجود هزار و یك نوع گرایش متنوع آن، این كار هنوز هم تا حد‌ّی رایج است؛ و به فهم اثر كمك شایان می‌رساند. زیرا، تألیف اثر، ثلثی از فرآیند مطلوب است. ثلث دیگر با توضیحات فرامتنی مؤلف از بیرون كامل می‌شود و ثلث نهایی، با شنود هوشمندانة شنوندة دقیق كه ابتدا متن نوشتاری را خوانده و با ذهنیتی مجهز و آماده، شنیدن اثر را آغاز كرده است.

كولی‌كوبی، نمایشگاهی صوتی است از سازهای ضربی. حدود پنجاه ساز كوبی از فرهنگهای سراسر جهان در آن به كار رفته است، كه نامشان را می‌توان در بروشور خواند (كاش می‌شد تصاویر آنها را هم دید). چنین مجموعه حیرت‌آوری از سازهای ضربی در یك نوار موسیقی، در ایران، بی‌نظیر است و شاید در جهان نیز كمتر نظیر دارد. یك اركستر كامل و منحصر به فرد از سازهای ریتمیك، در كولی‌كوبی، كار می‌كند. این نوار را می‌توان نوعی اعلام حیات مستقل سازهای كوبی نیز دانست. همیشه موسیقی را بر اساس سازهای ملودیك می‌نویسند و سازهای ریتمیك را زیرمجموعه آن در نظر می‌گیرند. در ذائقه ایرانی، یك اثر موسیقی، یعنی اول كلام و صدای خواننده، بعد ملودی و نغمه و بعد هم وزن و ریتم. به این آخری، همیشه به كمترین حدی اعتنا شده است. در كولی‌كوبی، این روند، كاملاً بر عكس است؛ و اتفاقاً صدای انسان در كم‌رنگ‌ترین نقش است. یعنی در حد یك افكت، در حد یك سایه گذرا و زمزمه‌ای آهسته و روشن در غریو كوبش سازهای ضربی؛ و این نوع سلیقه در تألیف، از همان اول، شنوندة خود را انتخاب می‌كند و مخاطب علاقه‌مند و راحت‌طلب‌ـ كه اصلاً مخاطب این نوار نمی‌تواند باشد‌ـ ادامه شنود را رها می‌‌كند. با نگاهی مبتنی بر تاریخ موسیقی ایران، كولی‌كوبی را می‌توان ادامه انگیزه‌ای دانست كه حدود نیم قرن پیش، زنده‌یاد استاد حسین تهرانی آن را با جسارت مطرح كرد و به اجرا گذاشت: تشكیل اركستری صرفاً برای تنبك و ساخت قطعاتی بر اساس ذهنیتی صرفاً ریتمیك و بری از ملودی و خواننده. این ایده آن چنان عجیب و انقلابی بود كه موسیقیدان تیزهوش و نوجو و اندیشمندی چون استاد روح‌الله خالقی در ابتدا به دیدة شك و ناباوری به آن نگاه كرده و به استاد تهرانی گفته بود: «خود این ساز (تنبك) چیست كه بخواهی اركسترش را هم درست كنی؟» اما وقتی صدای اولین جلسه تمرین اركستر تهرانی را شنید، دگرگون شد و با جدیت از آن كار، حمایت كرد. نگاه به ریتم و سازهای ضربی و نقش مستقل به آن بخشیدن، ایده‌ای بوده كه موسیقیدانان نواندیش ما را از هر نسل؛ به خود جلب كرده است؛ از حسین تهرانی و بهمن رجبی، تا آهنگسازان پیشرویی كه در خارج كشور برای تنبك و سازهای ضربی همراه با صداهای كامپیوتری ساز، قطعات مستقل و طولانی می‌نویسند.

در تألیف موسیقایی عماد توحیدی، ساز كوبه‌ای از هر جنس و هر قسم و از هر نوع فرهنگ، هم محدود به محدودة انتخاب‌شده برای تألیف این اثر است و هم نمادی است از یك نوع جهان‌وطنی موسیقایی. شعر، با تعهدی ازلی به زبان اصلی در آفرینشِ خود، به نوعی محبوس در فرهنگِ معانی و تداعیهای زبانِ خویش است، ملودی، محدود به مرزهای جغرافیایی فرهنگی خویش است. اما ریتم، بسیار بیش از كلام و نغمه رهاست و بی‌مرز، كیفیت انتزاعی آن، خصلتی سیاح‌وار، سیال و جهان‌وطن و البته در بسیاری موارد بدوی به آن می‌بخشد. تبحر قابل توجه عماد توحیدی در نواختن دف كه خوشبختانه از آكروبات‌بازیهای دل‌آزار موسیقی مرسوم امروزی دور است امكان تحقق ایده‌های موسیقایی او را بهتر فراهم می‌كند. او از شمار آن كسان نیست كه اثری را بنویسند ولی خودشان عملاً قادر به نواختن بخشی یا تمام اثرشان نباشند. البته این تنها امتیاز او نیست. امتیاز دیگر او آشنایی جالب توجهی است كه با فرهنگ و تاریخ پیدایش و موسیقی اقسام گوناگون كولیها در سراسر جهان دارد. در كولی‌كوبی، از تمام مواد و مصالح به صورت تكه‌برداری (گاه به صورت COLAGE در هنر و گاه به صورت DISEMBEDDING در مقوله‌های مربوط به مفهوم‌سازیِ مدرن هنری) به كار گرفته شده است؛ و البته محدود به موسیقی كولیان هم نمانده است. آوازهای كولیان رومانیایی، آواهای كلیسایی، آوازهای معابد هند، شروه‌خوانی بوشهر، دوبیتی خوانی‌ منطقه زاگرس (بختیاری)، موسیقی آفریقایی، مقامهای خراسانی، مقامهای موسیقی نقاط مختلف از كشورهای اسلامی، اشاراتی به موسیقی ج‍َز JAZZ (در حد فیگور) ... و بالاخره نوای اذان و اقامه در اثر قابل تشخیص‌اند. اذان، در كولی‌كوبی، بعد از مرگ و ویرانی بزرگ، بعد از یك جنگ بزرگ به گوش می‌رسد و به زعم مؤلف نمادی است از وصول به رستگاری و رهایی جاوید. اذان، با صدای آشنای رضا رویگری، هنجارگریزی شده از شكل همیشگی و مرسوم اذان، نقش دراماتیك خود را با مراقبت مؤلف به خوبی انجام داده است. درباره استفاده‌های غیر كلیشه‌ای از موسیقی مقامی و پرهیز از برجسته ساختن كلام و صدای انسان در كولی‌كوبی می‌توان باز هم گفت. از جمله اینكه كلامهای خوانده‌شده در نوار، آن‌ قدر در اعماق پرسپكتیو فضای اثر تعبیه شده است و به حدی ظریف و گذرا به كار گرفته‌ شده‌اند كه شنونده را مجبور می‌كنند با تمركز حواس و شنوایی آماده، كلام رها در نسیم اصوات را یك لحظه «بگیرد» و در حساس‌ترین بخش آگاهش آن را بشنود.

اگر چه توجه مؤلف به استفاده از عناصر چهارگانه آب، خاك، باد و آتش در تألیف اثرش، تا حدودی برای شنونده دقیق، قابل درك است، و اگر چه بابك شهركی در مقام تنظیم‌كننده و صدابردار نقشی مؤثر و قابل توجه داشته است، با این حال، همان‌ گونه كه اشاره شد جای روایت فرامتنی و البته توضیح‌دهنده، (به صورت نوشته در بروشور) خالی است.

ذهنیت راحت‌طلب و آسان‌پسند اكثریت شنوندگان موسیقی در ایران، حتی افراد ظاهراً علاقه‌مند به كارهای متفاوت، علاقه‌مندانی كه با غ‍ُرغ‍ُر دائمیِ ابرازِ‌ دلتنگی برای «نوآوری» و جست‌وجوی كارهای متفاوت، عملاً باز هم دنبال فرمولهای راحت و همیشگی هستند، باعث می‌شود كه اهمیت هر فعالیتی، برای توضیح بیشتر و تفهیم نیكو‌تر، در ارتباط با آثار غیر تفننی و غیر مصرفی بیش از پیش احساس شود. مشكل شنوندة مورد نظر ما صرفاً در ارتباط با نوار كولی‌كوبی نیست. از «دلتنگ» استاد علی‌نقی وزیری و «حالا چرا»ی استاد خالقی، تا «مرثیه» هوشنگ استوار و «شب كوكِ» فوزیه مجد و «آواز سحر» محمدرضا درویشی و.... همه از فقدان این فرهنگ آموزش‌دهنده برای فهم و نقد، صدمه می‌بینند. طبیعی است كه جبران این نقص، نه كار یك سال و دو سال است و نه به این آسانی امكان دارد. اما مسلم این است كه هر چه زودتر شروع شود، نتیجه‌بخش‌تر است.

گذشته از آن چهار عنصر طبیعی، به زعم مؤلف عناصر دیگر را نیز در ربط و تعادل با یكدیگر در این اثر نباید از یاد برد: عقلانیت (مثال: چیدن سازهای كوبه‌ای به عنوان عنصر اصلی و محور اصلی اجراها)، زیباشناسی (صداگیریهای متنوع از سازها، چه انفرادی و چه در رابطه با جمع)، سرگرم‌سازی (دور از فرمولهای رایج و مصرفی «روز»، و به قصد ایجاد تنوع و تازگی در ایجاد فضا و كشاندن شنونده به ادامه و تعقیب روایت موسیقایی) و تمركز بر عنصر «كولی»، نه به عنوان یك واقعیت عینی و مستند، بلكه در ارجاع به برداشتی انتزاعی كه مؤلف این اثر از كولی در ذهن خود دارد. مفهومی ذهنی و مجازی برای ایجاد فضای سیال بی ‌زمان و مكان، نمادی برای نامیدن آن همیشه بی‌وطن، همیشه سیال و همیشه مسافر، چون «پسر باد» (به قطعه اول از روی الف نوار گوش كنید) با آن روایت جذاب؛ از شخصیتی كه به قول اقبال «هستم، اگر می‌روم ... گر نروم، نیستم». تمثالی از بدویتی كهن و در عین حال، امروزی؛ با نمادی از ترغیب به شوریدگی و جنون و حركت، كه بدون آن، انسان، دیگر «رونده» نیست.

مؤلف كولی‌كوبی مجبور شده كه برای اجرای دقیق اثرش، به قول قصه‌نویسان، در مقام راوی اصلی و «دانای كل» قرار بگیرد. این استبداد ناخواسته و گریزناپذیر، خواه‌ ناخواه اقتدار طراحی فضای آرمانی او را ارمغان آورده است. فضای اصوات آن، كه سرشار از القای حس رهایی و آزادی هستند. از این قانون مبتنی بر تضادها، گریزی نیست. هنرمند به رهایی می‌اندیشد، در حالی كه از همان اول مجبور است تلخی احساساتی را بر خود هموار كند كه از جنس آزادی و رهایی نیستند. مسلماً احساس رهایی‌ای كه شنوندة نوار كولی‌كوبی به دست می‌آورد، از جنس آن احساس نبوده كه مؤلف، یا همان «دانای كل» در هنگام روایت‌گری، تجربه كرده است. دانه تلخ است و خاك، تیره، اما میوه شیرین و شاداب، تنها از دل همان تلخی و تیرگی برمی‌آید. سخن زیادت آمد و معنی اندك، بهتر است با همین توضیحات، «كولی‌كوبی» را بشنویم.

سیّد علیرضا میرعلینقی