تبیان، دستیار زندگی
و پژوهش" بعضی، تحقیق را دستیابی به حقیقت معنا کرده اند و نگاهی به تالیفات و کتب قدیمی علمای ایرانی نیز نشان می دهد که تمامی تلاش آنها در کار تحقیق ، دستیابی به حقیقت بوده است . سالها مطالعه ، تجربه ، گاهی مبارزه و استفا...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

" فرهنگ مطالعه و پژوهش"

بعضی، تحقیق را دستیابی به حقیقت معنا کرده اند و نگاهی به تالیفات و کتب قدیمی علمای ایرانی نیز نشان می دهد که تمامی تلاش آنها در کار تحقیق ، دستیابی به حقیقت بوده است . سالها مطالعه ، تجربه ، گاهی مبارزه و استفاده از امکانات دربار سلاطین و پنهان داشتن مذهب و عقیده، همه در راستای کشف مسائل جدید و دستاوردهای علمی انجام پذیرفته است . گاهی سراسر عمر آنها صرف تشخیص و اثبات یک موضوع علمی می شد ، لذا تألیفات مختلف آنها از آغاز تا پایان حیات علمی شان دارای نوسانات و بعضاً تناقضات  یا ارائه نظریه و فرضیه ای به اثبات رسیده بود و بالاخره نتیجه تلاش آنها ، دریچه ای از جهان بی نهایت علم را به روی طالبان حقیقت و دانش می گشود و برای آنها چراغی ماندگار در طریق بی پایان دانش می گشت.

دانشمندان، هرگز جایگاه علمی خویش و عشق خود را به کشف حقایق علمی فراموش نمی کردند و زندگیشان سرشار از مطالعه و پژوهش بود .

آیا تاکنون شده است از کسی بپرسید : گرفتاری و مشکلش چیست؟ و او بگوید: گرفتاری ام اینست که کتاب نمی خوانم و اهل مطالعه نیستم! ، از میان توده مردم با چند نفر برخورد کرده اید که اولین و مهمترین عیب خود را بی سوادی بشمارند ؟ تاکنون با چند استاد و معلم برخورد کرده اید که مهمترین معضل خود را کمبود مطالعه و کتابخوانی بدانند!؟ آیا هیچ اندیشه کرده اید که فقر حقیقی ما و جامعه مان چیست؟ و چرا فقرآگاهی و دانش را حقیقتاً فقر نمی دانیم؟ چرا در جامعه اسلامی ما اگر کسی کمبود مالی داشته باشد، شرم می کند تا وضعیت فقیرانه خود را به دیگران بگوید، اما بسیارند کسانی که بی سوادند واز اظهار بی سوادی خود هرگز شرم نمی کنند؟ چرا اکثر دانشجویان ومعلمان ، هر روز به تکرارمکررات مشغولند و آنچه را امروز می دانند و می گویند، همان است که ده یا بیست سال پیش می گفته اند ؟

ریشه همه این دردها ، این است که در جامعه ما فرهنگ مطالعه و تحقیق ضعیف است ، مطالعه و پژوهش جایگاه شایسته خود را ندارد ، اهل دانش و مطالعه چندان که باید قدر نمی بینند و چنان که شاید بر صدر نمی نشینند ، و این ، یک ضعف فرهنگی بزرگ است.  وقتی ارزشهای کاذب جای ارزشهای حقیقی را می گیرند و معیارها و ملاکها معکوس می شوند، رغبتها نیزدگرگون می شود .

مگرنه این است که حقیقت و جوهر انسان، جان و نفس اوست ؟ و مگر موضوع اصلی کار انبیاء و رسولان الهی ، روح انسان نبوده است؟ اگر چنین است، ما را چه شده  که به قالب، بیشتر عنایت می کنیم تا به محتوا ، و به پوست بیشتر بها می دهیم تا به مغز؟

برای سلامت جسم و جان و جامعه خویش باید سطح آگاهی و پژوهش را بالا برده ، و از نتایح بدست آمده استفاده نمائیم . در این صورت است که پیشرفت خواهیم کرد .

به امید آن روز که فرهنگ پژوهش در جامعه ما نهادینه شود .