تبیان، دستیار زندگی
دنیای حرام، همواره تیره و گل آلود است. منظره ای دل فریب و سرانجامی خطرناک دارد، فریبنده و زیباست اما دوامی ندارد، نوری است در حال غروب کردن، سایه ای است نابود شدنی، ستونی است در حال خراب شدن. آن هنگام که متنفرین از آن به آن دل بستند و بیگانگان به آن اطمین
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

طناب مرگ بر گردن دنیا پرستان

طناب مرگ

نقش دلبستگی دنیا در فراموشی مرگ از دیدگاه نهج البلاغه:


انسانی که فریب دنیا را خورده و در طناب زرق و برق آن گرفتار شده، در زندگی هرگز به یاد مرگ نمی باشد، بلکه آن حقیقت پنهان را به کل به دست فراموشی سپرده و به آن نمی اندیشد، طبیعی است که او خود را برای فرا رسیدن آن لحظه ی سرنوشت ساز، مهیا نسازد و لذا چنین شخصی وقتی مرگ به سراغش می آید، چنان غافلگیر می شود که زبان از بیان وصف آن عاجز است.


«فان الدنیا رنق مشربها، ردغ مشرعها، یونق منظرها، و یوبق مخبرها، غرور حائل، و ضوء آفل، و ظل زائل، و سناد مائل، حتی إذا أنس نافرها، و الطمأن ناکرها، قمصت بأرجلها، و قنصت باحبلها، و أقصدت بأسمها و اعقلت المرء اوهاق المنیة قائداً له الی ضنک المضجع و وحشة المرجع، و معاینه المحل و ثواب العمل و کذلک الخلف بعقب السلف، لا تقلع المنیة اختراماً و لا یرعوی الباقون اجتراماً، یحتذون مثالاً، و یمضون أرسالاً إلی غایة الانتهاء، و صیّور الفناء»1

ترجمه: آب دنیای حرام، همواره تیره و گل آلود است. منظره ای دل فریب و سرانجامی خطرناک دارد، فریبنده و زیباست اما دوامی ندارد، نوری است در حال غروب کردن، سایه ای است نابود شدنی، ستونی است در حال خراب شدن. آن هنگام که متنفرین از آن به آن دل بستند و بیگانگان به آن اطمینان پیدا کردند، چونان اسب چموش پاها را بلند کرده، سوار را بر زمین می کوبد، و بادام های خود آنها را گرفتار می کند، و تیرهای خود را سوی آنان پرتاب می نماید، طناب مرگ به گردن انسان می افکند، به سوی گور تنگ و جایگاه وحشت می کشاند تا در قبر، محل زندگی خویش، بهشت یا دوزخ را بنگرد و پاداش اعمال خود را مشاهده کند. و همچنان آیندگان به دنبال رفتگان خود گام می نهند، نه مرگ از نابودی انسان دست می کشد و نه مردم از گناه فاصله می گیرند! که تا پایان زندگی و سر منزل فنا و نیستی آزادانه به پیش می تازند.

شرح گفتار

خطر دنیای حرام :

امیر بیان علی (علیه السلام) در این فراز از خطبه ی83، خطر دنیای حرام را به همگان گوشزد نموده و آن را فریبنده و در عین حال بسیار خطرناک معرفی می نماید.

با اندکی دقت در کلام مولای متقیان می یابیم که خطر دنیا از این جهت است که دنیا با ظاهر فریبنده ای که دارد می تواند به طرز شگفت آوری خانه ی قلب آدمی را تسخیر نموده و با زرق و برق خیره کننده خود، شعله ی عشق دروغین را نسبت به خود، در دل او روشن نماید، در چنین وضعیتی انسان چون عاشقی دلباخته، دیوانه وار در پی دست یافتن به دنیا و لذایذ دلربای آن می باشد، بی آنکه اندکی پیرامون پیامدهای خطر آفرین آن تأمل و اندیشه نماید.

خداوند بی همتا، در کلام نورانی خود، دنیا را به عنوان بازیچه معرفی نموده و در این باره به زیبایی می فرماید: (انما الحیوة الدنیا لعب و لهو)2. همانا زندگی دنیا بازیچه و سرگرمی است.

در سخنان پیشوایان معصوم (صلوات الله علیهم اجمعین) به ویژه مولا علی (علیه السلام) نیز، دنیا به عنوان سرگرمی معرفی شده است. در زمینه موضوع دنیا، تمام تلاش شیطان و نفس اماره – که خطرناک ترین دشمن بشریت محسوب می شوند – آن است که ما را به نوعی سرگرم آن نمایند، تا از خود و خدا و آینده ی خویشتن غافل شده و در نهایت در چاه بدبختی و هلاکت ابدی گرفتار شویم.

امیر متقیان علی (علیه السلام) به موضوع مرگ پرداخته و در این باره می فرماید: (و اعلقت المرء اوهاق المنیة قائدة له الی ضنک المضجع و وحشة المرجع). دنیا، طناب مرگ را به گردن انسان های دنیا طلب می افکند و به سوی گور تنگ و جایگاه وحشتناک می کشاند

علامت بازیچه و سرگرمی بودن دنیا آن است که: اگر کسی گرفتار دنیا شود، به شدت به آن وابسته شده و در اثر این وابستگی به آن عادت می کند، عادتی که ترک آن، امری بس دشوار و طاقت فرسا خواهد بود، در چنین اوضاع اسف باری است که آدمی عنان اختیار خود را بدست دنیا سپرده و سرگرم آن می شود، و در این زمینه تا دنیا او را خسته و فرسوده نکند و از پای در نیاورد، دست بردار نخواهد بود. امیر المومنین علی (علیه السلام) پیرامون این امر می فرماید: (حتی اذا أنس نافرها و اطمأن ناکرها، قمصت بأرجلها). آن هنگام که انسان متنفر از دنیا، با دنیا انس بگیرد و انکار کننده اش به آن دل ببندد، ناگهان دنیا چون اسبی چموش که پاها را بلند کرده، سوار خود را بر زمین می کوبد.

عشق ورزی به دنیا

تأکید امیر متقیان علی (علیه السلام) بر خطر دنیا، بدین خاطر است که دنیا همانند آب شور است نه آب زلال و گوارا، انسان تشنه وقتی آب زلال می نوشد، جگرش سیراب و شعله عطش و تشنگی در وجودش خاموش می شود، اما اگر آب شور بنوشد نه تنها عطش و تشنگی اش برطرف نمی شود بلکه عطش او بیشتر و ولعش در نوشیدن آب بیشتر می شود و لذا به منظور سیراب نمودن خود، مجدداً مجبور به نوشیدن آن آب شور می شود، اما غافل از اینکه هرگز به هدف خود نرسیده و همچنان باید در آتش تشنگی بسوزد و بسازد، انسان دنیا طلب نیز مانند نوشنده آب شور است که هرگز از دنیا سیر نمی شود، از این رو موسی بن جعفر (علیه السلام) درباره دنیا می فرماید: (مثل الدنیا مثل ماء البحر کلما شرب منه العطشان از داد عطشا حتی یقتله)3. دنیا مثل آب دریا است که انسان تشنه هر چه از آن بنوشد، عطش او بیشتر می شود تا اینکه [در اثر زیاد نوشیدن] آب دریا او را می کشد. امیر بیان علی (علیه السلام) نیز در یکی از نامه های ارزشمند خود پیرامون این امر می فرماید: (فانّ الدنیا مشغلة عن غیرها و لم یصب صاحبها منها شیئاً الا فتحت له حرصاً علیها و لهجاً بها، و لن یستغنی صاحبها بما نال فیها...)4 . «همانا دنیا انسان را به خود سرگرم و از دیگر چیزها باز می دارد. دنیا پرستان، چیزی از دنیا به دست نمی آورند جز آن که دری از حرص و ولع بر روی او گشوده می شود، و آتش عشق آنان تندتر می گردد، کسی که به دنیای حرام برسد از آنچه به دست آورده راضی و بی نیاز نمی شود.»

طناب مرگ بر گردن دنیا پرستان :

در بخش پایانی این فراز از خطبه 83، امیر متقیان علی (علیه السلام) به موضوع مرگ پرداخته و در این باره می فرماید: (و اعلقت المرء اوهاق المنیة قائدة له الی ضنک المضجع و وحشة المرجع). دنیا، طناب مرگ را به گردن انسان های دنیا طلب می افکند و به سوی گور تنگ و جایگاه وحشتناک می کشاند.

بازگو نمودن مسئله مرگ توسط امیر بیان علی (علیه السلام) از این جهت است که انسانی که فریب دنیا را خورده و در طناب زرق و برق آن گرفتار شده، در زندگی هرگز به یاد مرگ نمی باشد، بلکه آن حقیقت پنهان را به کل به دست فراموشی سپرده و به آن نمی اندیشد، طبیعی است که او خود را برای فرا رسیدن آن لحظه ی سرنوشت ساز، مهیا نسازد و لذا چنین شخصی وقتی مرگ به سراغش می آید، چنان غافلگیر می شود که زبان از بیان وصف آن عاجز است، او در اثر دلبستگی و عشق فراوانی که به دنیا پیدا کرده هرگز اشتیاقی به مردن ندارد و لذا طناب مرگ را به اجبار بر گردنش انداخته و به زور او را به سوی مرگ و بعد از آن به خانه ی قبر که جایگاه وحشت و تنهایی است می کشانند.

موسی بن جعفر (علیه السلام) درباره دنیا می فرماید: (مثل الدنیا مثل ماء البحر کلما شرب منه العطشان از داد عطشا حتی یقتله) دنیا مثل آب دریا است که انسان تشنه هر چه از آن بنوشد، عطش او بیشتر می شود تا اینکه [در اثر زیاد نوشیدن] آب دریا او را می کشد

علاقه به دنیا کار دستت ندهد!

دنیاپرستان در هنگام مرگ

اشخاصی که به دنیا دل بسته اند، باید بدانند این دلبستگی برای آنها می تواند در لحظه مرگ، بسیار خطر آفرین و مشکل ساز باشد، چرا که در آن لحظات حساس، شیطان بیکار نمی نشیند، بلکه با تمام قوا به میدان آمده و با انواع و اقسام نقشه های دلربای خود، در گمراهی انسان می کوشد تا از این طریق بتواند آخرین تیر مسموم خود را بر پیکره ی روح ایمان او زده و ساختمان دین و عقیده اش را ویران نماید. 

نتیجه :

با توجه به فرمایشات شریف و سراسر حکمت امیر بیان علی علیه السلام  باید کاملا هوشیار باشیم که دنیا با طناب دلفریبش ما را به بازی نگیرد، زیرا بازی دنیا، بازی ای است، بس خطرناک که می تواند به راحتی خرمن ایمان ما را به آتش بکشد.


پی نوشت ها :

1- نهج البلاغه، فرازی از خطبه83، ص130، ترجمه محمد دشتی

2- سوره محمد، آیه36

3- بحار الانوار، ج1، ص152

4- نهج البلاغه، نامه49

مهدی صفری 

بخش نهج البلاغه تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.