واردات به قلب و اثرات آن
عقل خویش را زنده و نفس خویش را میرانده است، تا آنجا که ستبری هاى بدن تبدیل به نازکى و خشونت هاى روح تبدیل به نرمى شده است و برق پر نورى بر قلب او جهیده و راه را بر او روشن و او را به رهروى سوق داده است. پیوسته از این منزل به آن منزل برده شده است تا به آخرین منزل که منزل سلامت و بارانداز اقامت است، رسیده و پاهایش همراه بدن آرام او در قرارگاه امن و آسایش، ثابت ایستاده است.

از
نظر نهج البلاغه عبادت، تنها انجام یک سلسله اعمال خشک و بىروح نیست . اعمال بدنى صورت و پیکره عبادت و روح و معنى، چیز دیگری است. عبادت واقعى، نوعى خروج و انتقال از دنیاى سه بعدى و قدم نهادن در دنیایى دیگر است؛ دنیایى که به نوبه خود پر از جوشش و جنبش و از واردات قلبى و لذت هاى خاص به خود است.نهج البلاغه با ظرافتی خاص به ترسیم چهره عبادت و عبادت پیشگان می پردازد، گاهى سیماى عابدان و سالکان را از نظر شب زندهدارى ها، خوف و خشیت ها، شوق و لذت ها، سوز و گدازها، آه و ناله ها و تلاوت قرآن ها ترسیم و نقاشى و گاهى نیز واردات قلبى و عنایات غیبى را که در پرتو عبادت و مراقبه و جهاد نفس نصیبشان مى گردد، توصیف می کند. گاه از تأثیر عبادت از منظر«گناه زدایى» و محو آثار تیره گناهان سخن به میان می آورد و گاه نیز به اثر عبادت از نظر درمان پاره اى بیماری هاى اخلاقى و عقده هاى روانى اشاره می کند. گاهى هم از لذت ها و بهجت هاى خالص و بى شائبه و بى رقیب عابدان و زهاد و سالکان راه به ذکرى میان می آورد.
شب زنده دارى ها
امام علی علیه السلام از شب زنده داری ها سخن به میان می آورد و زیبایی لذت بخش آن را این چنین توصیف می کند: «شب ها پاهاى خود را براى عبادت جفت مى کنند، آیات قرآن را با آرامى و شمرده شمرده تلاوت مى نمایند، با زمزمه آن آیات و دقت در معنى آن ها غمى عارفانه در دل خود ایجاد مى کنند و دواى دردهاى خویش را به این وسیله ظاهر مى سازند، هر چه از زبان قرآن مى شنوند، همچون این است که به چشم مى بینند. هر گاه به آیه اى از آیات رحمت مى رسند، به آن طمع مى بندند و قلبشان از شوق لبریز مى گردد، چنین مى نماید که نصب العین آن هاست و چون به آیه اى از آیات قهر و غضب مى رسند، به آن گوش فرا مى دهند و مانند این است که آهنگ بالا و پایین رفتن شعله هاى جهنم به گوششان مى رسد، کمرها را به عبادت خم کرده و پیشانی ها و کف دست ها و زانوها و سر انگشت پاها به خاک مى سایند و از خداوند آزادى خویش را مى طلبند. همین ها که چنین شب زنده دارى مى کنند و تا این حد روحشان به دنیاى دیگر پیوسته است، روزها مردانى هستند اجتماعى، بردبار، دانا، نیک و پارسا».(1)
امام علی(ع):خداوند به وسیله نمازها و زکات ها و روزه ها، بندگان مؤمن خود را از این آفات حراست و نگهبانى کرد. این عبادات دست ها و پاها را از گناه باز مى دارند، چشم ها را از خیرگى باز داشته و به آن ها خشوع مى بخشند، نفوس را رام مى گردانند، دل ها را متواضع مى نمایند و باد دماغ را زایل مى سازند
گناه زدایى
در دیدگاه اسلام، هر گناه اثرى تاریک کننده و کدورت آور بر دل آدمى باقى مىگذارد و در نتیجه میل و رغبت به کارهاى نیک و خدایى کم مى شود و رغبت به گناهان دیگر افزایش مى یابد. در نقطه مقابل عبادت و بندگى و در یاد خدا بودن وجدان مذهبى انسان را پرورش مى دهد، میل و رغبت به کار نیک را افزون مى کند و از میل و رغبت به شر و فساد و گناه مى کاهد؛ یعنى تیرگی هاى ناشى از گناهان را از میان می برد و میل به خیر و نیکى را جایگزین آن مى سازد. امام علی علیه السلام در توصیف این نوع عبادت و بندگی می فرماید:» نماز گناهان را مانند برگ درختان مى ریزد و گردن ها را از ریسمان گناه آزاد مى سازد. پیامبر خدا نماز را به چشمه آب گرم که بر در خانه شخص باشد و روزى پنج نوبت خود را در آن شستشو دهد، تشبیه فرمود. آیا با چنین شستشوها چیزى از آلودگى بر بدن باقى مى ماند؟ »(2)
درمان اخلاقى
امام علی علیه السلام در خطبه ای با اشاره به پارهاى از اخلاق رذیله از قبیل سرکشى، ظلم و کبر، درمان آن را چنین بیان می دارد: چون بشر در معرض این آفات اخلاقى و بیماری هاى روانى است؛ خداوند به وسیله نمازها و زکات ها و روزه ها، بندگان مؤمن خود را از این آفات حراست و نگهبانى کرد. این عبادات دست ها و پاها را از گناه باز مى دارند، چشم ها را از خیرگى باز داشته و به آن ها خشوع مى بخشند، نفوس را رام مى گردانند، دل ها را متواضع مى نمایند و باد دماغ را زایل مى سازند.(3)
واردات قلبى
امام علیه السلام در توصیف واردات قلبی که در اثر عبادت و شب زنده داری ها نصیب بندگان عابد و زاهد می شود، چنین می فرماید: «عقل خویش را زنده و نفس خویش را میرانده است، تا آنجا که ستبری هاى بدن تبدیل به نازکى و خشونت هاى روح تبدیل به نرمى شده است و برق پر نورى بر قلب او جهیده و راه را بر او روشن و او را به رهروى سوق داده است. پیوسته از این منزل به آن منزل برده شده است تا به آخرین منزل که منزل سلامت و بارانداز اقامت است، رسیده و پاهایش همراه بدن آرام او در قرارگاه امن و آسایش، ثابت ایستاده است. این همه، به موجب این است که دل و ضمیر خود را به کار گرفته و پروردگار خویش را خشنود ساخته است».(4)
روح مشتاق و سالک این افراد منازل و مراحلى را طی می کند تا به منزل مقصود که آخرین حد سیر و صعود معنوى بشر است، مىرسد «یَا ایُها النَّاس انَّکَ کَادحٌ الى رَبِکَ کَدحَاً فَمُلاقِیه».(5) به طمأنینه و آرامشى می رسند که در نهایت امر، نصیب قلب ناآرام و پر اضطراب و پر ظرفیت بشر مىگردد «الا بِذکرِ الله تَطمَئِنَّ القُلُوب».(6) برای زندگی این چنینی می کوشند: اهل دنیا، مردن بدن خویش را بزرگ مىشمارند، اما آن ها براى مردن دل خودشان اهمیت قائل هستند و آن را بزرگ تر مى شمارند.(7) با دنیا و اهل دنیا با بدن هایى معاشرت کردند که روح هاى آن بدن ها به بالاترین جایگاه ها پیوسته بود.(8) اگر اجل مقدر و محتوم آن ها نبود، روح هاى آن ها در بدن هاشان یک چشم به هم زدن باقى نمى ماند، از شدت عشق و شوق به کرامت هاى الهى و خوف از عقوبت هاى او.(9) او خود را و عمل خود را براى خدا خالص کرده است، خداوند نیز به لطف و عنایت خاص خویش او را مخصوص خویش قرار داده است.(10) در انتهای کار نتیجه این همه تلاش و کوشش ان ها نیز چنین است: علمى که بر پایه بینش کامل است، بر قلب هاى آنان هجوم آورده است، روح یقین را لمس کرده اند، آنچه بر اهل تنعم سخت و دشوار است، بر آنان نرم گشته است و با آن چیزى که جاهلان از آن در وحشتند، انس گرفته اند.(11)
انس و لذت
امام علیه السلام انس و لذتی را که نصیب این افراد می شود، این کونه ترسیم می کند: <پروردگارا، تو از هر انیسى براى دوستانت انیس ترى و از همه آن ها براى کسانى که به تو اعتماد کنند، براى کارگزارى آماده ترى. آنان را در باطن دلشان مشاهده مى کنى و در اعماق ضمیرشان بر حال آنان آگاهى و میزان بصیرت و معرفتشان را مى دانى. رازهاى آنان نزد تو آشکار است و دل هاى آن ها در فراق تو بیتاب است. اگر تنهایى سبب وحشت آنان گردد، یاد تو مونسشان است و اگر سختی ها بر آنان فرو ریزد، به تو پناه مى برند.(12) سپس گروهى صیقل داده مى شوند و مانند پیکان در دست آهنگر تیز و بران مى گردند، به وسیله قرآن پرده از دیده هایشان برداشته مى شود و تفسیر و توضیح معانى قرآن در گوش هاى آنان القا مى گردد، جام هاى پیاپى حکمت و معرفت را هر صبح و شام مى نوشند و سرخوش باده معرفت مى گردند.(13)
پی نوشت ها:
. نهج البلاغه، خطبه ۱۸۴.
2. همان، خطبه ۱۹۰.
3. همان، خطبه 234.
4. همان، خطبه 210.
5. انشقاق: 6.
6. رعد: 28.
7. نهج البلاغه، خطبه 221.
8. همان، حکمت۱۳۹.
9. همان، خطبه ۱۸۴.
10.همان، خطبه۸۶.
11. همان، حکمت۱۳۹.
12. همان، خطبه ۲۱۸.
13. همان، خطبه 150.
زهرا رضائیان
بخش نهج البلاغه تبیان
