تبیان، دستیار زندگی
هدف ما تكرار بازیهاى ?? است مهدى مهدوى كیا بیش از7 سال است كه در بوندس لیگا توپ مى زند، 183 بازى در لیگ دسته اول آلمان انجام داده و در كنار گل هاى زیادى كه ساخته، خود هم تا به حال 27 گل در بوندس لیگا به ثمر رسانده است. مهدوى...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مهدوى كیا: شاید فوتبالم را در هامبورگ تمام كنم

هدف ما تكرار بازیهاى ?? است


مهدى مهدوى كیا بیش از7 سال است كه در بوندس لیگا توپ مى زند، 183 بازى در لیگ دسته اول آلمان انجام داده و در كنار گل هاى زیادى كه ساخته، خود هم تا به حال 27 گل در بوندس لیگا به ثمر رسانده است. مهدوى كیا در گپى با «عصر شنبه» صداى آلمان از فعالیتش در آلمان، علاقه اش به باشگاه هامبورگ و امید ایران به كسب موفقیت در جام جهانى 2006 مى گوید.

خیلى وقت است كه فوتبالیست حرفه اى هستید. یادتان هست كه چه زمانى واقعاً تصمیم گرفتید فوتبالیست حرفه اى بشوید؟

من از بچگى علاقه خاصى به فوتبال داشتم. یادم نیست كى این تصمیم را گرفتم، ولى از 14 سالگى رسماً فوتبال را از باشگاه بانك ملى شروع كردم.

و همان موقع هم گفتید كه مى خواهم همین راه را ادامه بدهم؟

خوب، پیش بینى اش كه خیلى سخت بود، اینكه بتوانم اینطورى كه الان هست ادامه بدهم. ولى خیلى به كارم علاقه مند بودم و خیلى هم آن را جدى گرفتم و زحمات مربیانم واقعاً كمكم كرد و توانستم بعد از چند سال به تیم ملى ایران هم راه پیدا كنم.

آمدن شما به آلمان بعد از درخشش شما در جام جهانى فرانسه بود. چطور شد كه به آلمان آمدید، چرا نرفتید انگلیس، ایتالیا یا اسپانیا؟

با توجه به اینكه چندتا از بازیكنان ما قبل از جام جهانى به آلمان آمده بودند و فوتبال آلمان شناختى نسبت به فوتبال ایران و بازیكنان ایرانى پیدا كرد، خوب من هم پیشنهادهایى از آلمان داشتم. البته اول قرار بود به انگلیس بروم و به تیم تاتنهام ملحق بشوم، ولى با توجه به مشكلاتى كه داشتم ، اینكه خدمت سربازى نرفته بودم، یك مدت طول كشید و بعد از آن تصمیم گرفتم بیایم آلمان كه به بوخوم پیوستم.

از باشگاه هاى دیگر آلمان هم به شما پیشنهادى شده بود؟

بعد از جام جهانى، پیشنهاد زیاد بود، ولى جدى ترین پیشنهادها از طرف همین باشگاه هامبورگ بود و بوخوم. البته باشگاه هامبورگ كمى مشكل مالى داشت و من هم در ابتداى كار مى خواستم باشگاهى را انتخاب كنم كه بتوانم تجربه بیشترى كسب كنم و بازى كنم. فكر مى كنم بوخوم برایم انتخاب خوبى بود.

اگر اشتباه نكنم، آن موقع كه شما به بوخوم آمدید كلاوس تاپ مولر مربى بوخوم بود، شما فقط یك نیم فصل در بوخوم بازى كردید. اما یادم هست در یكى از بازیها، شما در لحظات پایانى گل زدید و از دم دروازه دویدید تا وسط زمین و پریدید بغل تاپ مولر. البته صحبت خیلى وقت پیش است، تقریباً7 سال پیش، اما این تصویر از این لحاظ براى من جالب بود و هنوز هم جلوى چشمم هست، كه كمتر پیش آمده بازیكنى بعد از گل زدن این خوشحالى را با مربى قسمت كند.

اصلاً این صحنه یادتان هست؟

آن صحنه بازى با گلادباخ بود. البته من اولین گلم را به تیم هامبورگ زدم. اما آن صحنه كه شما گفتید مربوط به بازى با گلادباخ بود كه ما در گلادباخ دقیقه 91 گل دو- یك را خوردیم و همه چیز تمام شده بود كه 10 ثانیه بعد من گل مساوى را زدم و واقعاً شادى خیلى مضاعفى بود و خیلى هم جالب. چون همه فكر مى كردند بازى تمام شده و دقیقه 91 ما گل را خوردیم و بلافاصله 10 ثانیه بعد، آن گل را جبران كردیم. فكر مى كنم آن لحظه خیلى خوشحال بودم و خیلى دوست داشتم به طرف مربى تیم بروم، چون واقعاً هفته قبلش خیلى زحمت كشیده بود.

شما در هامبورگ هم با مربى هاى مختلف كار كردید، ولى یكى از مربى هاى تو دوباره تاپ مولر بود. كلاً تاپ مولر عنوانى كسب نكرده، با وجود اینكه مربى خیلى موفقى بوده و خیلى ها او را مربى خلاق و نوآورى مى دانند و كسى است كه به بازیكنان جوان خیلى توجه داشته. خودتان چه چیزى از او گرفته اید كه هنوز در درونتان مانده و تأثیر خیلى تعیین كننده اى گذاشته؟

تاپ مولر اولین مربى من بود در خارج از كشور و در لیگ آلمان. البته در آن شش ماهى كه در بوخوم بودم تجربیات خیلى خوبى از مربى كسب كردم. مهمترین چیزى كه براى بازیكن در آلمان مهم است و باید بتواند از آن استفاده كند این است كه شما خیلى خوب بتوانید از بدنتان استفاده كنید و این چیزى بود كه آقاى تاپ مولر، آن اوایل كه آمده بودم، همیشه به من تأكید مى كرد. چون در ایران فوتبال درگیرى و فیزیكى خیلى كم بود. البته الان خیلى بهتر شده، ولى وقتى من به لیگ آلمان آمدم این تجربه را اصلاً نداشتم و این مسأله را مربى خیلى تأكید مى كرد و هنوز هم این مسأله در یاد من هست كه بتوانم از بدنم بهتر استفاده كنم و فكر مى كنم در پیشرفتم در این چند سال خیلى تأثیر داشته.

شما نسبتاً جوان بودید كه به آلمان آمدید. به هرحال، در این سن و سال آدم خیلى انعطاف پذیرتر است. آن موقع چقدر به یادگیرى زبان آلمانى اهمیت دادید؟

این یكى از بزرگترین مشكلاتى بود كه وجود داشت، چون من وقتى به آلمان آمدم اصلاً به زبان آلمانى آشنایى نداشتم اما سعى كردم تا آنجایى كه مى توانم آن واژه هایى را كه مربوط به كارم بود و من مى باید در ارتباط با بازیكنان، مربى تیم و در زمین فوتبال بدانم هرچه سریعتر یاد بگیرم كه البته كار ساده اى نبود، چون مدام درگیر تمرین بودم و اصلاً وقت كلاس رفتن و اینها را نداشتم و بیشتر چیزها را هم در تماس هاى روزانه ام با بازیكنان تیم و اطرافیانى كه در تیم بودند یاد گرفتم. من فكر مى كنم خیلى مهم است كه یك بازیكن بتواند با كسانى كه كنارش هستند ارتباط برقرار بكند.

از سال 1999 در آلمان هستید و در بوندس لیگا فعالیت دارید. فكر مى كنید در عرض این هفت سالى كه شما شاهدش بودید بوندس لیگا چقدر عوض شده؛ از لحاظ تاكتیك، از لحاظ خشن ترشدن و حتى از لحاظ كیفیت؟

به نظر من هرچه رو به جلو برویم سخت تر مى شود، چون بالاخره دانش فوتبال هم رو به پیشرفت است و من فكر مى كنم، بوندس لیگا همیشه سخت بوده و هرچقدر رو به جلو برویم سخت تر هم مى شود و تمام تیم ها مدعى اند. شما مى بینید، یك اتفاقاتى هم هرسال در بوندس لیگا مى افتد. یك تیم یك سال خیلى خوب كار مى كند و سال بعد خیلى بد و این هم جزو مسائلى بوده كه در بوندس لیگا وجود داشت.

تعداد بازیهاى شما در بوندس لیگا از مرز 180 گذشته و اگر اشتباه نكنم 27 گل زدید. چیزى كه خیلى عجیب است این است كه بازیكنى از 1999 تا الان در یك باشگاه بماند، آن هم به عنوان بازیكن خارجى، با توجه به اینكه الان یك باشگاه در عرض یك فصل شاید 3مربى را عوض بكند. این عشق و علاقه به هامبورگ چطورى به اینجا كشیده شده؟

من در این چند سالى كه در هامبورگ بودم خیلى راحت بودم چه از نظر ورزشى چه از نظر زندگى. از نظر ورزشى كه واقعاً زمان خیلى خوبى را با هامبورگ داشتم، در جام باشگاه هاى اروپا با این تیم بازى كردم، در بوندس لیگا با این تیم سوم - چهارم شدم و بنابه دلایلى هم قراردادم را آنجا تمدید كردم و تا سال 2007با تیم هامبورگ قرارداد دارم. كلاً خیلى احساس خوبى داشتم زمانى كه در هامبورگ بودم و نسبت به تماشاچى هاى این تیم هم واقعاً علاقه خاصى دارم، چون واقعاً من را حمایت كردند. امیدوارم كه این مسأله تداوم داشته باشد. حالا شاید من تا آخر فوتبالم در هامبورگ باشم و شاید هم از این تیم بروم، ولى هیچ وقت هامبورگ را فراموش نمى كنم.

فكر مى كنید به فعالیت تان در هامبورگ پایان بدهید؟ براى شما جذابیتى ندارد كه بگویید جاى دیگرى بروم، چیز جدید دیگرى را ببینم؟

صددرصد جذابیت دارد. ولى وقتى من شرایط خیلى خوبى را اینجا براى خودم مى بینم، دلیلى نمى بینم شرایط تازه اى را تجربه كنم و اگر همه چیز طبق روالى كه هست پیش برود و من احساس رضایت داشته باشم، فكر مى كنم كه حتى بخواهم فوتبالم را در همین هامبورگ تمام كنم.

خودتان نقاط قوت و نقاط ضعف تان را در چى مى بینید؟

كسى نباید از خودش تعریف كند. من این را واگذار مى كنم به كارشناسان فنى و ورزشى. از نظر مسائل اخلاقى و مسائل زندگى ام، فكر مى كنم اطرافیانم بهتر بتوانند نظر بدهند.

اما، مثلاً در مورد فوتبال، چه چیزى هست كه خودتان بگویید، اینجا باید بهتر بشوم؟

شاید یك مقدار كمتر گل زدم و یك مقدار هم با توجه به پست هاى مختلفى كه تجربه كردم تا حدودى از ?? قدم دور بودم، ولى اگر بیشتر گل بزنم فكر مى كنم خوب خیلى بهتره.

الان درخط دفاعى هستید. پست مورد علاقه تان هست؟

فعلاً خیلى راضى ام از بازى كردن در این پست، چون خیلى خوب توى تیم هامبورگ جا افتادم و البته یك تجربه اى هم قبلاً در تیم ایران داشتم و در این پست بازى كردم. فعلاً براى من یك پست ایده آل است و امیدوارم بتوانم همین طور ادامه بدهم.

اجبارى بوده یا ... چون معمولاً شما هافبك بازى مى كردید.

با توجه به نیازى كه تیم هامبورگ داشت، من خودم این پیشنهاد را به مربى تیم دادم و از این خوشحالم كه توانستم از این پیشنهادى كه دادم سربلند بیرون بیایم و فعلاً هم كه همه از كار من راضى اند. امیدوارم بتوانم همینطور ادامه بدهم.

اگر رویدادهاى شش ماه گذشته را دنبال كنیم، باید بگوییم كه ورق برگشته. یعنى فكر مى كنم كه در این فصل شما بهار تازه اى را در هامبورگ تجربه مى كنید. خودتان هم چنین احساسى را دارید؟

با توجه به مسائلى كه سال پیش به وجود آمد و مسائلى كه در اوایل فصل بود، من الان خیلى خوشحالم كه توانستم از آن بحران بیرون بیایم. زمان خیلى سختى بود، ولى من خیلى زحمت كشیدم و توانستم از آن زمان خیلى بد، خودم را بیرون بكشم. امیدوارم كه بتوانم همینطورى ادامه بدهم و ما امسال بتوانیم نتیجه بهترى كسب كنم.

نگاهى هم به لژیونرهاى بوندس لیگا بیندازیم. فكر مى كنم یكى از رویدادهاى غافلگیركننده این فصل، آمدن على كریمى به بایرن مونیخ بود. شما هم غافلگیر شدید؟

غافگیر كه نه، چون على فوتبالیستى ا ست كه قابلیت هاى خیلى زیادى دارد و من خودم یكى از كسانى بودم كه خیلى به او اصرار كردم كه به اروپا بیاید و تیم خیلى بزرگى را هم انتخاب كرد، مثل بایرن مونیخ، و خیلى هم موفق عمل كرد و من امیدوارم كه در نیم فصل دوم هم بتواند موفقیت اش را تكرار كند.

در صحبتى كه مدت ها پیش با وحید هاشمیان داشتم در مورد انتقالش از بوخوم به بایرن مونیخ، او گفته بود موقعى كه به من پیشنهاد بایرن مونیخ را دادند، من لحظه اى فكر نكردم و گفتم باید حتماً بروم بایرن مونیخ. آیا به شما هم اگر چنین پیشنهادى بدهند لحظه اى فكر نمى كنید؟

بایرن تیم بزرگى ا ست و شناخته شده در دنیا و به هر بازیكنى پیشنهاد بدهند صددرصد قبول مى كند، چون مى رود كه شانسش را آنجا امتحان كند و اگر بتواند بازى كند، من فكر مى كنم پیشرفتش خیلى بیشتر مى شود نسبت به بازى در تیم هاى دیگر. من هنوز هم در مورد این مسأله فكر نكردم و به من هم پیشنهادى نشده و نمى توانم آدم خیالپردازى باشم. به نظر من بایرن به هر بازیكنى پیشنهاد بدهد، چون باشگاه بزرگ و شناخته شده اى است قبول مى كند.

در دوران نوجوانى تان، باشگاه خارجى مورد علاقه تان چه باشگاهى بوده؟

من بیشتر لیگ هاى دنیا را دنبال مى كردم و باشگاه خاصى مد نظرم نبود ولى باشگاه هاى بزرگ دنیا مثل رئال مادرید، اینترمیلان یا حتى بایرن مونیخ را دوست داشتم.

برویم سراغ تیم ملى. به هرحال خیلى وقت است كه شما در تیم ملى بازى مى كنید. فكر مى كنید جو تیم ملى، كلاً كار بچه ها چه اندازه در سال هاى گذشته تغییر كرده ؟

تیم ملى ما كم كم در آسیا تبدیل به یك قدرت شده و من فكر مى كنم ما الان در آسیا یكى از قدرت هاى برتر هستیم و همیشه جزو سه تیم اول بودیم. ولى من امیدوارم كه ما بتوانیم این را در سطح دنیا هم به مرحله ظهور برسانیم و با توجه به اینكه ما به جام جهانى 2006 صعود كردیم، امیدوارم بتوانیم مثل جام جهانى 1998بازى قابل قبولى ازخودمان ارایه بدهیم و بتوانیم از حیثیت فوتبال ایران دفاع كنیم. گرچه این كار خیلى سخت است و ما تجربه بین المللى مان خیلى كم است و با تیم هاى اروپایى خیلى كم بازى كردیم، ولى آن توانایى و پتانسیلى كه در بچه هاى تیم ملى مى بینم، ان شاءالله ما قادر هستیم كه بتوانیم بازى خیلى خوبى انجام بدهیم.

از گروه ایران راضى هستید؛ پرتغال - مكزیك - آنگولا؟

به نظر من همه گروه ها سختند، ولى گروه ما یك سختى خیلى خاصى دارد. چون تیم ها یك مقدار حریف هاى ناخوشایندى هستند. چون مكزیك تیمى است كه همیشه تیم هاى بزرگ را دچار دردسر كرده، حتى برزیل را و پرتغال را هم كه مى دانید، یكى از بهترین تیم هاى اروپا است با بازیكن هاى تكنیكى و آنگولا هم كه تیمى ناشناخته از آفریقا. به نظر من گروه سختى ا ست ولى هیچ چیز دور از دسترس نیست. ما مى آییم كه از حیثیت فوتبال مان دفاع كنیم.

فكر مى كنید كه مكزیكى ها ایران را دست كم بگیرند؟

من فكر نمى كنم كه در جام جهانى هیچ تیمى را دست كم بگیرند، چون تمام تیم هایى كه مى آیند بالاخره از قاره هاى خودشان صعود كرده اند و جزو بهترین تیم ها هستند. هیچ تیمى را نمى شود دست كم گرفت و فكر نمى كنم تیم مكزیك هم بخواهد ما را دست كم بگیرد. فكر مى كنم بازیهاى خیلى سختى خواهیم داشت.

شانس ایران را براى صعود به دور بعد چقدر مى بینید؟

كار خیلى سختى ا ست چون گفتم ما حریف هاى قدرى پیش رو داریم. اما هدف ما این است، چون ما در جام جهانى یى بازى قابل قبولى ارایه دادیم این بار فقط نیامدیم كه حضور پیدا كنیم. ان شاءالله بتوانیم كه با توانایى كه در تیم است به دور دوم صعود كنیم.

سؤال آخر. مهدوى كیا اگر فوتبالیست نمى شد چكاره مى شد؟

راستش در مورد این هم زیاد فكر نكردم. چون از همان زمان نوجوانى دنبال فوتبال رفتم. البته درسم خیلى خوب بود، ولى با توجه به مسائلى كه پیش آمد فاصله گرفتم. هیچ موقع درباره اش فكر نكردم، من فقط به فوتبال فكر كردم و از ?? سالگى، تمام فكر و ذكرم روى فوتبال متمركز بوده.