راوی از روایت جنگ می گوید

* بیشتر از چه سبکی در بیـان خـاطـرات جنگ استفاده می کنید؟

از همسان سازی استفاده می کنم .مخاطبـم را بـه بـچـه هـای زمـان جـنـگ تـشـبـیـه مـی کـنــم و از روحیات ، افکار، نیت ها و خلقیات بچه های جنگ صحبت می کنم .وقتی که حرف هایم تمام می شود، بچه ها دورم جمع می شوند و اصرار می کنند که بیشتر از شهـدا بـگـویم .آنهـا دوست دارند بدانـنـد که شهدا به چه صـورت برنامه ریزی کـرده بودند . همین طور که یک تماشاگر بعد از فیلم ، به سراغ فیلـم و سـی دی آن مـی رود، جوانان هم بـه دنـبـال تداوم راه شهدا هستند . مـن فـقــط شــور را در بـیـن جــوانـان بــه وجـود نمی آورم بلکه باید شور به شعور تبدیل شود .

* دارای چه مدرک تحصیلی هستید و غیر از روایت گری چه کاری انجام می دهید؟

دروس حوزه را تا خارج گذرانده ام و کارشناس ارشد علوم سیاسی از دانشگاه باقرالعلوم (ع) قم و مدرس حوزه و دانشگاه نیز هستم .

* و یک تعریف از روایت گری ...

روایت گری یعنی شور و شعور، احساس و عواط ، تفکر و تعقل .

* چطور باید وقایع جنگ را تعریف کرد؟

کسانـی کـه وقایع جـنـگ را تعـریف می کنـنـد، فکر نکنند که جنگ قصـه اسـت بـلـکـه بـایـسـتـی بـه صورت فرهنگ از آن یاد کرد چرا که فرهنگ همیشه در زمان جاری می ماند . در زمان جنگ ، به صورت مستقیم علیه باطل می جنگیدیم و در حال حاضر به شیوه غیرمستقیم به جنگ باطل پرداخته ایم .

چــنــانــچـــه در ایـــن راه از شــیـــوه هــای خـــوب استفاده کنیم ، در وادی نبرد موفق هستیم .دیروز جنگ با تجهیزات نظامی بود و امروز جنگ با فکر و ماهواره و سی دی و اینترنت است . دیروز دشمن در جبهه بـه جـسـم جـوانان مـا حمله مـی کـرد و امروز بـه روح و روان آنها حمـلـه می کند . دیـروز زمـیـن و خـاک ایــران را مـی گـرفـتـنــد و امـروز مـی خـواهند مـبـانـی اعـتـقـادی جـوانـانـش را بگیرند .به هر حال اصول جنگ یکی است و تهاجم فرهنگی جنگی غیرمستقیم است . چنانـچـه راویان جنـگ ، اصـول جـنـگ را بـرای نسل جـوان تـوضیح دهند، آنها در ایـن جـنـگ نـیـز مقاوم خواهند بود .

* و زیـبـاتـریـن خـاطـره ای کـه از ایـن کـار دارید؟

خاطرات زیاد اسـت ولی به چند مورد بسنـده می کنم . دکتـرای روانشناسی کـه در آمـریکا تحصـیـل می کرد به شلمچه آمـده بـود و دو زانو روی خـاک نشسته و گریه می کرد . گفتم :دکتر شما دیگر چرا؟ گــفــت :ســـال هـــا آرامــش را در تــئـــوری هــای روانشناسی جستجو می کردم ولی امروز در این خاک آرامش را پیدا کردم . من برایش تـوضیح دادم که این خاک متعـلـق به بچه هایی است که متصل بـه خـدا شـدنـد و هـر کسی که خدا را پیدا کند به آرامش می رسد .

یادم نمی رود که جـوانی برای مسخـره کردن به همـراه دختر خانمی بـا واکمن و نـوار به منطقـه جـنـگـی آمـده بـودنـد، ولـی بـعـد از دیـدن مـنـاطـق و شنیدن خـاطـرات رزمندگـان از کـار خـود پشیـمـان شده بودند . هـمـچـنـیـن دخـتـر خـانمــی آرایـش کـرده وقـتـی لـبـاس غـواص هـا را دید، آن را بـوسـیـد و بـه دنـبـال چادری می گشت تا دو رکعت نماز عشق بخواند .