تبیان، دستیار زندگی
خیلی ها از نظر محتوای علمی، بسیار برجسته اند ولی چون نمی‌ دانند، دانسته های خود را باید چگونه ارائه دهند، نمی توانند به صورت کامل مخاطبین را به خود جذب کنند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چگونه بايد گفت؟

a©1

اشتباه نکنيد. اينطور نيست که همه سخنراني در «چه گفتن؟» خلاصه شود. بلکه يکي از ارکان مهم سخن، چگونه گفتن است. به بيان ديگر، سخن به منزله يک مايع است که بايد آن را درون ظرف مناسب خودش ريخت تا با شکل و شاکله مناسب خودش به مخاطب ارائه شود.

خيلي ها از نظر محتواي علمي، بسيار برجسته اند ولي چون نمي‌ دانند، دانسته هاي خود را بايد چگونه ارائه دهند، نمي توانند به صورت کامل مخاطبين را به خود جذب کنند.

تنظيم محتويات بحث، در ذهن، از جمله مسائل مهم در فن سخن است.

به عنوان مثال، سخنراني هاي اخلاقي، بيان ملايم و عاطفي را مي‌طلبد و بر عکس سخنراني هاي سياسي و نظامي، يک بيان محکم و صداي بلند و قوي نياز دارد. البته همه مسائل در صدا و چگونگي آن نيست. با ما همراه باشيد تا نکاتي در اين زمينه خدمت شما ارائه کنيم.

همان طور كه خطيب، قبل از آغاز سخن، لازم است مواد مورد بحث خود را در نظر بگيرد بايد بداند هر يك از مواد مورد بحث را در كجا و چگونه به كار برد، و سخن را در كجا ختم نمايد و تنظيم محتويات بحث، در ذهن، از جمله مسائل مهم در فن سخن است.

به عبارت ديگر، مطالب مورد بحث براى سخن، به منزله سنگ و سيمان و آهن و ديگر مواد براى ساختمان است، و تنظيم مواد سخن، هم مانند به كار گرفتن هر يك از مصالح ساختمانى، در جاى متناسب است. مهندس، با به كار گرفتن هر يك از مواد ساختمانى در جاى خود، ساختمان متناسبى را تأسيس مى‏كند و خطيب توانا نيز از مواد جمع آورى شده در ذهن، خطابه جالبى را به وجود مى‏آورد.

عن على (عليه السلام) قال: احسن الكلام مازانه حسن النظام و فهمه الخاص والعام.(110)

على (عليه السلام) فرموده: بهترين كلام آن است كه حسن نظم و ترتيب، به آن زيبايى و جمال بخشد و براى تمام مردم، از خواص و عوام، قابل فهم باشد.

خطيبى كه در كرسى سخن جاى گرفته، اما نمى‏داند چه مى‏خواهد بگويد يا نمى‏داند چگونه مى‏خواهد بگويد، همواره در خطر لغزش قرار دارد. ممكن است بدون آن كه خواسته باشد، در خلال سخنان حساب نشده خويش، جمله‏اى ناروا و خلاف حق به زبان آورد و تا آخر عمر اسير آن باشد.

خطيبى كه در كرسى سخن جاى گرفته، اما نمى‏داند چه مى‏خواهد بگويد يا نمى‏داند چگونه مى‏خواهد بگويد، همواره در خطر لغزش قرار دارد. ممكن است بدون آن كه خواسته باشد، در خلال سخنان حساب نشده خويش، جمله‏اى ناروا و خلاف حق به زبان آورد و تا آخر عمر اسير آن باشد.

عن على (عليه السلام) قال: الكلام فى وثاقك مالم تتكلم به و اذا تكلمت به صرت فى وثاقه.(111)

على (عليه السلام) فرموده: كلام را تا نگفته‏اى در اختيار توست و مالك آن هستى، و چون به زبان آوردى، مملو آن مى‏شوى.

براى آن كه سخنران مقطع كلام را گم نكند و رشته سخن را از كف گوينده و شنونده نرود، لازم است موقع قطع كلام، تناسب مطلب ياد آمده را با نقطه قطع سخن در ذهن خود علامت گذارى نمايد، تا بتواند با آن علامت، به مقطع كلام برگردد و گفته‏هاى خود را پى گيرى نمايد.

گاهى، در خلال سخن، مطلب جالبى به ياد سخنران مى‏آيد كه بسيار مناسب با بحث است. براى گفتن آن، بايد كلام را قطع نمايد، مطلب ياد آمده را بگويد، دوباره به همان نقطه برگردد و به سخن ادامه دهد.

گويندگانى كه مطلب مورد بحث خود را در ذهن تنظيم نموده و آغاز و انجامش را مى‏دانند، خيلى زود، با علامت ذهنى، متوجه مقطع كلام خود مى‏شوند و با همان نظم و ترتيب پيش بينى شده به سخن ادامه مى‏دهند.

گويندگانى كه بر اثر مستى غرور، خود را از تنظيم مطالب بى‏نياز مى‏پندارند و با آشفتگى و بدون ترتيب فكر، سخن مى‏گويند، بر اثر قطع كلام وبيان، مطلب ياد آمده سخنشان آشفته تر مى‏شود. اگر با علامت ذهنى، مقطع كلام را به ياد آورند، چون اصل كلام نظم نداشته، با همان بى‏نظمى به گفته ادامه مى‏دهند و مستمع به سختى مى‏تواند از مجموع مطالب گوينده، بر داشتى صحيح بنمايد و آن را به عنوان نتيجه بحث، به ذهن خويش بسپارد.

--------------------------------------------------------------------------------

منابع:

1. فهرست غرر، ص 332.

2. نهج البلاغه، كلمه 381.

3. سخن و سخنوري -  محمد تقي فلسفي

تهيه: محمد حسين امين -  گروه حوزه علميه تبيان