تبیان، دستیار زندگی
پیامبر صلى الله علیه و آله قبل از هر چیز ساكنان صفّه و عموم تهیدستان را از گدایى منع كرده بود ؛ همچنان که آیه 273 سوره بقره در همین زمینه نازل شده است. خداوند در این آیه از مؤمنان مى ‌خواهد تا در كمك كردن كوتاهى نكنند و گمان نكنند كسى كه درخواست نمى ‌كند،
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

منتظر درخواست نباشید!

کودکان فقیر


گروهی از یاران پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله را که توسط حضرت به صفّه مسجد نبوى نسبت داده ‌شده اند، «اصحاب صفّه»، «اهل‌الصفّه» یا «اهل المَظَلّه» (سایبان) می گویند.1


مسلمانان اولیه كه قبل از پیامبر صلی الله علیه و آله به یثرب آمده بودند ، توانستند در منازل انصار به ویژه در قُبا سكنا بگیرند؛ امّا محلى كه پیامبر صلی الله علیه و آله براى ساختن مسجد و استقرار خود برگزید، از قبا فاصله داشت و بسیارى از مهاجران به ویژه مهاجران مجرد كه جوار پیامبر صلی الله علیه و آله را ترجیح ‌مى‌دادند، در مسجد مستقر شدند . در دوره ‌هاى بعدى مهاجرت ، چون مهاجران آشنایى در یثرب نداشتند ، به مسجد پناه مى ‌بردند؛ از این ‌رو ساكنان صفّه را مهاجرانى بى سرپناه و مجرد یا میهمانان اسلام خوانده ‌اند .

برخى از بت‌ پرستان قبایل اطراف هم مدتى در صفه مانده و سپس مسلمان شدند . اسراى مشرك قریش نیز شب ها در مسجد مى ‌خوابیدند.2

اطلاق نام" اصحاب صفّه " بر عده ای مهاجران

درباره اطلاق واژه «اهل صفّه» بر مهاجران ساكن در آن ، معیار و ضابطه‌ اى مشخص ارائه نشده است ؛ از این ‌رو این صفت به هركسى كه مدتى را در صفّه مى ‌گذرانید، اطلاق مى‌ شد .

طبیعتاً فرودستان مهاجر از مكه، چون بلال ‌بن ‌رباح، خباب بن‌ الارت، صهیب بن ‌سنان، ابن مسعود، مقداد و عمار یاسر، جزو نخستین ساكنان صفّه بوده‌اند.3 با بازگشت ابوذر به مدینه و خریدارى و آزاد شدن سلمان، این دو به دیگر صفّه ‌نشینان پیوستند .4 به مرور زمان كه حكومت پیامبر صلی الله علیه و آله استحكام و دین اسلام گسترش بیشترى مى‌ یافت ، مهاجران بیشترى به مدینه پناه ‌مى‌ آوردند ، امّا پیامبر صلی الله علیه و آله از تعبیر مهاجر براى كسانى كه پس از فتح مكه در سال هشتم هجرى به مدینه آمدند ، امتناع ورزید .

ساكنان صفّه به تناوب و به ناچار در آنجا بودند و همان‌گونه كه روند مهاجرت بر آمارشان مى ‌افزود ، امورى چون مرگ و میر ، شركت در جنگ ها ، شهادت ، مسافرت ، اشتغال به‌كار و ازدواج از شمار آنان مى ‌كاست.

اهل صفّه كه لباسشان ناكافى و خوراكشان ناچیز بود، در مسجد ساكن بودند . آنان در مواقع بحرانى گاه در هر وعده دو ‌عدد خرما بیشتر نمى ‌خوردند و گاه مدت هاى طولانى از بى ‌غذایى به اجبار سنگ بر شكم می بستند یا روزه مى ‌گرفتند

مستمندى اصحاب صفّه
فقیر

اهل صفّه كه لباسشان ناكافى و خوراكشان ناچیز بود، در مسجد ساكن بودند . آنان در مواقع بحرانى گاه در هر وعده دو ‌عدد خرما بیشتر نمى ‌خوردند و گاه مدت هاى طولانى از بى ‌غذایى به اجبار سنگ بر شكم می بستند یا روزه مى ‌گرفتند .5 در برخی روایات آمده است برخى اوقات اهل‌ صفّه بر اثر ضعف بدنى نمى ‌توانستند به ‌درستى در نماز بایستند و طناب هایى را كه در مسجد (احتمالاً از سقف) آویخته بودند ، به ‌دست مى‌ گرفتند.6 مهاجرت این گروه و تحمل چنین شرایطى موجب شده بود برخى صحرانشینانى كه به ‌جهتى به مدینه مى ‌آمدند ، اینان را دیوانه بخوانند.

در روایتی از قول یكى از مهاجران قریشى صفّه ‌نشین چنین آمده است: « ما معمولاً تا فتح خیبر در سال ششم هجرى سیر نمى ‌شدیم .»7 این روایت وضع اهل صفّه را بهتر روشن مى‌ كند، هر چند انتساب چنین گزارشى به دیگر مهاجران نیز مى‌ تواند صادق ‌باشد.

اگر چه اطلاعات چندانى درباره خوراک ساكنان صفّه وجود ندارد ، اما به نظر مى ‌رسد عمده ‌ترین محصول زراعى مدینه ، یعنى خرما بیشتر به انفاق در اختیارشان قرار مى ‌گرفت . چنانچه خرماى كافى در اختیار بود، به هر دو نفر روزانه یك مُدّ خرما مى ‌رسید ، در غیر این ‌صورت مجبور بودند با چند خرما ، روز خود را سپرى كنند . برخى اعتراض ها حكایت از دلزدگى برخى از آنان از خوردن مداوم خرما دارد. شاید به همین سبب بوده است كه یكى از آنان از اینكه پیرزنى انصارى هفته ‌اى یك‌ بار غذایى برایش تهیه مى ‌كرد، خرسند بود. یكى از اهل صفّه بعدها با مشاهده نان بر سر سفره، تكبیر مى‌ گفت و خدا را شكر مى‌ كرد كه دوره آب و خرما سپرى شده ‌است. پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله یك بار در پاسخ به این‌ گونه اعتراض ها فرمود: اگر مى ‌توانستم به شما نان و گوشت مى ‌دادم و از ناچیز و كم ارزش بودن غذاى خودش طى 12 روز گذشته خبر داد.8

خداوند در این آیه از مؤمنان مى ‌خواهد تا در كمك كردن كوتاهى نكنند و گمان نكنند كسى كه درخواست نمى ‌كند، نیازمند نیست : « یَحسَبُهُمُ الجاهِلُ اَغنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعرِفُهُم بِسِیمـهُم لایَسـَلونَ النّاسَ اِلحافـًا و ما تُنفِقوا مِن خَیر فَاِنَّ اللّهَ بِهِ عَلیم ؛ هركس نداند ، آن ها را بر اثر خویشتن‌ دارى ، توانگر مى ‌شمارد . آنان را به وسیله سیمایشان مى ‌شناسى. از مردم به اصرار چیزى نمى ‌خواهند و هر مالى كه ببخشید، خداوند بدان آگاه است»

درباره وضعیت لباس اهل صفّه روایات محدودى، از محدودیت هاى اهل صفّه در این زمینه حكایت مى ‌كند . در روایتی آمده است نداشتن لباس، گرد ‌و ‌غبار آمیخته با عرق را بر تن آنان خشك‌ مى‌ كرد . در مقطع دیگرى 70 تن از اصحاب صفّه لباسى كمتر از متعارف داشتند، به‌ گونه ‌اى كه در نماز دائماً نگران ستر عورت خویش بودند.9 در روایتى دیگر 30 تن از ساكنان صفّه با بالا تنه عریان پشت سر پیامبر صلى الله علیه و آله نماز مى ‌گزاردند و گاه با حضور پیامبر صلى الله علیه و آله خود را پشت سر دیگران مخفى مى ‌كردند.10

همه تهیدستان گدایی نمی کنند !

پیامبر صلى الله علیه و آله قبل از هر چیز ساكنان صفّه و عموم تهیدستان را از گدایى منع كرده بود ؛ همچنان که آیه 273 سوره بقره در همین زمینه نازل شده است. خداوند در این آیه از مؤمنان مى ‌خواهد تا در كمك كردن كوتاهى نكنند و گمان نكنند كسى كه درخواست نمى ‌كند، نیازمند نیست : « یَحسَبُهُمُ الجاهِلُ اَغنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعرِفُهُم بِسِیمـهُم لایَسـَلونَ النّاسَ اِلحافـًا و ما تُنفِقوا مِن خَیر فَاِنَّ اللّهَ بِهِ عَلیم ؛ هركس نداند ، آن ها را بر اثر خویشتن‌ دارى ، توانگر مى ‌شمارد . آنان را به وسیله سیمایشان مى ‌شناسى . از مردم به اصرار چیزى نمى ‌خواهند و هر مالى كه ببخشید، خداوند بدان آگاه است .» 11

زهرا رضائیان

بخش قرآن تبیان


پی نوشت:

1. الكافى، ج‌3، ص‌550؛ الدرالمنثور، ج‌1، ص‌358.

2. صحیح البخارى، ج1، ص‌130؛ المستدرك، ج‌3، ص‌17؛ الطرائف، ص‌62.

3. المستدرك، ج‌3، ص‌20.

4. الطبقات، ج‌1، ص‌197.

5. جامع البیان، مج‌14، ج‌28، ص‌52؛ الطبقات، ج 3، ص 471؛ فتوح البلدان، ج 1، ص 21.

6. ابن ‌ابى شیبه، المصنف، ج‌1، ص‌372.

7. صحیح‌البخارى، ج‌5‌، ص‌83‌.

8. تاریخ دمشق، ج‌67، ص‌319‌ـ‌320؛ السنن الكبرى، ج‌3، ص‌472؛ المستدرك، ج‌3، ص‌16؛ تاریخ المدینه، ج‌2، ص‌486‌ـ‌487.

9. تاریخ دمشق، ج‌62، ص‌359؛ صحیح البخارى، ج‌1، ص‌130.

10. الطبقات، ج‌1، ص‌196؛ عیون الاثر، ج‌2، ص‌385؛ سیر اعلام النبلاء، ج‌3، ص‌171.

11. جامع‌البیان، مج‌3، ج‌3، ص‌136؛ مجمع البیان، ج‌2، ص‌202‌ـ‌203.