تبیان، دستیار زندگی
هرگز، رسول گرامى، با مردم، به عمق عقل و كنه خرد خود سخن نگفت. یعنى میعار گفتار آن حضرت با مردم، درجات عقل آنان بود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مخاطب سنجی

فن سخنوری (23)

مخاطب سنج (فن سخنوری 23)

در این مقاله بخشی از روایات در باره سخن و سخنوری را خدمت شما ارائه می‌کنم. نکاتی که در این روایات بیان شده، کلیدهایی است برای کسانی که می‌خواهند سخنرانی خوبی ارائه دهند.

و عنه (علیه السلام) ینبغى آن یكون علم الرجل زائدا على نطقه و عقله غالبا على لسانه.(1)

و نیز (علی علیه السلام)  فرموده است: شایسته و سزاوار آن است كه علم آدمى از نطقش فزون‏تر باشد و عقلش بر زبان وى غالب و پیروز.

مسئله سخن گفتن در خور فهم شنوندگان، آن قدر مهم و شایان ملاحظه است كه تمام پیامبران الهى، در راه تبلیغ دین خدا، مأموریت یافتند این وظیفه اساسى را همواره رعایت نمایند.

قال رسول الله على الله علیه و آله انا معاشر الانبیاء امرنا ان نكلم الناس على قدر عقولهم.(2)

رسول اكرم صلى الله علیه و آله فرموده است: ما، جامعه پیامبران، مأموریت داریم كه با مردم به قدر عقلشان سخن بگوییم.

ما كلم رسول الله صلى الله علیه و آله العباد بكنه عقله.(3)

هرگز، رسول گرامى، با مردم، به عمق عقل و كنه خرد خود سخن نگفت. یعنى میعار گفتار آن حضرت با مردم، درجات عقل آنان بود.

هرگز، رسول گرامى، با مردم، به عمق عقل و كنه خرد خود سخن نگفت. یعنى معیار گفتار آن حضرت با مردم، درجات عقل آنان بود.

سلمان و ابوذر، دو انسان شایسته و با ایمان مكتب آسمانى اسلام بودند. پیشواى اسلام به هر دو علاقه و محبت داشت، ولى نیروى درك و قدرت فهم آن دو بقدرى متفاوت بود كه در حدیث چنین آمده است:

عن ابى عبدالله (علیه السلام) قال ذكر التقیه یوما عند على بن الحسین (علیه السلام) فقال والله علم ابوذر ما قلب سلمان لقتله.(4)

امام صادق (علیه السلام) فرمود: روزى در محضر حضرت سجاد، على بن الحسین علیهماالسلام، سخن از تقیه به میان آمد. حضرت قسم یاد كرد كه اگر ابوذر، از آن چه در قلب سلمان بود، آگاهى مى‏یافت، او را مى‏كشت.

كان رسول الله صلى الله علیه و آله و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه یحدثان سلمان مالایحتمله غیره من محزون علم الله و مكنونه.(5)

تفاوت فهم سلمان با دگران، به اندازه‏اى بود كه رسول گرامى و على (علیه السلام)، از حقایاى علم الهى چیزهایى را به سلمان مى‏گفتند كه دگران قدرت تحمل آن را نداشتند.

[رعایت این مساله بسیار مهم است. ممکن است شما روایات و یا معارف اخلاقی، عرفانی و تفسیری خوبی داشته باشید، اما ارائه معارف عمیق و سنگین، برای همه مجالس و منابر نه تنها مفید نیست بلکه مضر خواهد بود. به این معنا که ذکر برخی از روایات و معارف از قوه هاضمه روحی شنوندگان ثقیل تر است.

این امر موجب می‌شود که مخاطب، سخن شما را پس زند، و بیان شما یا اثر معکوس بگذارد و یا برای خود گوینده، مشکل ساز شود. بسیاری از معارف عمیقی که در دین مبین اسلام وجود دارد، خارج از حد و توان عوام است. روابط بین برخی مسائل عرفانی و اخلاقی و ... و همچنین برخی روایات که لازمه پذیرش آنها تعبد صددرصدی نسبت به مسائل دین است، جزو همین گروه به شمار می‌رود]

براى ارائه تفاوت فهم شنوندگان و چگونگى اقناع و ترغیب آنان، مى‏توانیم مجلسى را در نظر بگیریم كه در آن، هزار مسلمان علاقه‏مند حضور دارند و همه براى استماع یك مطلب، كه قبلا اعلام شده، آمده‏اند و آن، حیات آدمى بعد از مرگ است.

معلومات و اطلاعات اكثر آنان در حدود ابتدایى است. پنج درصد آنان تحصیلات متوسطه دارند و پانزده درصدشان بى‏سوادند.

امام صادق (علیه السلام) فرمود: روزى در محضر حضرت سجاد، على بن الحسین علیهماالسلام، سخن از تقیه به میان آمد. حضرت قسم یاد كرد كه اگر ابوذر، از آن چه در قلب سلمان بود، آگاهى مى‏یافت، او را مى‏كشت.

خطیب، در این مجلس، مى‏خواهد به شنوندگان بگوید آدمى، با مردن پایان نمى‏پذیرد، بلكه زندگى تازه‏اى را آغاز مى‏نماید و افراد باید از راه درستكارى و به وسیله اعمال صالحه در این جهان، خود را به گونه‏اى بسازند كه در عالم بعد از مرگ، از نعمت سعادت و رفاه برخوردار باشند.

ممكن است خطیب در این جلسه وارد بحث فلسفه شود و از اقتضاى مجلس غافل گردد و بدون توجه به سطح درك مستمعین، پیرامون تجرد نفس و معنى آن سخن بگوید و براى اقناع عقل و اندیشه آنان، پاره‏اى از ادله علمى فلاسفه را درباره تجرد نفس و بقاى آن بعد از مرگ بدن اقامه نماید و سرانجام، شنوندگان را به انجام وظایف دینى و اداى تكالیف اسلامى ترغیب كند و خاطرنشان سازد كه اگر در این جهان، اوامر خداوند را اطاعت نمودید، قیامت در بهشت جاودان منزل خواهید داشت، و از رحمت الهى بهره‏مند هستید و اگر از دستورهاى الهى سرپیچى نمودید، جایگاه شما دوزخ است و به عذاب بارى تعالى معذب خواهید بود.

واضح است در چنین مجلسى، بحث تجرد نفس و بیان ادله فلاسفه، در خور فهم مستمعین نیست. نه تنها این قبیل سخنان سودى ندارد و موجب ایمان شنوندگان به عالم بعد از مرگ نمى‏شود، بلكه از جهت تضییع عمر گوینده و شنوندگان مضر و زیان بار است و موجب خستگى مستمعین مى‏گردد. به طورى كه بعضى از حضار قدرت تحمل را از دست مى‏دهند و یكى پس از دیگرى مجلس را ترك مى‏گویند. بدین وسیله، مراتب ناخشنودى و عدم رضاى خود را از سخنان سخنگوى مجلس ابراز مى‏دارند.

اگر خطیب اسلامى، در چنین مجلسى، در آغاز، شنوندگان را از هدف بحث خود آگاه سازد و به آنان بگوید كه مكتب اسلام، مرگ انسان را به معنى پایان یافتن او نمى‏داند، بلكه مى‏گوید با فرار رسیدن مرگ، انسان از عالمى به عالم دیگر منتقل مى‏گردد و براى اقناع و ترغیب شنوندگان، این حدیث را از على (علیه السلام) بخواند.

ایها الناس انا خلقنا و ایاكم للبقاء لاللفناء ولكنكم من دار الى دار تنقلون فتزودوا لما انتم صائرون الیه و خالدون فیه.(6)

اى مردم، ما و شما خلق شده‏ایم براى باقى ماندن، نه براى فانى شدن، ولى با مردن، از خانه‏اى به خانه دیگر انتقال مى‏یابید. پس، در این منزل، زاد و توشه بردارید براى منزلى كه به سوى آن مى‏روید و براى همیشه در آن مى‏مانید.

در صورتى كه سخنران از عهده شرح این روایت به خوبى برآید، قطعا در شنوندگان اثر مفید مى‏گذارد: چه آن كه سخن على (علیه السلام) هم مانند كلام خدا و پیامبر اطمینان بخش است و براى همه قابل فهم. قسمت اول حدیث، مستمع را اقناع مى‏كند كه مرگ براى انسان‏ها به معنى پایان یافتن آنان نیست، بلكه انتقال از سرایى به سراى دگر است و قسمت دوم حدیث، شنوندگان را به اعمال صالحه و انجام وظایف دینى، كه برگرفتن زاد و توشه براى عالم بعد از مرگ است، ترغیب و تحریص مى‏نماید.

[در بسیاری از موارد، سخنرانی در جمع عوام مردم، بیشتر شعر، لطیفه، داستان و از همه مهمتر، آیه و روایت را می‌طلبد به طوری که آیات و روایات توسط شعر، داستان، حکایت و لطیفه بیان شود. این شیوه بیان به مراتب در شنونده اثر گذار تر از مواردی است که سخنران برای بیان مطالب و ذهنیات خود، از مطالب عقلی و فلسفی و استدلالی استفاده می‌کند]


منبع:

1 - غررالحكم، ص 876.

2- كافى، ج 8، ص 268.

3- سفینه‏البحار، ج اول، ص 646.

4- سفینه‏البحار، ج اول، ص 646.

5- سفینه البحار، ج اول، ص 646.

6- امالى، شیخ طوسى، ج 1، ص 220.

برگرفته از سخن و سخنوری سخنوری - محمد تقی فلسفی

تهیه: محمد حسین امین - گروه حوزه علمیه تبیان