تبیان، دستیار زندگی
اسلام دینی است كه بنیان آن بر اساس تعادل شكل گرفته است، به همین جهت انسان ها را از افراط و تفریط در همه شئون زندگی بر حذر می ‌دارد و در حوزه جامعه محور نظام اجتماعی را در رعایت حق و عدالت می‌ داند؛ زیرا نظامی كه مبتنی بر عدالت باشد، پایدار خواهد ماند. عدا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

رابطه دولت و مردم در نهج البلاغه (2)

امام علی علیه السلام


اسلام دینی است كه بنیان آن بر اساس تعادل شكل گرفته است، به همین جهت انسان ها را از افراط و تفریط در همه شئون زندگی بر حذر می ‌دارد و در حوزه جامعه محور نظام اجتماعی را در رعایت حق و عدالت می‌ داند؛ زیرا نظامی كه مبتنی بر عدالت باشد، پایدار خواهد ماند. عدالت محكم  ترین بنیان است؛ چون عنصر تشكیل دهنده جامعه از جهت كمیت و كیفیت بر توازن و تناسب همه اجزای آن برای تشكیل یك نظام و قانونمندی آن استوار می ‌باشد، آنچه كه پیوند همبستگی در جامعه را حفظ می ‌كند، عدالت می ‌باشد.


در پرتو عدالت است كه هر كس مطابق استعداد خویش به كاری كه نیاز جامعه را برطرف می ‌كند، مشغول است تا سعادت اجتماع تأمین گردد. از دیدگاه اسلام مساوات و برابری میان افراد تنها در شرایطی محقق می ‌شود كه انسان  ها از استحقاق و شایستگی یكسان مطابق با عدالت برخوردار باشد و شرافت كرامت آن  ها در زیر دستگاه ظلم و نابرابری از بین نرود.

تعادل نداشتن و پیمودن مسیرهای انحرافی و به تعبیری دیگر، افراط یا تفریط، همیشه افراد، جوامع و حکومت ها را تهدید می کند. در مقابل، تعادل سبب می شود که جامعه در جنبه های گوناگون فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به یک نسبت و به طور صحیح و منطقی پیش رود. تحقق توازن و تعادل در جامعه، یکی از وظایف مهم و اصلی مسئولان نظام است تا با اهتمام به آن، انحراف و کج روی را از جامعه بزدایند و مردم را در مسیر مستقیم اسلام پیش ببرند.

امام علی علیه السلام در سخنانی می فرماید: «راه میانه، جاده مستقیم الهی است که قرآن و آثار نبوت، آن را سفارش می کند و گذرگاه سنت پیامبر است و سرانجام، بازگشت همه بدان سوست. آنچه بر اساس تقوا پایه گذاری شود، نابود نمی گردد».1 هم چنین از آن حضرت است که فرمود: «ما اهل بیت علیهم السلام تکیه گاه میانه ایم. عقب ماندگان به ما می رسند و پیش تاختگان به ما باز می گردند».2

توجه به افکار عمومی

اسلام برای جلب نظر مردم اهمیت ویژه قائل است و آن را لازمه حكومت اسلامی و اجرای احكام الهی می داند. شاهد این مدعا خانه نشین شدن 25 ساله امام علی علیه السلام به دلیل انحراف و فریب افكار عمومی است؛ هر چند امام علیه السلام در چنین شرایطی ساكت ننشست و به هدایت و اقناع افكار عمومی پرداخت و حتی حاكمان را نیز از راهنمایی ها و هدایت خود بی نصیب نگذارد.

از حقوق مردم بر دولت مردان و کارگزاران حکومت، توجه به افکار و خواسته های ایشان است. بی شک، این توجه، بهترین پشتوانه برای تقویت پایه های نظام به شمار می رود؛ زیرا وقتی مردم می بینند افکارشان برای مسئولان، اهمیت دارد و بر تصمیم ها و برنامه هایشان اثر می گذارد، به حکومت و نظام دل گرم می شوند و بیش از پیش از مسئولان حمایت می کنند. امام علی علیه السلام در نامه های متعدد خویش به فرمانداران مناطق گوناگون، همواره حمایت توده ملت را بهترین پشتوانه حکومت می داند و به مسئولان سفارش می کند به سخنان مردم گوش فرا دهند و آنها را مهم بدانند. امام علیه السلام در نامه معروف خود به مالك اشتر نخعی می فرماید: «بدان ای مالك! تو را اعزام داشتم به سوی منطقه ای كه در آنجا حكومت های متعددی پیش از تو عادلانه و یا ستمگرانه حكمرانی كرده اند و مردم دقت می كنند در رفتار تو همانند توجه و دقت تو در رفتار حكمرانان پیش از خودت، و آنچه را كه تو درباره آنها می گفتی یا انتظار داشتی، دیگران نیز از تو انتظار دارند و یا درباره تو می گویند».3

امام علیه السلام همچنین خطاب به مردم می فرمود: «من از شما می خواهم مرا با سخنان زیبای خود مَستایید تا از عهده وظایفی که در برابر خدا و شما دارم، برآیم و حقوقی که مانده است، بپردازم.... پس با من چنان که با پادشاهان سرکش سخن می گویند، حرف نزنید و چنان که از آدم های خشمگین کناره می گیرند، دوری نجویید»

نصیحت پذیری

نهج البلاغه

در اسلام روابط میان افراد جامعه، بر پایه نصیحت و خیرخواهی استوار است. همه مسلمانان باید با توجه به این اصل، روابط گوناگون و حرکت های اصلاحی خود را پی ریزی کنند. حتی رابطه انسان با خدا و پیامبر و نیز رابطه دولت مردان با مردم و به عکس، باید بر این پایه استوار باشد و کسانی که اصل «خیرخواهی» را در زندگی و ارتباطات گوناگون خود رعایت نکنند، از جامعه اسلامی طرد می شوند. وقتی این مسئله در جامعه اجرا شود، همکاری و همدلی میان آنان رشد می کند و نیروهای جامعه از حرکت عرضی و فرسایشی- که باعث اصطکاک و هدر رفتن نیروها می شود- در حرکت طولی، هماهنگ و پیشروگام می گذارند. در چنین جامعه ای، از غش، خیانت، قدرت نمایی، زورگویی و تخریب دیگران خبری نخواهد بود.

نصیحت پذیری و تملّق گریزی از ویژگی های پسندیده کارگزاران و مسئولان حکومت است. در سیره امام علی علیه السلام مشاهده می کنیم که آن حضرت با وجود داشتن مقام عصمت، نصیحت را از هر کس که بود، می پذیرفت و به نصیحت کنندگان خود محبت می کرد و در مقابل، از چاپلوسان پرهیز داشت و به کلام آن ها اهمیت نمی داد. در سفارش حضرت به یاران می خوانیم: «شما یاران حق و برادران دینی من هستید... . پس مرا با خیرخواهی و نصیحت خالصانه و سالم، یاری کنید».4

امام علیه السلام همچنین خطاب به مردم می فرمود: «من از شما می خواهم مرا با سخنان زیبای خود مَستایید تا از عهده وظایفی که در برابر خدا و شما دارم، برآیم و حقوقی که مانده است، بپردازم.... پس با من چنان که با پادشاهان سرکش سخن می گویند، حرف نزنید و چنان که از آدم های خشمگین کناره می گیرند، دوری نجویید».5

تشویق و تنبیه

یکی از مهم ترین محورهای اداره جامعه نحوه مدیریت و رهبری آن است. همه جهان می خواهند بدانند حکومتی که استغنای از دیگر مکاتب فکری و فرهنگی از ارکان ایدئولوژی آن است، چگونه سرزمین خود را اداره می کند و مدیران و کارگزاران حکومت اسلامی بر اساس چه الگو و برنامه ای مدیریت ویژه و مستقل را اجرا می کنند. در این بحث مفهوم مدیریت اسلامی نقش محوری دارد.

نهج البلاغه

تکنیک های مدیریت، ابزاری است که فلسفه خاص خودش را دارد و تا زمانی که یک نظام نتواند ابزار متناسب با فکر خودش را بسازد، پیاده شدن اعتقاداتش در جامعه با مشکل روبرو می شود. نخستین گام ایجاد تشکیلات متناسب با رشد انسان بر مبنای فلسفه اسلامی است تا هر کسی در جای خود قرار گیرد و تکنیک ها و ابزارها را ارائه کند. اما تا زمانی که تشکیلات متناسب با رشد انسان و فلسفه اسلامی ایجاد نشود، تغییرات نتیجه لازم را نخواهد داشت. مدیریت صحیح و منطبق با اسلام، مدیریتی خواهد بودکه در آن اولاً کارمند خادم وخائن هردو به یک چشم دیده نشوند؛ بلکه خائن تنبیه وخادم تشویق گردد. ثانیاً معیار تشویق افراد تنها کار آن ها و نتایج حاصله ازآن باشد.

از آفات مهم حکومت، بی تفاوتی به ارزش ها، لیاقت ها و تلاش هاست که از طرفی، زمینه ساز قرار گرفتن افراد نالایق در مسئولیت ها می شود و از سوی دیگر، موجب انزوای نیروهای شایسته می گردد. آنچه از سیره پیامبران الهی به دست می آید، این است که آنها همواره نیکوکاران را به تشویق الهی، مژده و بدکاران را از تنبیه الهی بیم می دادند .امام علی علیه السلام نیز به هنگام خلافت، تشویق افراد نیکوکار و تنبیه اشخاص بدکار را به فرمانداران بخش ها و مناطق گوناگون سفارش می کرد. از جمله در نامه ای به مالک اشتر چنین نوشت: «هرگز افراد نیکوکار و بدکار در نظرت یکسان نباشند؛ زیرا سبب می شود افراد نیکوکار در نیکی هایشان بی رغبت و بی انگیزه شوند و بدکاران در عمل بدشان تشویق گردند».6 نیز از ایشان است که: «گناه کار و بدکار را با پاداش دادن به نیکوکار، تنبیه کن». 7

امام علی علیه السلام می فرماید: «ای مردم! حق من بر شما این است که به بیعت خود وفادار باشید»

پای بندی مردم به تعهدات

بزرگ ترین و مهم ترین حقوق اجتماعی، قوانینی است که تنظیم روابط میان دولت و مردم را هدف قرار می‏دهد. اگر دولت و مردم به آن ها پایبند باشند و در اجرای آن قوانین تعاون و همکاری کنند، آثار مثبت زیادی به بار خواهد آورد و برعکس، اگر به جای تعاون و همکاری، به حق یکدیگر تجاوز و از حق، سرپیچی کنند، آثار منفی و خرابی ها و ویرانی های فراوانی بر آن بار خواهد شد.

بیعت، پیمانی میان حکومت و مردم است که بر اساس آن، نظام سیاسی، مقبولیت مردمی و مشروعیت سیاسی می یابد. این پیمان، تعهداتی را اقتضا دارد که دو طرف باید به آن پای بند باشند. ازاین رو، امام علی علیه السلام می فرماید: «ای مردم! حق من بر شما این است که به بیعت خود وفادار باشید».8 بی شک، حمایت مردم از مسئولان و پای بندی آنان به آرمان های نظام، بستر رشد و شکوفایی کشور را در جنبه های گوناگون فراهم می آورد و دولت مردان را در اجرای برنامه ها و سیاست های خویش امیدوار می سازد.

زهرا رضائیان

بخش نهج البلاغه تبیان


پی نوشت:

1. نهج البلاغه، خطبه 16.

2. همان، حکمت 109.

3. همان، نامه 35.

4. همان، خطبه 118.

5. همان، خطبه 216.

6. همان، نامه 53.

7. همان، حکمت 177.

8. همان، خطبه 34.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.