تبیان، دستیار زندگی
پذیرش عبادت با اعتقاد به امامت و ولایت ائمه اطهار(علیهم السلام) چه پیوندى وجود دارد؟ چرا می گویند نماز بدون ولایت پذیرفته نیست ؟ مگر عبادت یک ارتباط شخصی با خدا نیست چرا مشروط می شود به پذیرش یک امر خارجی دیگر ؟ اصولا این قبیل پرسش ها در طول زمان هم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اعتقاد به امامت و پذیرش عبادت

عبادت


میان پذیرش عبادت با اعتقاد به امامت و ولایت ائمه اطهار(علیهم السلام) چه پیوندى وجود دارد؟

چرا می گویند نماز بدون ولایت پذیرفته نیست؟ مگر عبادت یک ارتباط شخصی با خدا نیست چرا مشروط می شود به پذیرش یک امر خارجی دیگر؟


اصولا این قبیل پرسش ها در طول زمان همیشه مطرح بوده و از آنجایی که بحث امامت بحث بسیار مهمی است و از بدو طرح آن عده ای دنیا دوست و قدرت طلب در صدد بهره برداری از آن در راستای ارضای هوای نفس خود بوده اند نقش حساسی پیدا کرده است و باید به دقت در مورد آن کسب آگاهی کرد .

برای پاسخگویی به پرسش هایی از این دست بهتر ابتدا تعاریف دقیق و روشنی از عبادت و شرایط آن

باید به دست آورد و سپس وارد این موضوع شویم که چرا بحث امامت تا این حد پر رنگ است.

 در آغاز باید گفت براى عبادت ها، سه گونه شرط داریم که با تحقق آنها عباداتن پذیرفته می شوند:

الف) شرایط وجوب عمل (مانند: عقل، اختیار، بلوغ، وقت و...).

ب- شرایط درستى عمل (براى نمونه، نسبت به نماز مانند: وضو، ستر عورت، رو به قبله بودن، درست خواندن نماز و...).

ج) شرایط پذیرش عمل (مانند: شرط اقتصادى، اخلاقى، سیاسى، معرفتى و عبادى).

اینک به برخى شرایط پذیرش عمل اشاره مى شود:

1. مرد و زن ناشزه نباشند: کسى که همسرش را آزار دهد نمازش پذیرفته نمى شود (لم یقبل الله صلاتها) و هم چنین اگر زن حق شوهر را ادا نکند.1

2. لقمه حرام نخورده باشد.2

3. شراب نخورده باشد.(مائده، 27).

4. پرهیزکار باشد.3

5. اخلاص داشته باشد.4

6. نگاه خشم آلود به پدر و مادر نداشته باشد.5

7. نمازش پذیرفته باشد تا دیگر اعمال پذیرفته شود: «ان قبلت قبل ما سواها».

8. برخوردارى از معرفت، محبت و ولایت ائمه و پیروى کردن از آن ها.6

کسى که یک نماز و یک کار حسنه از او پذیرفته شود، عذاب نمى شود 7 زیرا پذیرش عبادت، شرایط مشکلى دارد. بنابراین، میان احکام و اخلاق و آن دو با باورها، رابطه متقابلى8 وجود دارد همان گونه که نماز شرط پذیرش اعمال است، ولایت اهل بیت نیز شرط پذیرش اعمال به شمار مى رود. برخوردارى از ولایت ائمه نیز شرایطى دارد مانند پرهیزکارى9پس از این مقدمه، نخستین پاسخ این است که چنین پرسشى درباره نماز، لقمه حرام و نظیر آن نیز هم مطرح مى شود که همه گروه هاى اسلامى باید به آن پاسخ دهند و هرگونه پاسخ آنان درباره امامت و ولایت نیز جارى خواهد شد. پس چرا تنها نسبت به امام و ولایت حساسیت نشان داده مى شود؟ دومین پاسخ این است که روایات زیادى بر وجود چنین شرطى دلالت دارند که اینک برگزیده آن ها را مطرح مى کنیم تا ارتباط روشن شود.

کسى که همسرش را آزار دهد نمازش پذیرفته نمى شود (لم یقبل الله صلاتها) و هم چنین اگر زن حق شوهر را ادا نکند

1. امام باقر(علیه السلام) فرمود: کل من دان الله عزوجل بعبادة یجهد فیها نفسه و لا امام له من الله فسعیه غیر مقبول.10 اگر کسى که با عبادت به خداوند نزدیک مى شود، به وجود امامى از سوى خدا باور نداشته باشد، عبادتش پذیرفته نخواهد شد، هرچند تلاش کرده باشد.

2. امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: خداوند، عمل ابلیس را به دلیل سجده نکردن او بر آدم نپذیرفت. هم چنین این امت عاصى پس از پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) امامى را که نصب کرده بود، ترک کرد. بدین دلیل، عبادت آنان پذیرفته نمى شود و حسنه آنان بالا نمى رود.11

عبادت

3. امام سجاد(علیه السلام) فرمود: اگر کسى به اندازه عمر نوح، عبادت کند، سپس خدا را دیدار کند، بدون ولایت ما، از آن عبادت، سود نمى برد.12

4. امام باقر(علیه السلام) درباره این که چگونه خداوند در آیه «و انى لغفّار لمن تاب و آمن و عمل صالحاً ثم اهتدى» (طه، 82). شرط بهره بردن از توبه و ایمان و عمل صالح را هدایت قرار داده فرموده است:

به خدا سوگند! هر چند کسى تلاش کند، چیزى از او پذیرفته نمى شود، مگر این که به ولایت ما، هدایت شوند.13

استاد مطهرى درباره این روایات چنین مى گوید:

آیات و روایاتى که دلالت مى کند اعمال منکران نبوت یا امامت مقبول نیست، ناظر به آن است که آن انکارها از روى عناد و لجاج و تعصب باشد، ولى انکارهایى که صرفاً عدم اعتراف است و منشأ عدم اعتراف هم قصور است نه تقصیر، مورد نظر آیات و روایات نیست. این گونه منکران از نظر قرآن کریم، مستضعف14 و مرجُون الامر (توبه، 106) به شمار مى روند.15

سومین پاسخ به ویژه نسبت به کسانى که در ترک ولایت و امامت مقصرند، این است که همه مسلمانان قبول دارند که یکى از اساسى ترین شروط پذیرفتن عمل، داشتن توحید است. از روایات شیعه و سنى نیز استفاده مى شود توحید شرایطى دارد که یکى از آن شرایط، اقرار به امامت و ولایت است. اینک به نقل یک روایت از شیعه و یک روایت از اهل سنّت بسنده مى شود.

الف)روایت امامیه:

امام صادق(علیه السلام) فرمود:

خداوند تضمین کرده است اگر مؤمن به ربوبیت الهى اقرار کند و در کنار آن، رسالت محمد) و امامت على و(دیگر امامان)را بپذیرد و واجبات را انجام دهد، او را در جوار خود(بهشت)جاى دهد.16

از این روایت و 34 روایت دیگر که در توحید صدوق نقل شده است، سه شرط اساسى براى توحید بر مى آید:

1. اعتقاد و اقرار به رسالت محمد(صلى الله علیه وآله).

2. اعتقاد و اقرار به ولایت على و ائمه اطهار(علیهم السلام).

3. انجام واجبات و ترک محرمات.

اگر هر یک از این شرط ها نباشد، توحید نقض مى شود و عبادت فرد پذیرفته نمى شود. امام باقر(علیه السلام) فرمود:

ولایت ما، ولایت خداوند است که همه پیامبران با آن ولایت، مبعوث شده اند.17

امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: خداوند، عمل ابلیس را به دلیل سجده نکردن او بر آدم نپذیرفت. هم چنین این امت عاصى پس از پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) امامى را که نصب کرده بود، ترک کرد. بدین دلیل، عبادت آنان پذیرفته نمى شود و حسنه آنان بالا نمى رود

ب)روایت عامه:

پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) فرمود: پیش از دو هزار سال از خلقت آسمان بر در بهشت نوشته شده بود: خدا یکى است و محمد(صلى الله علیه وآله) رسول خدا است که او را با على و نصرتش تأیید کردیم.18

پس معلوم مى شود میان توحید و رسالت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) و امامت على(علیه السلام)، پیوند ویژه اى برقرار است.

عبادة الله

این یک امر روشن و مبرهن است اگر بخواهیم با دید استدلالی به این موضوع نظر داشته باشیم می بینیم که وجود مبارک ائمه علیهم السلام  واجب و لازم است پیامبر جانشین می خواهد مسائل دیم نیاز به تبیین و تفصیل دارد بدون اعتقاد به تبیین دقیق کسانی که معصومند و از هر خطایی مبرا چگونه میتوان به یک اصل دقیق و بدون خطا رسید ؟تا عبادت نتیجه آن باشد و کسی خود را ملزم به انجامش بداند تا در مرحله بعد بحث پذیرش یا عدم پذیرش آ« مطرح گردد .

پاسخ چهارم این است که هم چنان که اعضاى انسان و هستى، با هم ارتباط دارند، و در جاى خود قرار گرفته اند، میان اعمال و اخلاق و اعتقاد انسان چنین ارتباطى وجود دارد و هر کدام گوشه اى از چهره واقعى انسان را مى سازند. نسبت ولایت به چهره واقعى انسان مانند سر نسبت به بدن است. اگر سر نباشد، بدن نیست، پس اگر ولایت نباشد، عملى وجود نخواهد داشت نه این که هست و قبول نمى شود.

به این روایت ها توجه کنید:

1. پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) فرمود: اجعلوا اهل بیتى فیکم مکان الرأس من الجسد و مکان العینین من الرأس فان الجسد لایهتدى الا بالرأس و الرأس لایهتدى الا بالعینین.19

اهل بیت من را نسبت به خودتان مانند بدانید نسبت به جسد و چشم نسبت به سر. همانا بدن بدون سر و سر بدون چشم هدایت نمى شود(مردم نیز بدون ولایت هیچند).

2. امام صادق(علیه السلام) فرمود: اسلام عریان است. لباسش، حیا زینتش، وقار مروتش، کردار صالح و ستونش، ورع است. هر چیزى، اساس و پایه اى دارد که اساس اسلام، محبت(و ولایت)ما اهل بیت است.20

3. امام باقر(علیه السلام) فرموده است: بناى اسلام بر پنج چیز استوار است: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت21 و به هیچ چیز مانند ولایت این قدر سفارش نشده22 است.

فرآوری : بصیرت

گروه دین تبیان


پی نوشت ها :

[1]. وسائل الشیعة، محمد بن حسین حر عاملى، احیاء التراث العربى، 1391، چ 4، ج 14، ص 116.

[2]. سفینة البحار، ج 1.

[3]. وسائل الشیعة، ج 1، ص 34.

[4]. اصول کافى، یعقوب کلینى، ج 2، ص 349.

[5]. الحکم الزاهرة، على رضا صابرى، ج 1، ص 138، روایت 7011.

[6]. وسائل الشیعة، ج 1، ص 90.

[7]. الحکم الزاهرة، ج 2، ص 212، «من قبل الله عنه صلاة واحدة لم یعذبه و من قبل الله له حسنةً لم یعذبه».

[8]. از آیه «الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه»(فاطر، 10) مى توان این ارتباط متقابل را استفاده کرد. این آیه دوگونه تفسیر شده است: یکى این که، کردار شایسته، سخن پاک و اعتقاد پاک را بالا مى برد. دیگر این که، سخن پاک و اعتقاد پاک، کردار شایسته را بالا مى برد و ملکوتى مى سازد. مانعى ندارد که هر دو مقصود باشد; زیرا مفهوم هر دو تفسیر این است که اعتقاد و ایمان در پذیرش عمل و بالا رفتن عمل به سوى بالا تأثیر دارد و عمل در سیراب شدن ایمان و بالا رفتن درجه ایمان. عدل الهى، مرتضى مطهرى، ص 332.

[9]. اصول کافی، ج 2، ص 60، ما تنال ولایتنا الا بالعمل و الورع.

[10]. وسائل الشیعه، باب 29 از ابواب مقدمه عبادات، ص 90، روایت 1.

[11]. در ادامه روایت آمده است: «اعمال آنان پذیرفته نمی شود، مگر آن که به دستور خدا عمل کنند و ولایت امامی را که دستور داده است، بپذیرند».

[12]. وسائل الشیعة، ص 93، روایت 12 و 14.

[13]. وسائل الشیعة، ج 1، ص 96، روایت 19.

[14]. اشاره به آیه 96 و 98 سوره نساء.

[15]. عدل الهی، مرتضی مطهری، ص 38.

[16]. توحید صدوق، شیخ صدوق، مؤسسة النشر الاسلامی، جامعه مدرسین قم، ص 19، روایت 4.

[17]. الحکم الزاهرة، ج 1، ص 65، روایت 302.

[18]. کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، علی متقی، مؤسسة الرسالة، 1405، چ 5، ج 11، ص 624، روایت های 33043 - 33041.

[19]. الحکم الزاهرة،، ج 2، صص 70 ـ 71، روایت 2516.

[20]. بحارالانوار، ج 1، ص 373، روایت 2232.

[21]. همان، ج 1، ص 373، روایت 2232.

[22]. بحارالانوار،ج 27، ص 91.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.