تبیان، دستیار زندگی
با توجه به بافت جمعیتی پیش گفته و با عنایت به تحمیل حکومت سنی مذهب به مردم اکثرا سنی بحرین می توان دریافت که در طول سالهای گذشته شیعیان نه تنها از حکومت محروم بوده اند بلکه زیر فشار نیز قرار داشته اند و درکنار همه اینها حکومت بحرین با جذب اعراب سنی مذهب ا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بحرین و سرنوشت محتوم سران دیکتاتور عرب


بحرین به عنوان یکی از کشورهای کوچک حاشیه خلیج فارس، پس از تحولات تونس و مصر و همانند بسیاری از کشورهای عربی، تحرکاتی را از سوی مخالفان دولت و حاکمیت واجه بوده اند که بر اساس دو تحول اخیر در منطقه می توان آینده ای محتوم ناشی از اراده مردم این کشور برای بحرین پیش بینی کرد.


بحرین

بحرین قسمتی از سرزمین ایران بود، اما در دوره انحطاط قاجاریه، دولت انگلستان از ضعف دولت مرکزی استفاده کرد و به موجب قراردادهایی که در سال های 1820 ، 1861 ، 1880 و 1892 با بحرین منعقد کرد، به تدریج بر نفوذ خود در آن سرزمین افزود و بعدها مدعی شد که از زمان قرارداد 1820 دولت انگلستان شیخ بحرین را مستقل می شناخته است. دولت ایران نسبت به این امر معترض بود و حتی در نوامبر 1927 مساله بحرین را به جامعه ملل ارجاع کرد، ولی راه حلی در این مورد به دست نیامد. پس از جنگ جهانی دوم لوایحی در ایران به تصویب رسید و به موجب آن دولت ایران موظف شد که نسبت به احقاق حقوق ایران در بحرین اقدام کند. همچنین دولت ایران در سال 1957 بحرین را به عنوان استان چهاردهم ایران اعلام کرد و در 1958 نیز از شیخ سلمان بن احمد الخلیفه شیخ بحرین خواست که وفاداری خود را به دولت ایران نشان دهد. اما 20 سال بعد سیاست دولت ایران نسبت به بحرین تغییر کرد و ایران حاضر شد از حاکمیت خود نسبت به بحرین صرف نظر کند. عللی که برای این امر ذکر می شد، متعدد بود. گفته می شد که طی 150 سالی که بحرین از ایران جدا شده و تحت تسلط انگلستان بوده، سیاست عربی کردن سکنه ایرانی الاصل بحرین با موفقیت دنبال شده است و در نتیجه پیوند فرهنگی ایران با بحرین سست شده است. اهمیت سیاسی– استراتژیك بحرین در دهه 1960 افزایش یافت،‌ به ویژه اینكه ایران شاهد افزایش فعالیتهای انقلابی اعراب در سواحل خلیج فارس در خلال سالهای 1964- 1965 بود.؛ ولی حضور نظامی انگلیس در منطقه و نیز بندر عدن تا اندازه‌ای ترس ایران را كاهش می‌داد؛‌ ولی در نوامبر 1967،‌ نیروهای انگلیسی پیرو جنگلهای داخلی یمن از بندر استراتژیك عدن (نزدیك باب المندب و ابتدای جنوبی دریای سرخ )‌ خارج شدند و پیرو آن،‌ جمهوری دموكراتیك خلق یمن، یمن جنوبی، به عنوان یك كشور سوسیالیستی افراطی شكل گرفت. این كشور بزودی از جنبشهای انقلابی و چپگرای منطقه به حمایت برخواست و در این راستا با ایران و نیز كشورهای میانه رو (و غرب گرای ) عرب به عنوان "‌كشورهای مرتجع "‌ شروع به مقابله و مخالفت كرد. انگلستان پس از خروج از عدن (‌یمن جنوبی)‌،‌نیروهایش را به بحرین منتقل كرد و بدین ترتیب پس از عدن، ‌مجمع الجزایر بحرین به عنوان پایگاه مهم انگلستان در شرق سوئز و خلیج فارس مطرح شد. مدتی بعد در ژانویه 1968 ،‌پس از اینكه انگلستان اعلام كرد كه نیروهایش را تا پایان سال 1971 از شرق سوئز خارج خواهد كرد،‌ دولت ایران از این تصمیم استقبال كرد و اعلام كرد كه از حق حاكمیت خود بر بحرین منصرف نشده است. سپس،‌ با طراحی و هدایت انگلستان قرار شد فدراسیونی متشكل از نه شیخ نشین جنوب خلیج فارس و از جمله بحرین در قالب یك كشور واحد پس از خروج نیروهای انگلیسی از منطقه تشكیل شود،‌ بویژه شیخ بحرین با ابراز ناخشنودی از مسأله خروج آتی نیروهای انگلیسی ،‌و ادعای مالكیت ایران بر بحرین آن را یك مشكل امنیتی برای آینده مجمع الجزایر دانست و بنابراین حل این مشكل را پیوستن بحرین به فدراسیون یاد شده دانست. ایران با این مساله مخالفت کرد ومحمدرضا پهلوی ایجاد این فدراسیون چیزی جز یك اقدام استعماری و امپریالیستی و تلاش برای بازگشت انلگیس به منطقه از "‌درب پشتی " منطقه ارزیابی کرد و هشدار داد كه ایران در صورت لزوم برای حفظ منافع تاریخی و حقوق سرزمینی خود قدرتمندانه اقدام خواهد كرد.

طی 150 سالی که بحرین از ایران جدا شده و تحت تسلط انگلستان بوده، سیاست عربی کردن سکنه ایرانی الاصل بحرین با موفقیت دنبال شده است و در نتیجه پیوند فرهنگی ایران با بحرین سست شده است

در این میان‌، مذاكرات آشكار و پنهان میان ایران، ‌انگلستان، ‌عربستان سعودی و آمریكا انجام می‌گرفت. یكی از مواضع موجود بر سر حل مسأله بحرین– جدا از سیاستهای استعماری انگلستان– حمایت عربستان سعودی (‌به عنوان كشور عرب با نفوذ منطقه ) ‌از خواسته‌ها و آمال شیخ بحرین و نیز مرز آبهای سرزمینی و فلات قاره دو كشور بود. تضاد منافع دو كشور چنان بود كه شاه برنامه دیدار رسمی‌اش از عربستان سعودی را در اوایل سال 1968.م (‌1347.ش) به تعویق انداخته بود. بالاخره با مذاكرات طرفین اولین قدم قابل توجه در حل اختلافات دیرین دو كشور بر سر مرز فلات قاره و مالكیت جزایر فارسی و عربی در تاریخ 24 اكتبر 1968 با امضای یك موافقتنامه انجام گرفت. مذاكرات و توافقهای پنهانی بین ایران و انگلستان و آمریكا و نیز امضای توافقنامه فوق باعث شد ایران در مورد مسأله بحرین كوتاه بیاید و تا اندازه‌ای عقب نشینی سیاسی كند. نهایتا محمدرضا خواستار حل مسأله بحرین از طریق كسب نظر مردم بحرین به طور رسمی به وسیله سازمان ملل متحد شد. بالاخره پیشنهاد رسمی شاه از طریق گفتگوهای بعدی ایران با انگلستان و دبیركل سازمان ملل (‌اوتانت ) ‌در اوایل سال 1970 به نتیجه نهایی رسید ایران در تاریخ 9 مارس 1970 (‌9 اسفند 1348 ) ‌رسما مساعی جمیله دبیركل سازمان ملل را برای استعلام نظرهای واقعی مردم بحرین از طریق انتصاب یك نماینده ویژه خود برای انجام این مأموریت خواستار شد. انگلستان نیز در تاریخ 20 مارس موافقت رسمی خود را با انجام پیشنهاد دولت ایران به اوتانت دبیركل سازمان ملل اعلام كرد.  پس از تلاش های فراوان طی قطعنامه ای در تاریخ 24 اردیبهشت 1349 با 187 رأی مثبت و چهار رای منفی (از كل 101 نماینده حاضر ) به تصویب مجلس شورای ملی رسید و مجلس سنا نیز در 28 اردیبهشت ماه آن را به اتفاق آراء (60 رأی كل نمایندگان ) تصویب كرد و بر این اساس بحرین از ایران جدا شد.

بحرین

یكی از ویژگیهای مهم بحرین عبارت از تركیب جمعیتی (‌نژادی )‌ و مذهبی آن است. با توجه به پیشینه تاریخی بحرین و وابستگی آن به ایران، ‌تعداد زیادی از ساكنان آن ایرانی تبار هستند كه در بخشهای گوناگون كشور مشغول به كار هستند. چنانكه با وجود تغییر و تحولات گسترده در این امر در خلال دهه‌های گذشته ، حتی بر اساس منابع آماری كشور انگلستان 20 درصد بافت نژادی آن را در پایان دهه 1980 ایرانیان تشكیل می‌دادند. ضمنا حدود 60-70 درصد مسلمانان بحرین را شیعیان و تنها 30- 40 درصد آنان را سنیان تشكیل می‌دهند . در حالی كه با وجود اكثریت شیعیان، ‌قدرت سیاسی در دست سنی مذاهبان است و این امر یكی از نقاط ضعف امنیت ملی آن كشور است. همین امر گاه به گاه مشكلاتی سیاسی برای بحرین به وجود آورده است،‌ چنانكه مثلا در سال 1953 شیعیان بحرین كه از افزایش سریع مهاجرت كارگران عرب سنی مذهب و تغییر مصنوعی ساختار جمعیتی نگران و ناراضی بودند،‌ شورش كردند. لذا برخورد بین گروههای شیعه و سنی بحرین توسعه یافت و پس از چندی رهبران گروهها با تشكیل ‌" كمیته وحدت ملی "‌ ( لجنه الاتحاد الوطنی ) به یك آرامش نسبی رسیدند. در طی سال های گذشته این کشور علی رغم تجهیز آن توسط غرب و تلاش های آنها برای تبدیل این کشور به مرکز اقتصادی منطقه همواره با چالش های داخلی مواجه بوده و اعتراضات به انحاء مختلف ابراز شده است اما همگی سرکوب گردیده است. نزدیک به ده سال پیش نیز در 22 نوامبر سال 2000 میلادی، میثاق ملی بحرین صادر شد و بحرین به اصطلاح در مسیر دمکراسی و دولت قانونمند قرار گرفت. پیش از آن این کشور به اندازه ای در خفقان بود که بیشتر شبیه به یک دیکتاتوری تمام عیار بود، ولی با توجه به اینکه در همان زمان به دلیل خشم بحرینی ها این کشور در آستانه انتفاضه ای مردمی قرار گرفت، فورا میثاق ملی صادر شد. بر این اساس به مناسبت دهمین سالگرد این میثاق شیخ حمد بن عیسی آل خلیفه پادشاه بحرین دستور داده که دولت این کشور به هر خانواده بحرینی هزار دینار (معادل سه هزار دلار) هدیه بدهد. اما بر خلاف اخبار منتشره و از تحلیل های ساده می ـوان دریافت که با توجه به وضعیت کنونی جهان عرب و نیز رخدادها و وضعیت چند سال اخیر بحرین، می توان به راحتی دریافت که هدف از این هدیه هزار دیناری، کمک به خانواده های بحرینی نیست.

بررسی اخبار یک ماه اخیر بحرین، نشان می دهد که بیش از یک ماه است فعالان سیاسی در این کشور، روز چهاردهم فوریه یعنی دوشنبه این هفته را روز خشم بحرین اعلام کرده و می خواهند مانند ملت تونس، مصر و دیگر کشورهای عربی علیه رژیم حاکم در این کشور قیام کنند.

حدود 60-70 درصد مسلمانان بحرین را شیعیان و تنها 30- 40 درصد آنان را سنیان تشكیل می‌دهند

در همین راستا، کارشناسان پیش بینی کرده اند که کشور بحرین در چند هفته آینده، روزهای سختی را پشت سر بگذارد، زیرا ساختار جمعیتی این کشور، به گونه ای است که وقوع تنش های شدید و درگیری های خونین میان مردم و نظام حاکم را فراهم کرده است.

با توجه به بافت جمعیتی پیش گفته و با عنایت به تحمیل حکومت سنی مذهب به مردم اکثرا سنی بحرین می توان دریافت که در طول سالهای گذشته شیعیان نه تنها از حکومت محروم بوده اند بلکه زیر فشار نیز قرار داشته اند و درکنار همه اینها حکومت بحرین با جذب اعراب سنی مذهب از سایر کشورها سعی در ایجاد تغییر در بافت قومی و مذهبی بحرین داشته است. این فضا در کنار سونامی تغییر در کشورهای عربی فضا را برای صدور بیانیه جنبش احرار بحرین فراهم کرده است  که در آن جوانان و مردم بحرین را مهیای قیام علیه نظام حاکم معرفی کرده است.

آنچه مسلم است این است که قیام های اخیر منطقه مانند صاعقه ای توافقنامه های نامشروع نظام های استبدادی عرب و آمریکا را در نوردیده است و از طرف دیگر رژیمهای فاسد، سفاک و نامشروع منطقه را در بحرانی فرو برده است که به اسن سادگی توان عبور و گذر از آن وجود ندارد.جالب اینجاست که تمام این کشورها دارای شرایط مشابهی هستند و آینده و فرجام مشابهی نیز برای آنها پیش بینی می شود. در آستانه روز خشم بحرین نیز دولت اقدان به قطع اینترنت کرده است و  پادشاه بحرین پیرو تولات ایجاد شده اقدام به ارسال نامه ای برای واشنگتن کرده که مضمون آن نگرانی از تحولات پیش آمده در مصر و تونس و تاثیر آن بر تحرک مردم بحرین با غلبه شیعه به اقدام مشابه در این کشور می باشد. امیر بحرین در نام? خود اجرای طرح ضربتی توسط آمریکا در این کشور به منظور جلوگیری و مقابله با هر گونه بحران جهت حفظ منافع آمریکا را درخواست نموده است. وی هشدار داده در صورتی که بحرین دچار بحران شود ایران همچون عراق بر این کشور نیز تسلط خواهد یافت. در نامه مذکور به ارسال کمکهای نظامی عربستان سعودی به بحرین جهت مقابله با هر گونه اقدام علیه نظام حاکم اشاره شده است.

این اظهارات و نگرانی ها حکایت از آن دارد که اهداف و آرمان های انقلاب و جمهوری اسلامی ایران توانسته است در عمق جان های مردم کشورهای منطقه نفوذ کند و نگرانی هایی برای این کشورها پدید آورد. این شرایط ادامه خواهد یافت تا زمانی که مردم کشورهای منطقه از دام استبداد رهایی یابند و با بیرون راندن قدرت های فرامنطقه ای از منطقه در جهت وحدت و هماهنگی بیشتر گام بردارند.

قبس زعفرانی

بخش سیاست