
حساب درست
معلم: بگو ببینم اگر 6 ریال داشته باشی و 2 ریال آن را خرج کنی چقدر برایت باقی می ماند؟
بچه: 6 ریال.
معلم: چطور 6 ریال؟
بچه: برای این که آن قدر گریه می کنم تا پدرم دلش به حال من بسوزد و 2 ریال به من بدهد.
سوت زدن
مادر: تو دیگر بزرگ شده ای، نباید اینقدر سوت بزنی.
پسر: پس پلیس ها که همیشه سوت می زنند، هنوز هم بچه هستند؟
بلیت
اولی: چرا صد تا بلیت اتوبوس خریدی؟
دومی: می خواهم دربست بگیرم.
جمله سازی
معلم: یک جمله شرطی بگو.
دانش آموز: هندوانه ببر به شرط چاقو!
خستگی
قهوه چی: آقاجان!بس است دیگر. تا حالا ده تا چایی خوردی. چه قدر چایی می خوری؟ خسته ام کردی.
مشتیر: پس یک چایی دیگر بیاور تا خستگی مان در برود!

شجاعت
اولی: چرا یک اسکلت نمی تواند از طبقه چهارم پایین بپرد؟
دومی: چون جگر ندارد!
فرآوری: نعیمه درویشی
بخش کودک و نوجوان
منابع:
دوچرخه،شماره 5338، 1389
لطیفه های ریزه میزه
*مطالب مرتبط
