تبیان، دستیار زندگی
دولت علی عبدالله صالح كه برخوردار از یك ارتش 370 هزار نفری است و امكانات زمینی و هوایی بالایی نیز دارد، نتوانسته این گروه را مهار كند تا جایی كه در جنگ ششم ناچار شد، پای قدرت‌های بین‌المللی و برخی كشورهای منطقه‌ای همچون عربستان را با متهم كردن حوثی‌ها به
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آشنایی با جریان "الحوثی" یمن

در مورد جریان حوثی‌ها در یمن و این که این جریان از چه زمانی و برای چه اهدافی شكل گرفت، باید به بررسی تاریخ شیعیان زیدی در منطقه نگاهی بیاندازیم:

یمن شهید حسین حوثی

جنبش شیعیان زیدی در منطقه به طور خودجوش و بومی شكل گرفت و هیچ دولت خارجی در پیدایش آن تاثیری نداشت. شیعیان اصیل زیدی به ایران بسیار نزدیك هستند، آنها در قرن سوم هجری در شمال ایران، شمال یمن و مراكش موفق به تشكیل حكومت شدند و طبرستان و دیلم اولین پایگاه‌های حكومت شیعیان زیدی بشمار می‌آیند كه امامان زیدی در آنجا حكومت‌هایی تشکیل دادند، این حكومت‌ها سال‌ها ادامه داشته و آثار مثبتی برای ایران به همراه داشتند. آل بویه كه دو قرن در ایران حكومت كرد، از داخل همین جریان زیدیه شکل گرفت.

حكومت زیدیه در شمال یمن توسط "یحیی بن الحسن" پایه‌گذاری شد که از فرزندان امام حسن مجتبی (ع) است،  البته وی در ابتدا تلاش داشت این حکومت را در شمال ایران تشکیل دهد اما چون به دلایلی موفق به این کار نشد، به همراه 800 تن از یاران خود به "صعده" رفت و به همراهی قبایل آنجا موفق به تشكیل حكومت شد. یاران یحیی در جنگ‌های بعدی که وی انجام داد به شهادت رسیدند و هم اکنون در محلی به نام "مقبره طبریون " به خاك سپرده شده‌اند.

بسته به نفوذ و قدرت زیدی‌ها حکومت آنها نیز در میان قبایل یمنی توسعه و گسترش می‌یافت یا این که از اقتدار آن کاسته می‌شد. قلمرو حكومت زیدیه در اوج اقتدار از ظفار عمان تا طائف عربستان گسترش داشت، اما در زمان ضعف حكومت زیدیون به صعده محدود می‌شد.

جریان زیدیه در یمن جریان ریشه‌دار 11 قرنی است، حکومت زیدیه در سال 1962 توسط انقلاب جمهوری‌خواهان در صنعا و به كمك دولت مصر سرنگون شد و در همان سال‌ها علمای زیدیه نیز ترور شدند و با ترور و مهاجرت بسیاری از علمای زیدیه از این منطقه، شیعه زیدیه نیز كاملاً منزوی شد.

فعالیت‌های فرهنگی زیدیون مانعی برای گسترش تفكر سلفی

شیعیان زیدیه در این دوران در حوزه‌های علمیه تنها به فعالیت‌های فكری و فرهنگی مشغول شدند. البته این خصوصیت عام حاکم بر شیعه‌ اثنی عشری بود که در طول تاریخ اکثرا به فعالیت فكری و فرهنگی مشغول بود تا در عصر حاضر "امام خمینی" (ره) با انقلاب خود در ایران و تشکیل حکومت اسلامی شیعیان اثنی عشری را دوباره در عرصه سیاست مطرح کرد. به هر روی با این که در این دوره شیعیان زیدی در یمن بر فعالیت‌های فكری و فرهنگی تمرکز داشتند، اما همین فعالیت‌ها مانع گسترش تفكر سنی و وهابی سعودی در این كشور شد و در واقع اگر این فعالیت‌ها نبود، یمن اكنون تحت نفوذ سیاسی و تسلط عربستان به سر می‌برد..

شكل گیری جنبش "شباب المومن"

آگاهی بخشی و مقاومت علمای زیدیه در چند دهه گذشته منجر به این شد كه در سال1990 و در زمانی كه دو یمن با یکدیگر متحد شدند، زمینه‌های شكل‌گیری جریان "شباب‌ المومن" (جوانان با ایمان) بوجود آید. زیدیون روی نوجوانان یمنی كار كرده و آنان را تربیت كردند، آنها دو موسم تبلیغاتی رمضان و محرم داشتند كه در استان‌های مختلف یمن به تبلیغات می‌پرداختند.

دولت علی عبدالله صالح از زمانی كه متوجه شد، جریان حوثی‌ها ریشه دارتر از آن است كه بتوان آن را از سر راه برداشت، تلاش كرد كه این جریان را به ایران و لیبی نسبت دهد، اما جغرافیای یمن به گونه‌ای است كه از جغرافیای ایران كاملاً دور بوده و در یك وضعیت غیرقابل دسترسی قرار دارد،

انقلاب اسلامی ایران و موج حق طلبی كه از حركت بزرگ مردمی ایران ایجاد شده بود، در کنار پیوند‌های تاریخی، مذهبی و فكری باعث شد زیدی‌ها احساس كنند كه دوباره می‌توانند گذشته پرشكوه خود را به دست آورند. بدین ترتیب از دل جریان زیدیون، "حسین بدرالدین الحوثی "، "جنبش شباب المومن " را شكل داد كه نوجوانان زیدی را تحت آموزش‌های فكری، عقیدتی و سیاسی این جریان قرار می‌داد. این جنبش از سال1990 تا 2004 مشغول فعالیت روی نوجوانان و جوانان زیدی شد تا بستر مناسب و خوبی میان نوجوانان و جوانان یمنی جهت پذیرش زیدیه ایجاد نماید.

البته این جریان فراز و فرودهایی هم داشت، زیدی‌های اقلیت و غیر اصیل كه به حكومت یمن و عربستان وابسته بودند، به سرعت رشد كرده و توانستند، خود را به عنوان شیعیان اصیل زیدی معرفی كنند. دولت یمن كه قصد داشت شیعیان زیدی را به همان سبكی كه می‌خواهد شكل دهد، از اقلیت زیدی فوق حمایت كرد، اما زیدیان اصیل تحت رهبری حسین بدرالدین به قیام کردند و همین موجب بروز درگیری‌هایی میان زیدی‌های اصیل با دولت یمن شد.

افزایش جمعیت 500 برابری حوثی‌ها

جمعیت حوثی‌ها از فاصله زمانی 1982 تا امروز از 200 نفر به ده‌ها هزار نفر نیروی تربیت یافته رسیده است.

شافعی‌ها برخلاف زیدی‌ها نسبت به تاسیس حكومت شافعی تمایلی نشان نمی‌دهند و در نتیجه زیدی‌ها رقیب جدی برای تشكیل حكومت در یمن ندارند. در خصوص این كه آیا زیدی‌ها قصد تشكیل حكومت دارند یا نه اطلاعاتی در دست نیست و تا به حال نیز مشخص نبوده، اما باید گفت كه جنبش مردمی الحوثی موضوعی نیست كه با برخوردهای نظامی هر چند گسترده و با جنگ افزارهای پیشرفته از بین برود و یا حتی ضربه سختی دریافت كند.

حمایت همه جانبه علمای زیدی از حوثی‌ها

بمباران‌های هوایی تاكنون ضربات زیادی به مردم یمن زده، اما دولت یمن متوجه شده كه كمترین ضربه را به جنبش حوثی وارد شده است. عهد شكنی علی عبدالله صالح و زیر پا گذاشتن توافقات قبلی و بمباران مناطق مختلف در استان صعده و استان‌های همجوار موج جدیدی را در حمایت مردم از حوثی‌ها بسیج كرده به گونه‌ای كه ما شاهد بودیم، در جریان جنگ ششم صعده از مخالفت علمای زیدی با جنبش مقاومت حوثی خبری نیست، در حالیكه در جنگ‌های قبلی علمای زیدی عملاً به دو دسته موافق و مخالف تقسیم می‌شدند كه این موضوع كار حوثی‌ها را دشوار می‌كرد و علامه بدرالدین را در موضع ضعف‌ قرار می‌داد.

وجوه اشتراک زیدیه با شیعیان اثنی عشری

در متون مذهبی، اعم از متون شیعیان اثنی عشری و زیدیه، زیدیان به عنوان شاخه‌ای از شیعیان شناخته شده‌اند، بنابراین اطلاق شیعه به زیدی‌ها كاملاً درست و مستند است، كما اینكه اطلاق شیعه به اسماعیلیان نیز درست است،  اما اگر تعریف ما از شیعه تعریف رایج انثی عشری است، با اسماعیلیه و زیدیه تفاوت زیادی دارد. اسماعیلیه از نظر فقهی به شیعیان امامی نزدیكتر است و زیدیه در اصول. زیدیه موضوعی به نام خمس ندارد و نماز آنها به لحاظ استفاده از مهر به اهل سنت نزدیكتر است. اشتراكاتی هم در اصول اعتقادی بین ما و آنها وجود دارد، از جمله این كه در اصل مهدویت اعتقادات یكی بوده و آنها به فردی از نسل سادات معتقدند.

جمعیت حوثی‌ها از فاصله زمانی 1982 تا امروز از 200 نفر به ده‌ها هزار نفر نیروی تربیت یافته رسیده است.

مسئله دیگری كه ما و زیدیه را از نظر سیاسی گره می‌زند، نگاه به حكومت و تاسیس یك حكومت دینی است كه باید حكومت صالحی را در جامعه بوجود آورد. این اصول، زیدی‌های اصیل را وادار می‌كند كه از شخصیت‌هایی چون امام خمینی (ره)، مقام معظم رهبری، سید حسن نصرالله و آیت الله سیستانی حمایت كنند. پرچم زیدی‌ها و شعارهایی آنها كه روی یك پارچه سفید حك شده، مورد اشتراك ما و آنها است.

اگر به سخنان حسین بدرالدین توجه كنیم، می‌بینیم كه او به شدت از انقلاب اسلامی ایران، مبارزه با آمریكا، رژیم صهیونیستی و روز قدس حمایت كرده است. رهبر فعلی این جریان هم همین عقیده را دارد. ممكن است كه در ادبیات سیاسی كسانی دچار اشتباه شده و زیدیه را خارج از شیعیان بدانند. برخی نیز عبدالملك و حسین الحوثی را از زیدیه به اثنی عشری متمایل می‌دانند كه این درست نیست.

برخی نیز تلاش می‌كنند حوثی‌ها را یك فرقه سیاسی بنامند كه نه زیدی و نه شیعه نیستند و تلاش برای تصاحب حكومت را داشته و برای اهداف خاصی به این موضوع متوسل می‌شوند.

عبدالملک حوثی

خواسته‌های حوثی‌ها

زیدی‌های در درجه اول بخشی از مسلمین هستند و در درجه دوم بخشی از شیعیان، كه هر گاه خواسته‌های منطقی داشته باشند باید به آنها كمك كرد، البته اگر انحراف اساسی در بین گرو‌هی به وجود آید، فارغ از مذهب آنها باید به مقابله با آنها برخاست. در واقع محور حق بودن خواسته است. حوثی‌ها دو خواسته كلیدی دارند كه حكومت در این مورد برخورد سلبی و منفی دارد كه یكی از آنها رفع تبعیض از استان صعده است، بویژه آن که صعده ثروتمندترین استان یمن و در عین حال محروم‌ترین استان این كشور است.

خواسته دوم آنها اعطای آزادی‌های مذهبی به نیروهای زیدی است كه می‌خواهند، مساجد و فعالیت‌های خود را داشته باشند كه حكومت یمن از مدت‌ها قبل با اعزام روحانیون از مصر فضای تنفسی زیدی‌ها را در مساجدشان تنگ كرده ‌است، این دو خواسته درخواست‌های قابل احترامی هستند كه به هیچ وجه بوی تجزیه‌طلبی و براندازی نمی‌دهد. این كه بقیه كشورها و ملت‌ها در جهت خاموش كردن بحران موجود از این دو خواسته حمایت هم كنند خیلی دور از انتظار و غیرمنطقی نیست.

ادعای كمك ایران به حوثی‌ها

سیاستی كه دولت یمن در مواجهه با این جریان معارض در صعده دارد، سیاست كاملاً شناخته شده‌ای است. معمولاً دولت‌ها وقتی از حل یك موضوع داخلی عاجز می‌شوند، تلاش می‌كنند تا با انتساب آن جریان به خارج از كشور، از یك طرف راه برخورد با آن را در داخل هموار كنند و از سوی دیگر شكست‌های خود را از آن جریان پوشش داده و تحت الشعاع قرار دهند. این سیاست در عرصه بین‌المللی و مخصوصاً خاورمیانه مشخص و شناخته شده است.

زیدی‌های در درجه اول بخشی از مسلمین هستند و در درجه دوم بخشی از شیعیان، كه هر گاه خواسته‌های منطقی داشته باشند باید به آنها كمك كرد، البته اگر انحراف اساسی در بین گرو‌هی به وجود آید، فارغ از مذهب آنها باید به مقابله با آنها برخاست.

دولت علی عبدالله صالح از زمانی كه متوجه شد، جریان حوثی‌ها ریشه دارتر از آن است كه بتوان آن را از سر راه برداشت، تلاش كرد كه این جریان را به ایران و لیبی نسبت دهد، اما جغرافیای یمن به گونه‌ای است كه از جغرافیای ایران كاملاً دور بوده و در یك وضعیت غیرقابل دسترسی قرار دارد، یمن از یك طرف در مرزهای زمینی عربستان و عمان محصور است كه این دو كشور طبعاً اجازه نفوذ ایرانی‌ها از مرزهای خود به یمن را نمی‌دهند و از سوی دیگر یمن در مرزهای جنوبی و غربی با اقیانوس هند و دریای سرخ مواجه است و با توجه به احاطه سنگین دریایی، قدرت‌های بین‌المللی و منطقه‌ای بر این آبراه امكان ورود ایران به این منطقه وجود ندارد. در عین حال باید به این نكته اشاره كرد كه استان صعده هیچ مرز دریایی و زمینی غیر از عربستان ندارد، بنابراین اساساً امكان كمك ایران به صعده وجود ندارد، مگر كمك‌هایی كه به طور رسمی و تحت اشراف دولت یمن صورت می‌گیرد كه در سال‌های گذشته این كمك از طریق هلال احمر، كمیته امداد و وزارت امور خارجه به یمن ارسال شد، كه همه آنها تحت اشراف دولت مركزی یمن بوده و‌ به هیچ وجه ماهیت سیاسی نداشته و هیچ ارتباطی هم در طول این دوران بین نیروهای كمك رسان ایرانی و نیروهای مبارز صعده صورت نگرفته است، بنابراین متهم كردن جمهوری اسلامی ایران بیشتر موجب خنده مخاطب می‌شود تا اینكه او را به اشتباه اندازد، اما حكومت یمن برای توجیه اقدامات خشن خود و كشتار زنان و كودكان صعده دخالت خارجی را مبنای اعمال خود معرفی می‌كند.

نكته دیگر این است كه دولت علی عبدالله صالح كه برخوردار از یك ارتش 370 هزار نفری است و امكانات زمینی و هوایی بالایی نیز دارد، نتوانسته این گروه را مهار كند تا جایی كه در جنگ ششم ناچار شد، پای قدرت‌های بین‌المللی و برخی كشورهای منطقه‌ای همچون عربستان را با متهم كردن حوثی‌ها به تروریسم به این جنگ باز كند.

یك جنبه از این اتهام كه حوثی‌ها از جانب ایران حمایت می‌شوند در واقع كوچك كردن شكست بزرگی است كه دولت یمن از حوثی‌ها متحمل شده است. چرا كه شكست از یك گروه برای یك دولت بسیار سخت است، ولی وقتی گفته می‌شود دولت یمن با یك كشور به نام جمهوری اسلامی ایران درگیر است، شكست در مقابل آن توجه پذیرتر می‌شود.

در جنگ 33 روزه وقتی ارتش رژیم صهیونیستی از رویارویی با حزب‌الله ناتوان ماند و شكست‌های پی در پی را متحمل می‌شد، حزب‌الله را متهم می‌كرد كه از حمایت‌های سوریه و ایران برخوردار است و این موضوع در مورد غزه نیز كه یك منطقه بسته است، صدق می‌كند. متهم كردن حوثی‌ها به این كه تحت حمایت ایران با دولت یمن درگیر هستند، برای تخفیف شكست ارتش یمن و عربستان است تا خفت شكست را كاهش دهند.

قبس زعفرانی

بخش سیاست