تبیان، دستیار زندگی
دولت یمن قصد دارد جنبش حوثی‌ها را در جنگ سركوب و ریشه كن كند، اما وقتی نتوانست، از گروه‌ها و طرف‌های دیگر خواست این جنگ را به پایان برسانند. دولت یمن در جنگ اول علما را فریب داد و از آنها سوء استفاده كرد تا حسین بدرالدین را از بین ببرد. در قضیه وساطت قطر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جنگ با حوثی‌ها و چشم انداز قدرت در یمن

عبدالملک حوثی

جنگ با حوثی‌ها و غلبه بر آنها از جمله چالش‌های پیش روی دولت یمن و شخص علی عبد الصالح نیست بلکه عربستان سعودی نیز به شدت نگران نتایج چینی جنگی است، اما در یک کلام می‌توان گفت، نتیجه این جنگ هر چه باشد به نفع حركت شیعیان در یمن خواهد بود. اگر فرض كنیم كه این جنگ ادامه یابد، زمین و میدان و ابتكار عمل و مدیریت جنگ در اختیار حوثی‌هاست. این موضوع نشان می‌دهد كه ادامه جنگ به ضرر ارتش یمن و عربستان است. یعنی هر چه جنگ بیشتر ادامه یابد و دستاوردی نصیب آنها نشود، ابهت آنها بیشتر شكسته شده و ضعفشان بیشتر آشكار می‌شود، بنابراین ادامه جنگ به نفع عربستان و یمن نیست. ضمن این كه فضای روانی، سیاسی، تبلیغاتی و افكار عمومی، تهدید امنیت یمن و عربستان را نیز به همراه دارد.

دولت یمن قصد دارد جنبش حوثی‌ها را در جنگ سركوب و ریشه كن كند، اما وقتی نتوانست، از گروه‌ها و طرف‌های دیگر خواست این جنگ را به پایان برسانند. دولت یمن در جنگ اول علما را فریب داد و از آنها سوء استفاده كرد تا "حسین بدرالدین" را از بین ببرد. در قضیه وساطت قطر نیز همین گونه عمل شد و دولت یمن به تعهداتی كه در دوحه داده بود، عمل نكرد، در حالی كه عبدالملك الحوثی به تعهدات خود عمل كرد كه بیرون كردن نیروهایش از مناطق تحت تسلط حوثی‌ها بود. دولت یمن تعهد كرده بود كه ارتش را از صعده خارج كرده و زندانیان حوثی را آزاد كند، اما به این تعهد خود عمل نكرد، در جنگ‌های بعدی نیز وساطت‌ها فایده‌ای نداشت و جنگ‌ دوباره شروع شد.

از آنجایی كه اعتماد همه میانجیگران از دولت یمن سلب شده، اگر قرار باشد كه گروهی یا سازمان یا كشوری حاضر به وساطت شود، شرایط آتش بس به نفع حوثی‌ها است، چرا كه كنترل استان صعده در اختیار آنهاست و اگر قرار باشد كه از مواضع خود عقب نشینی كنند، امتیازاتی طلب خواهند كرد كه چندان غیر منطقی نیست. آنها خواستار آزادی مذهبی هستند و این كه از سوی ارتش یمن تحت فشار نباشند و یك زندگی عادی مانند سایر شهروندان یمنی داشته باشند.

اگر زیدیون بتوانند یك زندگی عادی و آرام را در صعده به دست آورند، به یك پیروزی بزرگ دست یافته‌اند كه در طول این 5 سال هدف جنگ ظالمانه‌ای قرار گرفته بودند، به این دلیل كه آزادی مذهبی خود را می‌خواستند.  بنابراین در جنگ و صلح پیروزی با شیعیان است.

انتفاضه جنوبی ها كه از چهار سال پیش و در پی نادیده گرفتن حقوق جنوبی‌ها آغاز شده، هنوز ادامه دارد و یك چالش بزرگ برای دولت یمن است

از آنجا كه همواره پیروزی‌های نظامی، تحولات سیاسی را به همراه داشته است، همانند وضعیت حزب‌الله در لبنان پس از جنگ 33 روزه، حوثی‌‌ها نیز آینده سیاسی یمن را تغییر خواهند داد. دولت یمن مجبور می‌شود كه جنبش حوثی و حقوق آنها را به رسمیت بشناسد و حق حیات آنها را محفوظ بدارد و خود این موضوع باعث می‌شود كه جریان شیعی در یمن در آینده یك جریان رو به رشدی باشد كه این موضوع تاثیر خود را بر عرصه سیاسی و اجتماعی یمن خواهد گذاشت. از طرفی دولت یمن با بحران‌های دیگری نیز روبرو است كه انتفاضه جنوبی‌ها از آن جمله است. این انتفاضه كه از چهار سال پیش و در پی نادیده گرفتن حقوق جنوبی‌ها آغاز شده، هنوز ادامه دارد و یك چالش بزرگ برای دولت یمن است. یك جنگ پنهان قدرت در صنعا نیز بین خاندان حاكم و خانواده الاحمر كه تحت حمایت سعودی‌ها هستند در جریان است.

ساقط شدن دولت یمن دور از انتظار نیست

آینده یمن در چند حالت قابل پیش‌بینی است، یكی این كه چهار مولفه قدرت یمن كه از آنها صحبت شد، بر سر یك میز نشسته و حقوق یكدیگر را محترم ‌شمارند و هر یك سهمی از قدرت و دولت آینده یمن را به دست گیرند كه این خوشبینانه‌ترین حالت ممكن است، چرا كه رفتار مسالمت آمیز و متمدانه فوق در دولت یمن مشاهده نشده و حكومت یمن با معترضین جنوبی و حوثی‌ها در شمال وارد جنگ شده و آنها را به خاك و خون كشید. دولت یمن ثروت این كشور فقیر را كه امكانات محدودی نیز دارد، صرف جنگ كرده و نشان داده كه با مخالفین رفتار مسالمت آمیزی نداشته، بنابراین احتمال اول خوشبینانه است.

احتمال دیگر این است كه دولت علی عبدالله صالح ساقط شود، چرا كه تاكنون نتوانسته با گروه‌های معارض داخلی كنار بیاید. علی عبدالله صالح تقریباً به آخر خط رسیده چرا كه نمی‌تواند، بحران‌های موجود را كه بحران شدید اقتصادی نیز یكی از آنهاست كنترل كند، بنابراین اگر احتمال دوم را مد نظر قرار دهیم، سه جریان دیگر جریان قدرتی هستند كه تشكیل دهنده دولت آینده یمن خواهند بود، یعنی تعامل سه جریان فعلی شیعیان زیدی با جنوبی‌ها و خانواده الاحمر كه معارض دولت هستند، تعیین كننده دولت آینده در صنعا خواهد بود.

سه جریان یاد شده اگر با یكدیگر به توافق برسند كه زمینه آن در حال شكل گیری است، زمینه برای وفاق و اتحاد ملی وجود دارد، اما این كه چه زمانی این اتفاق رخ دهد، مشخص نیست. باید گفت جریانی كه در صنعا، جنگ را به مخالفین خود تحمیل كرده و با كلام جنگ با آنها تعامل می‌كند، قابل تداوم نخواهد بود.

احتمال دیگر تاسیس حكومت توسط خود حوثی‌ها است، یعنی شیعیان زیدی، نظام امامت خود را كه در 11 قرن گذشته وجود داشته بر پا كنند، اما با توجه به اخباری كه منتشر شده، نشان می‌دهد كه آنها فعلا در پی تشكیل حكومت نیستند، اما در آینده ممکن است در این زمینه تغییر موضع دهند.

از سوی دیگر امكان برپایی نظام امامت به شیوه گذشته به دلیل تعدد مذاهب و اقوام در جامعه یمن وجود ندارد، اما فقه سیاسی و حكومتی زیدی‌ها هم پویاست و بنابر آنچه كه در اخبار آمده، منظور ایشان از امامت، حضور سیاسی و دخالت در تعیین سرنوشت خودشان بوده كه ممكن است، به صورت مشاركت در یك روند دموكراتیك باشد. مثلاً نظام آینده یمن به شكل فدرال درآمده و زیدی‌ها بخشی از قدرت را داشته باشند یا این كه به شكل فدرال نباشد و سهمی از دولت را در اختیار آنها باشد. بالاخره در نظام سیاسی حضور داشته و در سرنوشت خود دخیل باشند و امور خود را خود تعیین كنند.

بنابراین این گونه به نظر می‌رسد که تنها راه پیش روی دولت برای فائق آمدن بر مشكلات این است كه دولت فعلی حقوق معترضین را به رسمیت بشناسد، اما وقتی پنج جنگ با حوثی‌ها داشته به این معناست که نمی‌خواهد این كار را انجام دهد.

اما باید به این ویژگی‌ جامعه یمن یعنی قبیله‌ای بودن آن نیز توجه ویژه داشت که در طول تاریخ ضعف دولت مركزی را به دلیل قدرت قبایلی در این كشور همراه داشته است. بیعت شیوخ قبایل با حاكم صنعا همواره اهمیت زیادی داشته، یعنی اگر قبایل با حاكم بیعت نكرده و با او وارد جنگ می‌شدند، براحتی می‌توانستند آن را سرنگون كنند.

ویژگی‌ شیوخ قبایل این است كه همواره به كانون‌های قدرت تمایل دارند و اگر جنبش حوثی‌ها در این نبرد پیروز شود با عبدالملك الحوثی بیعت كرده و با او دست دوستی می‌دهند كه در این حال حكومت صنعا ساقط می‌شود، اما بخشی از قبایل در قبیله بزرگ حاشد وجود دارند كه هم اكنون در اختیار خانواده الاحمر می‌باشند، بنابراین احتمال سقوط علی عبدالله صالح زیاد است.

تنها عامل بقای علی عبدالله صالح خواست غرب و آمریكاست چرا كه منافع آنها را تامین می‌كند، اما منافع عربستان، شیعیان زیدی و جنوبی‌ها تامین نمی‌شود، یعنی منافع سه عامل قدرت در یمن تامین نخواهد، شد بنابراین علی عبدالله صالح نمی‌تواند بر مسند قدرت باقی بماند، مگر این كه راه حلی برای تعامل با این سه جریان معارض پیدا كند.

قبس زعفرانی

بخش سیاست