مراقب دوستی هامون باشیم

روزی روزگاری هوا بسیار بد بود. آسمان برای چند روز پشت سر هم می بارید. همه جا پر از آب شده بود تا این که یک روز سیلی راه افتاد. سیل خانه های زیادی را خراب کرد و آب تمام وسایل خانه را با خودش برد.

از قضای روزگار دو کوزه ی رنگی و زیبا روی سطح آب بودند و آب آن ها را از خانه شان دور می کرد.

یکی از آن ها جنسش پلاستیکی بود، اما دومی از گل ساخته شده بود.

کوزه ی پلاستیکی بسیار قوی بود، چون به هر چیزی می خورد نمی شکست و خراب نمی شد، اما کوزه ی گلی هر لحظه در خطر بود، چون اگر به چیزهایی که روی آب شناور بودند برخورد می کرد به راحتی می شکست.

دوستان گلم شما باید در انتخاب دوست بسیار دقت کنید. دوستان خوب کسانی هستند که در شرایط بد به شما کمک کنند و شما را تنها نگذارند.

کوزه ی گلی سخت از خودش مراقبت می کرد چون متوجه ی خطر شده بود. کوزه ی پلاستیکی متوجه ی ترس کوزه ی گلی شد و نگاهی به اون کرد و گفت "دوست من! بیا به من نزدیک شو، من هر طوری شده از تو محافظت می کنم و نمی گذارم بلایی به سرت بیاید.

کوزه ی پلاستیکی خیلی خوشحال شد و تصمیم گرفت به دوست کوزه اش نزدیک شود. اما کوزه ی پلاستیکی کمی فکر کرد و نظرش عوض شد و به دوستش گفت "یک لحظه صبر کن. تو نباید به من نزدیک شوی، چون ممکن است به من هم صدمه وارد شود. پس از من دور شو."

دوستان گلم شما باید در انتخاب دوست بسیار دقت کنید. دوستان خوب کسانی هستند که در شرایط بد به شما کمک کنند و شما را تنها نگذارند. مثلاً اگر شما امتحان ریاضی دارید و ریاضی شما خوب نیست اما ریاضی دوستتان از شما بهتر است، اگر دوستتان را درست انتخاب کرده باشید، حتماً در درس ریاضی به شما کمک می کند.

ترجمه: نعیمه درویشی

بخش کودک و نوجوان