احادیث موضوعی / نبوت/ یوسف علیه السلام
الصدوق قال: حدّثنا المظفّر بن جعفر بن المظفّر العلوى السمرقندى رضى الله عنه قال: حدّثنا جعفر بن محمّد بن مسعود عن أبیه قال: حدّثنا أحمد بن عبدالله العلوى قال: حدّثنى علىّ بن محمّد العلوى العمرى قال: حدّثنى إسماعیل بن همام قال: قال الرضا علیه السلام فى قول الله عزّوجلّ (قالُوا إِنُ یَسْرِقُ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَهُ مِنْ قَبْلُ فَأَسَرّها یُوسُفُ فِى نَفْسِهِ وَ لَمْ یُبْدِها لَهُمْ) قال: كانت لإسحاق النبىعلیه السلام منطقة یتوارثها الأنبیاء الأكابر، و كانت عند عمّة یوسف و كان یوسف، عندها و كانت تحبّه، فبعث إلیها أبوه و قال: ابعثیه إلى و أردّه إلیك، فبعثت إلیه: دعه عندى اللیلة أشمّه ثمّ اُرسله إلیك غدوة، قال: فلمّا أصبحت أخذت المنطقة فربطتها فى حقوه و ألبسته قمیصاً و بعثت به إلیه، فلمّا خرج من عندها طلبت المنطقة و قالت: سرقت المنطقة، فوجدت علیه. و كان إذا سرق أحد فى ذلك الزمن دفع إلی صاحب السرقة فكان عبده.
صدوق گوید: مظفر بن جعفر بن مظفر علوی سمرقندی(رض) ما را حدیث كرد كه جعفر بن محمد بن مسعود از پدرش گفته است احمد بن عبدالله علوی گوید: علی بن محمد علوی عمری مرا حدیث نمود كه اسماعیل بن همام گفت: امام رضا(ع) درباره این سخن خداوند عزّوجلّ (گفتند اگر او دزدی می‌كند برادرش نیز درگذشته دزد بوده است پس یوسف این را در خود پنهان داشت و آشكارش ننمود) فرمود: اسحاق پیامبر(ص) كمربندی داشت كه انبیای بزرگ آن را از یكدیگر به ارث می‌بردند، این كمربند نزد عمّه یوسف بود و یوسف نزد عمّه‌اش زندگی می‌كرد، و عمّه‌اش او را بسیار دوست می‌داشت، پدر یوسف به عمّه‌اش پیغام داد كه یوسف را نزد من بفرست، او را دوباره نزد تو بر می‌گردانم، عمّه یوسف پیغام داد كه: اجازه بده یك امشبی نزد من باشد تا او را سیر ببینم، فردا صبح پیش تو می‌فرستمش، صبح كه شد عمّه یوسف آن كمر بند را برداشت و (طوری كه یوسف متوجه نشود) به كمر یوسف بست و پیراهنی بر او پوشاند و نزد پدرش فرستاد، وقتی یوسف عمّه‌اش را ترك كرد، عمّه در جستجوی كمر بند بر آمد و گفت: كمربند دزدیده شده و دنبال آن گشتند و كمر بند را در كمر یوسف پیدا كرده در آن زمان چنین رسم بود كه اگر كسی دزدی می‌كرد آن شخص را به صاحب كالای دزدیده شده می‌دادند و برده او می‌شد.
منبع: عیون أخبار الرضا 2/ 76 ، و آیه در سوره یوسف / 12.
بخش حریم رضوی
