به چه رشته اي علاقه دارم؟ (2)
در مقالات گذشته بيان شد که براي تشخيص نوع علاقه و اينکه ما در چه درشته اي ميتوانيم بهتر و شايستهتر فعاليت کنيم، مواردي را بايد مد نظر بگيريم. اولين مورد آشنايي با موضوع مورد نظر و کسب آگاهي از آن بود. در مرحله بعدي بايد نيازهاي اجتماعي مشخص شود و با توجه به آن نيازها، رشته مورد علاقه انتخاب گردد.
البته اين به معناي اجبار نيست که کسي گمان کند چون جامعه ما به فلان موضوع احتياج بيشتري دارد پس من حتما و لزوما بايد در اين رشته کار کنم. بلکه تشخيص نيازهاي اجتماعي به ما کمک مي کند که بتوانيم از ميان موضوعهاي مورد علاقه، رشتهاي را برگزينيم که اهميت بيشتري داشته و در آينده بتواند مشکلات و معضلات جدي و مهمتري از جامعه مسلمانان را حل کند.
در اين مقاله به بيان اين مساله خواهيم پرداخت.
همة عرصههای خدمت ـ خرد و کلان ـ نیاز به نیرو دارد و هر کس با هر استعدادی میتواند در حوزة علمیه بهترین نقش را ایفا کند
2. تشخیص نیاز اجتماعی
یکی از مقدمات جهتگیری تخصصی، نظر به نیازها و چالشهای اجتماعی و مقایسه میان آنها است. اگر فرض کنیم در یکی از عرصههای خدمت اجتماعی خلأ جدی وجود داشته باشد از باب واجب کفایی لازم است نیروی لازم برای آن عرصه تأمین شود و آن سنگر خالی پر گردد. هر چه موقعیت این سنگر مهمتر و حساستر باشد ضرورت حضور نیروی توانا در آن بیشتر خواهد بود و ضریب توجه ما نسبت به آن باید افزایش یابد.
البته این اصل کلی را باید در کنار سایر معیارها ملاحظه کرد. یعنی به علاقه و استعداد و واقعیتهای زندگی شخصی خود نیز باید توجه داشت و حاصل جمع جبری میان این معیارها را در انتخاب نهایی در نظر گرفت.
همانگونه که در فصول پیش هم اشاره شد، در شرایط موجود نیازهای اجتماعی بسیار فراوان و منابع انسانی حوزه نسبت به دایرة نیازها بسیار اندک است. همة عرصههای خدمت ـ خرد و کلان ـ نیاز به نیرو دارد و هر کس با هر استعدادی میتواند در حوزة علمیه بهترین نقش را ایفا کند. همة عرصههای تحقیقی در همة دانشهای اسلامی نیازمند بازنگری و کار پژوهشی جدی است. در شرایط جدید با ورود دین به صحنة عمل اجتماعی قلمرو موضوعات مورد نیاز بسیار گسترده شده و ابهامهای فراوان و مسائل نوپدید پرشماری رخ نموده است. در شرایطی که بشر برای ادارة زندگی اجتماعی خود نیز دست به دامان دین شده و از دین نسخة حیاتبخش راهگشا در نظام پیچیدة نوین را میطلبد نیاز به نهضت تولید دانش بسیار نمایان است.
امروزه سخن از اولویت قطعی یک علم از علوم حوزوی بر سایر علوم بسیار دشوار گشته و نوعا اندیشمندان و درد آشنایان، با نظر به خلأ عمیق دانش، هیچ دستورالعمل قاطعی برای انتخاب یک رشتة تحصیلی ندارند. به روشنی نمیتوان ادعا کرد که پرداختن به فقه به عنوان رشتة تخصصی ضروریتر است یا پرداختن به حدیث، تفسیر، کلام، دانشهای عقلی، علوم انسانی یا علوم دیگر.
به روشنی نمیتوان ادعا کرد که پرداختن به فقه به عنوان رشتة تخصصی ضروریتر است یا پرداختن به حدیث، تفسیر، کلام، دانشهای عقلی، علوم انسانی یا علوم دیگر.
به بیان دیگر به جای توصیه به انتخاب رشتة خاص بیشتر بر کسب توانمندی بالا و چیرگی تخصصی تأکید میرود. نیروهای کم بنیه، متوسط و ضعیف ممکن است فراوان باشند اما برای سپردن مسئولیت و اخذ تعهد خدمت مناسب نیستند. نیاز امروز جامعة ما، دانشمند چالاک و متخصصی است که در هر موضوعی قدم گذارد گرهی باز میکند و راه بستهای میگشاید و در هر سنگری که قرار گیرد، مرزبان قدرتمندی برای پاسداری از آن است. مقایسة میان نیازهای علمی ـ تخصصی حوزة امروز، مقایسه میان چاه و چاله نیست که به سرعت به داوری نهایی رسد بلکه به سان مقایسة میان دو شکاف عمیق است که نهایت آن آشکار نیست. در چنین وضعیتی ادعای اولویت میان پرکردن این شکاف یا آن شکاف گزاف خواهد بود.
به عنوان نمونه با اینکه حوزههای علمیه قرنها است که در فقه و اصول متمرکز شده و عمدة منابع خود را به این شاخهها اختصاص داده است اما همچنان در این دانشهای خوش اقبال نیز نیاز به پژوهشهای عمیق در موضوعات نوین باقی است.[1]
نیاز امروز جامعة ما، دانشمند چالاک و متخصصی است که در هر موضوعی قدم گذارد گرهی باز میکند و راه بستهای میگشاید و در هر سنگری که قرار گیرد، مرزبان قدرتمندی برای پاسداری از آن است.
بنابراین توجه به استعداد و علاقة شخصی برای جهتگیری تخصصی در شرایط جدید اهمیت بیشتری دارد.
منابع:
[1]. تفصیل این بحث را در کتاب «تأملی در نظام آموزشی حوزه» ببینید.
برگرفته از «طلبه و انتخاب رشته تحصيلي» . محمد عالم زاده نوري.
تهيه و فرآوري: محمد حسين امين - گروه حوزه علميه تبيان