روایت ساده یک موقعیت پیچیده
نگاهی به فیلم «یه حبه قند»
اولین نکتهای که در فیلم سینمایی«یه حبه قند» توجه مرا به عنوان تماشاگر جلب میکند، عنوان این فیلم و قصهای است که حول و حوش همین عنوان به درستی پیش میرود.
این فیلم رضا میر کریمی، فیلمی قصه گو و داستان پرداز نیست که ماجرایی پر فراز و نشیب داشته باشد، بلکه موقعیت خانوادهای سنتی را به تصویر میکشد که در فضای خاص زندگی میکنند. روابط، مناسبات و ارتباطات اعضای این خانواده نیز در فیلم به درستی تصویر شده است. میرکریمی در این فیلم از آزمون سختی موفق بیرون آمده است، او موقعیت بسیار پیچیده و سختی را به خوبی تصویر کردهاست.
ما در کنار مناسبات واقع نما و سنتی خانواده یکسری از نکتهها را می بینیم که وجه نمادین دارد .به عنوان مثال خود ترکیب «یه حبه قند». در این فیلم دایی خانواده که مرد سن و سال داری است با یک حبه قند می میرد و این مفهوم سمبولیک را القا می کند که مرگ مثل یک حبه قند، می تواند شیرین باشد. در واقع میر کریمی با یک داستان بسیار ساده مفهوم مرگ را منتقل می کند.
فیلمی قصه گو و داستان پرداز نیست که ماجرایی پر فراز و نشیب داشته باشد، بلکه موقعیت خانوادهای سنتی را به تصویر میکشد که در فضای خاص زندگی میکنند. روابط، مناسبات و ارتباطات اعضای این خانواده نیز در فیلم به درستی تصویر شده است.
از سوی دیگر ما در فیلم با دو موقعیت مواجهایم ، اول اینکه خانواده در حال تدارک مراسم عروسی هستند، آن هم با همان حال و هوای سنتی حاکم بر خانه ، دومین موقعیت با فوت دایی به وجود میآید. اهالی خانه با همان وسایلی که برای تدارک عروسی در نظر گرفته اند مراسم عزا را برپا میکنند تا این حس به بیننده منتقل شود که فاصله بین مرگ و زندگی چقدر کوتاه است.
یکی دیگر از نکات قابل تامل فیلم، این است که شخصیتها به گونهای انتخاب شدهاند که ردههای مختلف سنی یک انسان را نشان می دهند.ی از جنین درون شکم مادر تا بچهها، جوانان، میانسالان و کهنسالان. نسلهای مختلف با گرایشات و افکار گوناگون کنارهم قرار میگیرند.
میر کریمی بدون قصه پردازی پیچیده با یک بیان بسیار ساده به خوبی از پس ارائه مفاهیم ساده انسانی به مخاطب بر میآید.
سینما و تلویزیون تبیان
خبر آنلاین/ تهماسب صلحجو