تبیان، دستیار زندگی
فصل هفتم: ورزش های دیگر تاکنون درباره ورزش هایی سخن گفتیم که در شاهنامه صریحاً به آنها اشاره شده است. به طوری که موارد و جزئیات این ورزش ها با مطالعه شاهنامه دستگیر خواننده می شود. با این حال در شاهنامه در روزگاری که داستان ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ورزش در شاهنامه (14)


فصل هفتم: ورزش های دیگر

تاکنون درباره ورزش هایی سخن گفتیم که در شاهنامه صریحاً به آنها اشاره شده است. به طوری که موارد و جزئیات این ورزش ها با مطالعه شاهنامه دستگیر خواننده می شود. با این حال در شاهنامه در روزگاری که داستان های شاهنامه در آن اتفاق می افتد، یعنی از دوران پیشدادیان تا پایان دوره ساسانی، ورزش های دیگری وجود دارند که در این کتاب بزرگ یا اصلاً درباره کارکرد ورزشی آنها توضیح داده نشده مثل مشتزنی، ارابه رانی، پرتاب نیزه که در هنگام جنگ ها و پیکارها در میادین نبرد ذکری از آنها می رود یا اگر اشاره شده است به عنوان یک رشته ورزشی مستقل مطرح نشده و بیشتر حکم زمینه استفاده از عناصر و ابزار یک رشته ورزشی دیگر را دارند. مثل سوارکاری که در حکم وسیله یا شرط ضروری برای انجام ورزش هایی چون چوگان، شکار و ... بوده است. به علاوه در شاهنامه شطرنج هم مطرح است، این بازی در آن روزگار بیشتر در حکم وسیله سرگرمی بوده است حال آن که امروز در زمره ورزشی قرار دارد که تشکیلات جهانی آن زیر نظر کمیته بین المللی المپیک اداره می شود برای این که در تکمیل این بخش گام دیگری برداشته باشیم، در صفحات بعدی با استفاده از منابع خارج از شاهنامه، درباره ورزش های ذکر شده و ریشه های تاریخی آنها اطلاعاتی ارائه می شود با این اعتقاد که این ورزشها در زمان رخ دادن داستان های شاهنامه حتماً وجود داشته اند اما به دلایلی که در فوق اشاره شد، در کتاب حکیم طوس به طور مستقل و مفصل درباره آنها به اطلاعات جامع و کاملی بر نمی خوریم.

زور آزمایی (مچ انداختن)

یکی دیگر از ورزش هایی که در واقع به طور غیررسمی انجام می شده است منظور آن زهر چشم گرفتن و نشان دادن قدرت زور و بازو بود، «زورآزمایی هنگام دست دادن و مصافحه کردن» بود که در چند قسمت شاهنامه و در ملاقات پهلوانان با یکدیگر یا با شهریاران به چشم می خورد. امروز هم چیزی با نام «مچ انداختن» در میان ورزشکاران وجود دارد که شباهت به کار پهلوانان شاهنامه دارد.

زورآزمایی هنگام دست دادن در واقع منظور زهر چشم گرفتن است (چیزی مثل مچ انداختن امروز)

یکی دست بگرفت و بفشارش

پی و استخوان ها را بیازاردش(1)

یکی دست بگرفت و بفشارش

همی آزمون را بیازاردش(2)

...............

بدان خنده اندر میفشرد چنگ

ببردش رگ از دست و از روی رنگ

بشد هوش زان مرد زورآزمای

ز بالای اسب اندر آمد به پای

...............

بیفشرد چنگ سرافراز پیل

شد از دود چنش به کردار نیل

میفشرد چنگ کلاهوی سخت

فرو ریخت ناخن چو برگ از درخت

زور آزمایی (به هنگام دست دادن) (3):

اسفندیار دست رستم را:

بیفشرد چنگش میان سخن

ز برنا نپیجید مرد کهن

رستم دست اسفندیار را:

همی گفت و چنگش به چنگ اندرون

همی داشت تا چهر او شد چو خون

مشتزنی

امروزه یکی از ورزش های پرطرفدار در جهان است که در دو کلاس حرفه ای و آماتور در سطح جهان برگزار می شود. در شاهنامه ما به هیچ کدام از این دو شکل مشتزنی و اصولاً ورزشی به اسم مشتزنی برخورد نمی کنیم، ولی وقتی ملاحظه می شود که در بعضی از نبردها از ضربات مشت هم استفاده می شده است، بعید نبود که از جمله هنرهای رزمی آن روزگار که توسط اساتید و مربیان آموزش داده می شد، هنر استفاده از پنجه های گره کرده هم آموخته می شد و برای تقویت آنان تمریناتی هم داده می شده است.

بدانگه کجا رزمشان شد درشت

دو تن رستم افکند زیشان به مشت(4)

کمند اندازی

کمندی بر آن کنگره در ببست

گره زد برو چند ببرد دست

* رام کردن حیوانات وحشی: هنر و ورزش

سواری، رام کردن اسب های وحشی: رستم و رخش(5)

• درباره سوارکاری و اهمیت آن در انجام سایر ورزش ها، باید دانست سوارکاری یک پیش شرط و مقدمه لازم بوده است.

دویدن، دو

چو آن دید برگشت آمد دوان

کزیشان کسی نیست روشن روان(6)

دراین جا به صورت ورزش مطرح نیست ولی چون امروزه دو دویدن به عنوان یک ورزش رسمی و بین المللی مطرح است، می توان گفت آن روزگار هم دویدن وجود داشته و سهل است که به صورت مسابقه و تفریح انجام می شده است.

چون آن دید برگشت و آمد دوان

کزیشان کسی نیست روشن روان(7)

تیغ بازی و شمشیر بازی

مسلم و حتمی است که از جمله آموزش های رزمی آن روزگار «شمشیر بازی» بوده است. به خاطر کاربرد زیادی که این سلاح در جنگ ها و نبردها داشته است، اما آیا در آن زمان به هنگام تفریح و فراغت از شمشیربازی به عنوان ورزش و وسیله ای برای هنرنمایی هم استفاده شده است؟ در شاهنامه روشن نیست. هر چند تیغ بازی ترکیبی است که در شاهنامه چندین مورد به آن بر می خوریم. مثلاً:

که با دشمنم تیغ بازی کنید

بدین گونه در جنگ تاز کنید(8)

تاریخچه دویدن در ایران

شک نیست که بشر از قدیم الایام و از روزگاران بسیار دور، هنگامی که در غارها و جنگل ها زندگی می کرد، برای به دست آوردن غذا و فرار از خطر، مجبور به راه رفتن و دویدن بوده است. از انسان های اولیه آنهایی موفق بودند که می توانستند سریع تر حرکت کرده و در مصاف با حیوانات بهتر عمل نموده و در صورت لزوم موفق به فرار گردند.

در تمام اعصار و قرون، بشر سرعت را دوست داشته است، اما در روزگاری که به جز پاها، وسیله ای دیگر برای حرکت نداشت، یگانه عامل برتری انسان ها سرعت عملشان بود.

هنگامی که بشر خانه و کاشانه برای خود ترتیب داد، زود رسیدن به هدف را مورد توجه قرار داد، قرن ها سرعت عمل در کارزار عامل اصلی برتری محسوب می شد، از این رو به دویدن اهمیت زیادی می دادند.

براساس نوشته های مورخین یونانی، در ایران مسابقات دو و پنجگانه انجام می شده و دوندگان در حضور شاه دویده و جوایز خود را از شاه دریافت می کرده اند.

استرابون مورخ نامی پیش از میلاد در این مورد می نویسد:

«... شاه ایران به برندگان دو و فاتحین مسابقات پنجگانه جایزه می دهد...»

در جای دیگر می نویسد: «... جوانان ایرانی باید قبل از طلوع آفتاب برخیزند، صدای بوقی از مفرغ آنها را بیدار می کند، بعد آنها در جایی جمع می شوند آنها را به دسته های پنجاه نفری تقسیم کرده، هر یک را به پسر پادشاه یا پسر یک والی می سپارند، این شخص که رئیس دسته است، دسته خود را تا مسافت 30 الی 40 استاد(9) می دواند.»(10)

پادشاهان و ساتراپ ها برای این که پیام ها را رد و بدل کنند، پیک ها و قاصدانی در دربار و تشکیلات دولتی حاضر و آماده داشتند و هنگامی که به طور مخفیانه و دور از چشم این و آن نیاز به ارسال پیام های محرمانه داشتند، مخصوصاً در زمان جنگ، از این افراد استفاده می کردند.

پیک ها و قاصدان تعلیمات به خصوص می دیدند و آنان را طوری تعلیم می دادند که در صورت لزوم می توانستند روزها و شب ها با گرسنگی و تشنگی مقابله کنند، ضمناً تمرینات مداوم راه پیمایی و دویدن آنها را ورزیده می کرد و به طور تحسین آمیزی در مقابل خستگی استقامت و تحمل می نمودند، اما در هنگام عادی از چاپارهای شاهی که در دنیا نمونه بود، بهره می گرفتند.

در دوران ساسانیان از چهارپایان برای سواری و حمل بار استفاده می کردند، اکثر مردم فاصله بین شهرها و دهات را پیاده می پیمودند، قاصدان و دوندگانی چابک، به اطراف و اکناف کشور فرستاده می شدند، آنها ضمن رساندن اخبار و فرمان ها و دستورات و پیام ها، اطلاعات لازم را به دست آورده و در بازگشت گزارش می دادند.

در قرون بعد، از دوندگانی برای ارسال خبر استفاده می گردید که شاطر نام داشتند. وظیفه شاطران در هنگام صلح و جنگ برقراری ارتباطات بین نقاط مختلف ایران بود. نظر به این که ایران کشوری پهناور است، حرفه شاطری اهمیت زیادی داشت.

علاوه بر اینها رشته های ورزشی همچون دویدن، اسب سواری و حتی مسابقه اسب دوانی، ارابه رانی، پرتاب نیزه و ... به عنوان ورزش هایی که در شاهنامه به عنوان ورزش از آنها اسمی برده نشده است اما با توجه به شرایط آن روزگار و استفاده وسایلی مثل نیزه و حیواناتی مثل اسب در میادین جنگ، نتیجه می گیریم که حتما، دروقت فراغت و مشق و تمرین نظامی و آماده سازی رزمی یا حتی شکار رفتن و ... نیز مردم آن روزگار با آنها سر و کار داشته اند.

پاورقی

1- شاهنامه، ص 70

2- شاهنامه، ص 71

3- شاهنامه، ص 306

4- شاهنامه، ص 245

5- شاهنامه، ص 57

6- شاهنامه، ص 247

7- فردوسی - شاهنامه، ص 247

8- فردوسی - شاهنامه، ص 79

9- هر استاد در حدود 193 متر بود و جمعاً برابر حدود 6 تا 8 کیلومتر می دویده اند.

10- سامی. علی. تمدن هخامنشی. چاپخانه فولادوند. شیراز 1341 جلد اول صفحه 315 نقل از تاریخ پیرنیا ص: 1543

 ورزش در شاهنامه (13) 

 ورزش در شاهنامه (12)