تبیان، دستیار زندگی
بیشتر مفسران معتقدند که اصحاب ایكه غیر از اهل مدین بوده ‌اند و شعیبِ پیامبر ، ابتدا به سوى قوم خودش ـ اصحاب مدین ـ مبعوث شد و پس از نابودى آنان، رسالت هدایت اصحاب ایكه را بر عهده گرفت.(13) گروهى از مفسران از جمله ابن‌عباس نیز معتقدند كه اصحاب ایكه، همان ا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

" اصحاب ایکه " چه کسانی بودند؟!

کم فروشی


باز هم به سراغ قوم دیگری که در برابر پیامبر وقت خود به سرپیچی و طغیان دست زدند ، می رویم ونتیجه عملکرد آنان را بررسی می کنیم .

شعیب پیامبر (علیه السلام) در میان " اصحاب ایکه " رفته  وآنان را به پرستش خدای یگانه فرا می خواند اما آنان همانند اقوام گذشته خود ، در برابر فرمان او گستاخانه ایستادگی کرده و او را جادوگر خواندند .


قرآن درباره ساكنان بیشه ‌زارى كه بر اثر كم‌ فروشى و در پى تكذیب حضرت شعیب علیه السلام با عذاب الهى نابود شدند، چنین می فرماید : « وَ إِنْ کانَ أَصْحابُ اْلأَیْکَةِ لَظالِمینَ؛ اصحاب الأیکه [= صاحبان سرزمینهای پردرخت = قوم شعیب] مسلماً قوم ستمگری بودند »1

« وَ ثَمُودُ وَ قَوْمُ لُوطٍ وَ أَصْحابُ اْلأَیْکَةِ أُولئِکَ اْلأَحْزابُ ؛ و (نیز) قوم ثمود و لوط و اصحاب الأیکه [= قوم شعیب]، اینها احزابی بودند (که به تکذیب پیامبران برخاستند) »2

«وَ أَصْحابُ اْلأَیْکَةِ وَ قَوْمُ تُبَّعٍ کُلٌّ کَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعیدِ ؛ و اصحاب الایکه [= قوم شعیب] و قوم تبّع (که در سرزمین یمن زندگی می‏کردند) ، هر یک از آن ها فرستادگان الهی را تکذیب کردند و وعده عذاب درباره آنان تحقّق یافت ».3

"ایکه" به چه معنایی است؟

"ایكه"  به معناى درخت ، و جمع آن " أیْك " به معناى انبوه درختان است .4 قرآن كریم اصحاب ایكه را امت حضرت شعیب علیه السلام  معرفى ‌مى‌ كند : « کَذَّبَ أَصْحابُ اْلأَیْکَةِ الْمُرْسَلینَ إِذْ قالَ لَهُمْ شُعَیْبٌ أَ لا تَتَّقُونَ ؛ اصحاب ایکه [= شهری نزدیک مدین] رسولان (خدا) را تکذیب کردند ، هنگامی که شعیب به آن ها گفت : « آیا تقوا پیشه نمی ‏کنید؟! ».5

چرا " اصحاب ایکه"؟!

نامیدن آنان به اصحاب ایكه یا از آن رو بوده است كه در منطقه ‌اى پر آب و درخت با میوه فراوان زندگى مى ‌كردند و یا از آن رو كه ایكه (درختى) را مى ‌پرستیدند. 6

بزرگترین انحراف " اصحاب ایکه " !

بزرگ ‌ترین انحراف اصحاب ایكه ، كم فروشى بوده است ؛ از این ‌رو حضرت شعیب علیه السلام ضمن دعوت آن ها به كامل دادن پیمانه ، آنان را از كم فروشى نهى مى ‌كرده و از آنان مى‌ خواسته است كه با ترازوى درست و كفه ‌هاى برابر وزن كنند و از ارزش اموال مردم نكاهند كه چنین كارى فساد است و آنان نباید با كم ‌فروشى در زمین فساد‌ كنند : « أَوْفُوا الْکَیْلَ وَ لا تَکُونُوا مِنَ الْمُخْسِرینَ وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقیمِ وَ لا تَبْخَسُوا النّاسَ أَشْیاءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِی اْلأَرْضِ مُفْسِدینَ  ؛حق پیمانه را ادا کنید (و کم فروشی نکنید) ، و دیگران را به خسارت نیفکنید و با ترازوی صحیح وزن کنید و حق مردم را کم نگذارید ، و در زمین تلاش برای فساد نکنید ».7 برخى از مفسران فساد مورد اشاره این آیه را به راهزنى ، غارت اموال ، نابود كردن زراعت و احیاناً قتل ، تفسیر كرده و این اعمال را نیز از جمله انحراف ها و كارهاى نارواى اصحاب ایكه برشمرده ‌اند .8

بزرگ ‌ترین انحراف اصحاب ایكه ، كم فروشى بوده است ؛ از این ‌رو حضرت شعیب علیه السلام ضمن دعوت آن ها به كامل دادن پیمانه ، آنان را از كم فروشى نهى مى ‌كرده و از آنان مى‌ خواسته است كه با ترازوى درست و كفه ‌هاى برابر وزن كنند و از ارزش اموال مردم نكاهند كه چنین كارى فساد است و آنان نباید با كم ‌فروشى در زمین فساد‌ كنند
کم فروشی

باز هم انحراف از قوم و قبیله ای!

اصحاب ایكه در برابر دعوت حضرت شعیب علیه السلام ایستادگى و او را جادو شده معرفى كردند و با برابر دانستن حضرت شعیب علیه السلام با خودشان ، او را در ادعاى رسالتش از جانب خدا دروغگو شمردند و ناباورانه و با استهزا به او پیشنهاد دادند كه اگر در ادعایش راستگوست ، پاره آسمان بر سر آنان فرود ‌آورد ، اما شعیب با واگذاردن امر آنان به خداوند و اینكه خداوند به فرجام آنان داناست ، به آنان فرمود : « خدا به آنچه مى ‌كنید ، داناتر است »؛ یعنى اختیار عذاب به دست من نیست .

اصحاب ایكه حضرت شعیب علیه السلام را تكذیب كردند و در پى تكذیب آنان ، عذاب روزِ سایبان یا ابر ، آنان را فرو گرفت . روز نزول عذاب بر اصحاب ایكه به « روز بزرگ » وصف شده است. 9

سرانجام اصحاب ایکه چه شد؟

روایات ، درباره كیفیت عذاب اصحاب ایكه چنین می گویند : پس از آنكه آنان حضرت شعیب علیه السلام را تكذیب كردند و ناباورانه از او خواستند تا پاره‌اى از آسمان یا ابر بر آنان بیفكند، خداوند هفت شبانه روز گرماى شدیدى را بر آن ها مسلط کرد و باد را ساكن گرداند ؛ به ‌گونه ‌اى كه نفس كشیدن بر آنان دشوار شد و آرامش را از آنان گرفت . پناه بردن به درون خانه ‌ها و سرداب ها و استفاده از آب و سایه نیز براى خنك شدن برایشان سودى نبخشید . آنگاه پس از هفت روز خداوند ابرى (ظُلّه) را به سوى آنان فرستاد . اصحاب ایكه به سوى سایه آن ابر رو آوردند. ناگهان از آن ابر آتش بارید (صاعقه آنان را فرا‌ گرفت) و همه آنان را نابود كرد .10

در برخى نقل ها تعبیرهاى مبالغه ‌آمیزى در باره عذاب نازل شده بر اصحاب ایكه ، دیده مى ‌شود كه مى ‌توان آن را تعبیرهایى مَجاز به شمار آورد ؛ مانند اینكه خورشید آنان را به سان ملخى كه در ظرف پخته شود ، سوزاند یا اینکه خداوند درى از دوزخ بر روى آنان گشود ، آنگاه كه اصحاب ایكه زیر آن ابر گرد آمدند ، چون كوهى بر سر آنان فرود آمد و بر اثر آتشى كه از ابر بر آنان بارید، همگى خاكستر شدند .11

آنچه از برخی آیات به دست می آید، این است که آثار سرزمین اصحاب ایكه تا زمان نزول قرآن باقى و در كنار بزرگراه عمومى در معرض دید كاروان هاى تجارتى مكیان بوده است . مفسران اتفاق نظر دارند كه سرزمین اصحاب ایكه ، میان مدینه و شام قرار داشته است. برخى آن را نزدیك مدین و برخى دیگر آن را مابین ساحل دریا[ى‌سرخ] و مدین دانسته ‌اند.12

حق پیمانه را ادا کنید (و کم فروشی نکنید) ، و دیگران را به خسارت نیفکنید و با ترازوی صحیح وزن کنید و حق مردم را کم نگذارید ، و در زمین تلاش برای فساد نکنید »

پاسخ به یک سؤال!

یكى از پرسش هاى مهم درباره اصحاب ایكه، این است كه با توجه به اینكه پیامبر هر دو قوم (اصحاب ایکه و اصحاب مدین )در قرآن كریم ، حضرت شعیب علیه السلام معرفى شده است ، آیا آنان یك قوم و ملت بودند كه قرآن كریم از آنان با دو عنوان یاد كرده است یا آنكه دو قوم و گروه مستقل با پیامبرى مشترك و با اعمالى مشابه و فرجامى تقریباً نزدیك به هم بودند؟

بیشتر مفسران معتقدند که اصحاب ایكه غیر از اهل مدین بوده ‌اند و شعیبِ پیامبر ، ابتدا به سوى قوم خودش ـ اصحاب مدین ـ مبعوث شد و پس از نابودى آنان، رسالت هدایت اصحاب ایكه را بر عهده گرفت.13 گروهى از مفسران از جمله ابن‌عباس نیز معتقدند كه اصحاب ایكه، همان اهل مدین ‌اند .14

زهرا ارضائیان

بخش قرآن تبیان


پی نوشت:

1. حجر ، 78

2. ص ، 14

3. ق ، 14

4. لسان‌العرب ، ج‌1 ، ص‌289

5. شعراء ، 177- 176 و نیز ر.ک: كشف الاسرار ، ج‌ 7، ص‌148؛ الكشاف ، ج‌3 ، ص‌333 و المیزان ، ج15 ، ص313

6. جامع ، ج‌14، ص‌64 و قصص‌الانبیاء، ص‌171

7. شعراء ، 183-181

8. الكشاف ، ج‌3 ، ص‌332 و تفسیر بیضاوى ، ج‌3 ، ص‌263

9. شعراء ، 189- 185

10. المیزان، ج15 ، ص313

11. بحارالانوار ، ج‌ 12، ص‌383

12. المیزان ، ج‌15 ، ص‌312 و الدر المنثور، ج‌6 ، ص‌318

13. مع الانبیاء فى القرآن ، ص‌203

14. جامع‌البیان ، ج‌19، ص‌130‌ـ ‌131