تبیان، دستیار زندگی
سینمای کودک و نوجوان سال‌هاست که وضعیت خوبی را چه از نظر کیفیت و چه از نظر کمیت برخوردار نیست. تعداد این فیلم‌ها کم است و هزینه‌های پایین ساخت آنها عملا امکان هر گونه بلند پروازی را از نویسنده و فیلمساز می‌گیرد، در چنین شرایطی اقدام برای ساختن فیلمی برای
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

"صدای پای من"؛ رویاهای از دست رفته

نشست خبری صدای پای من


فیلم ویدیویی "صدای پای من" به کارگردانی مهرداد خوشبخت بر اساس ایده‌ای جذاب ساخته شده اما ساختار آن ضعیف است.


سینمای کودک و نوجوان سال‌هاست که وضعیت خوبی را چه از نظر کیفیت و چه از نظر کمیت برخوردار نیست. تعداد این فیلم‌ها کم است و هزینه‌های پایین ساخت آنها عملا امکان هر گونه بلند پروازی را از نویسنده و فیلمساز می‌گیرد، در چنین شرایطی اقدام برای ساختن فیلمی برای این محدوده سنی به خودی خود حرکتی قابل تقدیر است.

ایده ابتدایی فیلم، ایده جذابی است، یک پای مصنوعی که شخصیتی مستقل دارد و به طور منفک از صاحبش تصمیم می‌گیرد و عمل می‌کند و در مسیر فیلم این دو باید به یگانگی برسند. اما پرداخت چه در فیلمنامه و چه در کارگردانی با مشکلاتی روبروست.

فیلمنامه و وقایع ان کاملا قابل پیش‌بینی‌اند. از همان ابتدا که پا شروع به حرف زدن می‌کند، تصور اتفاقات بعدی ساده‌ترین چیزی‌ است که به ذهن تماشاگر می‌رسد و در فیلم هم کوچکترین تلاشی برای خلق وقایع تازه و غیر منتظره دیده نمی‌شود. اما مسئله‌ای که به این موضوع دامن می‌زند شیوه اجرای صحنه‌هاست.

در اجرا نیز کوچکترین خلاقیت و تازگی به چشم نمی‌خورد حتی برخی از صحنه‌ها به شیوه‌ای اجرا شده‌اند که گویی از مجموع سری دوزی شده صحنه‌های مشابه یکی بر حسب اتفاق انتخاب شده است. برای مثال صحنه‌ای که پا از بالای درخت روی سر کودک میفتد و عکس‌العمل تصنعی و دیرهنگام کودک در قبال ضربه، یا صحنه‌ای که  کودک در رویایش نامه‌ها را بین مردم پخش می‌کند.

ایده ابتدایی فیلم، ایده جذابی است، یک پای مصنوعی که شخصیتی مستقل دارد و به طور منفک از صاحبش تصمیم می‌گیرد و عمل می‌کند و در مسیر فیلم این دو باید به یگانگی برسند. اما پرداخت چه در فیلمنامه و چه در کارگردانی با مشکلاتی روبروست.

مگر ما چقدر این نامه‌رسان را در ده دیده‌ایم؟ یا مگر کودک در بزرگسالی آرزوی نامه‌رسان شدن دارد؟ یا مگر نامه‌رسان شخصیت مورد علاقه اوست ؟ یا شاید او در مورد بسیاری از آدم‌ها و شغل‌ها این رویا را می‌بیند که فیلم نشانه‌ای از چنین چیزی به دست ما نمی‌دهد و یا...هیچ کدام این‌ها نیست و اصلا مشخص نیست که پخش کردن نامه‌ها چه جذابیتی برای کودک دارد و از کجا به رویای او راه پیدا کرده، تنها علت انتخاب می‌تواند رنگارنگ بودن نامه‌ها و شاید زیبا بودن این صحنه از نظر تصویری باشد که قانع کننده به نظر نمی‌رسد.

انتخاب فانتزی متناسب با فضای فیلم و متناسب با روحیات اشخاص بازی یکی از تعیین کننده ترین عناصر است و بخشی از فانتزی این فیلم کاملا با فضای آن ناهمخوان است و اساسا از جنس دیگری‌ است. واکنش‌های با نمک و دوست داشتنی لاک‌پشت و پرنده‌ها همان چیزی‌ است که فضای فیلم آن را می‌طلبد اما جای ماه با آن صورت و  چشم و ابرو اصلا در آسمان این ده و آسمان رویای این کودک نیست. مگر این که با پیش زمینه‌ای به آن برسیم و قصدمان به رخ کشیدن این ناهماهنگی باشد که نشانه‌ای مبنی بر این نیز در فیلم وجود ندارد.

توجه به حیوانات و تلفیق زندگی آن‌ها با زندگی روزمره کودک یکی از نکات مثبت فیلم است، بدون حضور آن‌ها فضای اتاق او بسیار خالی به نظر می‌رسید و غرغرهای بیش از حد پا و جر و بحث او با صاحبش ملال آور می‌شد.ری‌اکشن لاک‌پشت از اتاق کودک آغاز می‌شود و اگر زودتر از آن ، زمانی که سایرین قصد دارند او را به میدان مین پرتاب کنند واکنش او را می‌دیدم، صحنه می‌توانست بسیار تاثیر گذارتر از آب در بیاید و وحشت او از این اتفاق با وحشت کودک بعد از قطع شدن پایش شباهتی را ایجاد می‌کرد که موجب پیوند درونی قویتری میان سکانس‌های مجزا می‌شد.

در کل می‌توان "صدای پای من" را در حد و حدود یک فیلم تلویزیونی ارزیابی کرد که از کشش چندانی برای جذب مخاطب و ظرفیت نمایش روی پرده بزرگ سینما برخوردار نیست.

سینما و تلویزیون تبیان


مهر / نیوشا صدر