تبیان، دستیار زندگی
یك رشته هست كه همه این شش مورد را به هم پیوسته می‏كند و آن «حُبّ» است. «حبّ الدنیا»،‌ «حبّ الرئاسة»‌،‌ «حبّ الطعام»،‌ «حبّ النساء»، ‌»حبّ النوم»،‌ «حبّ الراحة».
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ريسمان دنيا دوستي

ریسمان دنیا دوستی

بعضي وقتها خيلي به در و ديوار مي زنيم که شايد موعظه‌اي، کلامي، بياني و يا نوشته‌اي ما را منقلب کند. به دنبال بسياري راه مي افتيم و از آنها مي‌خواهيم برايمان دعا کنند که آدم شويم. مسلما دعا کردن خصوصا در حرم هاي شريف اهل بيت و تقاضاي دعا از اولياء الله في نفسه امر پسنديده و مطلوبي است.

بسياري از ما با انواع و اقسام علايق دنيوي آميخته ايم و غل و زنجر اين علايق ما را در اين زمين خاکي اسير کرده و با اين حال آرزوي پرواز افلاکي و سير آسماني داريم. ولي غافل از اينکه دست و پايمان را بستيم و خودمان را اسير و بنده دنيا کرديم و راهي براي پروازمان نگذاشتيم.

اما سخن مهم اينجاست که  آيا دعا به تنهايي مي‌تواند آن طور که بايد و شايد انسان را متحول کند وآيا صرف دعا کردن براي تهذيب و به کمال رسيدن انسان کافي است؟ اگر اينگونه است چرا قرآن کريم اينقدر بر مساله عمل صالح تاکيد کرده و آن را قرين ايمان قرار داده است و راه سعادت و سيادت انسان را ايمان و عمل صالح بيان مي‌کند.

اگر مساله به همين سادگي بود که با يک دعا قرار بود هر کسي متحول شود، پس آزمايش‌ها و ابتلائات الهي چه جايگاهي داشت و نفس اماره و ولوامه انسان چگونه محک مي‌خورد؟

واقعيت اين است که در بسياري از موارد ما سستي مي‌کنيم و حاضر نيستيم در راه اصلاح نفسمان قدمي برداريم. فقط مي‌خواهيم معجزه اي بشود و ما متحول بشيم.

نکته جالب تر اينجاست که بر خلاف تصور بسياري از مردم که گمان مي‌کنند بايد کار بزرگي کنند تا انسان خوبي باشند، اما از نظر بزرگان، رعايت نکته‌هاي ريز و چيزهايي که در لابلاي زندگي روزمره ما گم شده اند، يکي از مهمترين و دقيق‌ترين اسبابي هستند که مي‌توانند ما را به تکامل برسانند.

بسياري از ما با انواع و اقسام علايقهاي دنيوي آميخته ايم و غل و زنجر اين علايق ما را در اين زمين خاکي اسير کرده و با اين حال آرزوي پرواز افلاکي و سير آسماني داريم. ولي غافل از اينکه دست و پايمان را بستيم و خودمان را اسير و بنده دنيا کرديم و راهي براي پروازمان نگذاشتيم.

تعلّق به اين عالم مادّه است كه انسان را به گناه مي‏كشاند. اين اگر نباشد، هيچ وقت گناه سر نمي‏زند و ‌واجب هم ترك نمي‏شود.

رُوِيَ عَنِ الصَّادِقِ (عَلَيهِ السَّلَامُ) قَالَ:

إِنَّ أَوَّلَ مَا عُصِيَ اللَّهُ بِهِ سِتٌّ حُبُّ الدُّنْيَا وَ حُبُّ الرِّئَاسَةِ وَ حُبُّ الطَّعَامِ وَ حُبُّ النِّسَاءِ وَ حُبُّ النَّوْمِ وَ حُبُّ الرَّاحَةِ.[1]

ترجمه و شرح:

روايت از امام صادق(صلوات الله عليه) منقول است كه حضرت فرمودند: سرآمد اموري كه موجب مي‏شود انسان از فرمان الهي سرپيچي كند و نسبت به خداوند ‌گناه و عصيان كند، شش مورد است. يعني اين شش مورد سرآمد هستند؛ نه اين كه موارد ديگر موجبِ گناه نمي‌شود. اينها غالباً‌ سرآمد هستند. گناهانی كه از انسان سر مي‏زند، ‌منشأش غالباً يكي از اينها است.

اول: حبّ الدنيا؛ پول دوستي. اين موجب مي‏شود كه نه حرام سرش بشود نه حلال. لذا موجب عصيان مي شود. دو نوع گناه داريم كه يكي از آنها ترك واجب است؛ خودِ ترك واجب هم گناه است. پول دوستي منشأ گناه مي‏شود.

دوم: حبّ الرئاسة؛ جاه طلبي، ‌رياست طلبي. اين هم منشأ گناهان و معاصی دیگر مي‏شود.

سوم: حبّ الطعام؛ «ابن البطن»، یعنی كساني كه به اسارت شكم مي‏روند. این هم منشأ گناهان بعدی می‏شود.

چهارم: حبّ النساء؛ منظور «ابن الفرج» است. مراد از حبّ النساء شهوت جنسي است.

از آن طرف، حبّ الطعام‌ به تعبير ما شهوت بطني و شكم پرستي است، از اين طرف هم شهوت جنسي را مطرح می‏فرماید كه از اين دو  تعبير مي‏شود به «ابن البطن و الفرج». اينها اسيرند و به اسارت شكم و شهوت جنسي‏شان درآمده‌اند. اين منشأ مي‏شود براي گناه.

پنجم: حبّ النوم؛‌ يعني كساني كه خيلي مقيّدند به خوابيدن. اينها هم به معصيت مي‏افتند. يك سنخ معاصي هست كه ‌منشأش حبّ نوم و خواب است. صبح نماز صبحش قضا مي‏شود، براي چه؟ چون مي‌خواهد بخوابد.

ششم: حب الراحة؛ یعنی راحت طلبي. این هم منشأ یک سنخ از معاصی است.

يك رشته هست كه همه اين شش مورد را به هم پيوسته مي‏كند و آن «حُبّ» است. «حبّ الدنيا»،‌ «حبّ الرئاسة»‌،‌ «حبّ الطعام»،‌ «حبّ النساء»، ‌»حبّ النوم»،‌ «حبّ الراحة».

يك رشته هست كه همه اين شش مورد را به هم پيوسته مي‏كند و آن «حُبّ» است. «حبّ الدنيا»،‌ «حبّ الرئاسة»‌،‌ «حبّ الطعام»،‌ «حبّ النساء»، ‌»حبّ النوم»،‌ «حبّ الراحة». همه اینها مثل دانه‏هاي تسبيحی در یک نخ هستند و آن نخ تسبیح، همین «حبّ دنيا و امور مادّي» است. لذا همه اینها مربوط به هم هستند. تعلّق به اين عالم مادّه است كه انسان را به گناه مي‏كشاند. اين اگر نباشد، هيچ وقت گناه سر نمي‏زند و ‌واجب هم ترك نمي‏شود.[2]


منبع:

[1] . بحارالانوار، ج70 ، ص 60

[2] . يكشنبه: 30 آبان 89 ؛ 14 ذي الحجّه 1431 ؛ مسجد جامع بازار تهران

برگرفته از بيانات آيه الله آقا مجتبي تهراني.

تهيه: محمد حسين امين، گروه حوزه علميه تبيان