تبیان، دستیار زندگی
روزی تاریخ ساز برای مردم دو کشور!روز پایان دیکتاتوری در ایران و مصر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

22بهمن روز نامبارک آمریکا!

1-پس از جنگ جهانی دوم ،سیاست خارجی آمریکا در منطقه خاورمیانه دارای دو هدف عمده و اساسی بوده است: اول تامین منابع نفت خام و امنیت آنها و دوم تامین امنیت رژیم صهیونیستی. در دوران جنگ سرد، ایالات متحده ستونهای اتحاد استراتژیک خود را  بر پایه ایران ستم شاهی و عربستان سعودی بنا کرده بود. عربستان سعودی محافظه کار در واقع به عنوان بزرگترین کشور عرب حاشیه خلیج فارس با دخایر فراوان نفتش هم بازار خوبی برای فروش اسلحه است و هم می تواند نقش رهبری را برای شیوخ کوچک خلیجی بازی کند. از سوی دیگر آمریکا پس از کودتا 28 مرداد محمد رضا شاه را به عنوان متحد اصلی خود در خاورمیانه انتخاب کرد. هم منابع نفتی ایران وسوسه انگیز بود و هم شاه بر خلاف سعودی ها از ارتباط و حمایت اسراییل ابایی نداشت. در واقع محمد رضا پهلوی با فروش نفت به رژیم صهیونیستی در زمان جنگ اعراب و اسراییل ،صهیونیست‌ها را نجات داد و نشان داد ایران شاهنشاهی متحد خوبی برای اسراییل است.

پهلوی و مبارک

2-اگرچه ایالات متحده در سیاست خارجی خود بین دو جنگ جهانی با دکترین ویلسونی ایدئال گرا به کنش در سیاست خارجی مشغول بود،اما جنگ جهانی دوم رئالیسم را جایگزین آن کرد. این رئالیسم دستاویز خوبی برای حمایت از دیکتاتورهای منطقه ای فقط به خاطر مبارزه با مارکسیسم یا منابع طبیعی بود. رژیم مطلقه محمدرضا شاهی که با کودتا علیه دولت ملی در سال 1332 با حمایت آمریکا پاگرفت ،اگرچه ضد آزادی مطبوعات بود،انتخابات واقعی نداشت،به معنای کامل حقوق بشر را نقض می کرد، نه مشروطه بود ونه دموکراتیک و در این اواخر تک حزبی هم شده بود اما متحد آمریکا بود و جزیره ثبات اردوگاه غرب. منابع طبیعی و نفتی ایران در اختیار آمریکا قرارداشت و ظرفیتهای ژئوپلتیک و استراتژیک کشورمان در جهت حفظ منافع بلوک غرب و امنیت صهیونیستها استفاده میشد.

رژیم مطلقه محمدرضا شاهی که با کودتا علیه دولت ملی در سال 1332 با حمایت آمریکا پاگرفت ،اگرچه ضد آزادی مطبوعات بود،انتخابات واقعی نداشت،به معنای کامل حقوق بشر را نقض می کرد، نه مشروطه بود ونه دموکراتیک و در این اواخر تک حزبی هم شده بود اما متحد آمریکا بود و جزیره ثبات اردوگاه غرب.

3-در سالهای دهه 60 میلادی مصر آبستن حوادث بسیاری بود.ملی گرایی عرب و رشد آن تهدیدی جدی برای رژیم صهیونیستی محسوب می شد. جمال عبدالناصر رهبر ناسیونالیست آنروز مصر با ملی گرایی خاصش دوبار به مصاف صهیونیست‌ها رفت که نهایتا با شکست همراه شد. هر چقدر که محمدرضا شاه خود را به آمریکا نزدیک می کرد ،ناصر به شوروی تمایل داشت و محمدرضا و ناصر در واقع خود را رقیب هم می دانستند. اما رقابت ایران و مصر از دوران انور سادات به همگرایی مبدل شد.انورسادات به جای تخاصم با اسراییل غاصب به همگرایی سیاسی و امنیتی با آن پرداخت و به آمریکا نزدیک شد.پس همگرایی با آمریکا و رژیم صهیونیستی به همگرایی شاه و سادات منجر شد.سالهای انتهایی دهه هفتاد میلادی اوج همگرایی مصر سادات و رژیم پهلوی بود و ایالات متحده از داشتن سه متحد بزرگ در منطقه سود می برد.

4-  22 بهمن سال 1357 برای آمریکایی ها به معنای از دست دادن اولین متحد خاورمیانه ای بود. رژیم سلطنتی مطلقه ایران در فوریه 1979 جای خود را به نظامی انقلابی و مذهبی داد که استکبار ستیزی از ویژگی‌های ذاتی اش بود. لنگر ثبات آمریکا به بزرگترین چالشگر نظم هژمونی دو قطبی جهان تبدیل شد و عملا مصر و عربستان دو ستون نظم راهبردی آمریکا را در خاورمیانه عهده دار شدند. انور سادات که پس از امضای قرارداد صلح با صهیونیست‌ها توسط شهید خالد اسلامبولی به هلاکت رسید جای خود را به معاونش حسنی مبارک داد که متحد ذاتی صهیونیست‌ها و غرب بود. پس از تسویه اسلامگرایان در مصر توسط او ،وضعیت فوق العاده بر مصر حاکم شد و بر طبق این وضعیت آزادی مطبوعات محدود،زندانهای سیاسی متراکم، فعالیت احزاب رقیب ممنوع، حقوق بشر نقض و یک رژیم دیکتاتوری رقرار شد. آمریکا هم مانند دوران محمد رضا پهلوی چشم بر سوابق دیکتاتور منشانه مبارک بست و به جای حداقل نقد سالیانه بیش از یک میلیارد دلار کمک بلاعوض به او می کرد.

آمریکا هم مانند دوران محمد رضا پهلوی چشم بر سوابق دیکتاتور منشانه مبارک بست و به جای حداقل نقد سالیانه بیش از یک میلیارد دلار کمک بلاعوض به او می کرد.

5- سی و دو سال بعد در 11 فوریه سال 2011 در همان روز پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ، دیکتاتور جانشین سیاست‌های شاه در مصر به سرنوشت او دچار شد. ملت مصر در انقلاب 18 روزه خود توانستند رژیم خودکامه و وابسته مصر را به زانو درآورند.آمریکا با حمایت از رژیمهای دیکتاتوری مانند مبارک در واقع این امر رابه اثبات رسانیده که بدترین سوابق را در ترویج و حمایت از مردمسالاری دارد. در این روزها که بعد از 32 سال از انقلاب خمینی کبیر،انفجار نور تمام منطقه خاورمیانه را فرا گرفته و ساختار جدید خاورمیانه اسلامی را بنیان نهاده است، موقعیت آمریکا بیش از پیش تضعیف شده است.خروج ایران از ترتیبات منطقه ای آمریکا در سال 1357 با بازگشت مصر ترمیم شد و دو ستونی مصر و عربستان این ساختار را شکل دادند. اما در همان روز و انقلاب  32 سال بعد در مصر این سوال را در ذهن پدید می آورد که آیا عربستان محافظه کار و فرتوت به تنهایی می تواند بار خروج مصر را به دوش بکشد.آیا دولت جدید مصر به اندازه مبارک در اختیار غربیها و صهیونیستهاست؟پاسخ این سوال منفی به نظر می آید.

هر چقدر 22 بهمن برای ما و مصری ها بابرکت بوده است روزی بس" نامبارک" برای آمریکا و استکبار است!

یوسف قاضی زاده

بخش سیاست