جنبش نقاشی نداریم

یكی از دردهای بزرگ كشور ما این است كه از خیلی وقت پیش تا به حال جنبشی را مثل سقاخانه در نقاشی نداشتهایم و این از كم توجهی برنامهریزان است. محمدابراهیم جعفری (استاد هنر در دانشگاه هنر) در گفتگو با خبرگزاری ایلنا، درباره برگزاری جشنوارهها و تاثیر آن در ذهن و انگیزه جوانان هنرمند ضمن بیان مطلب فوق گفت: برگزاری این جشنوارهها نباید به صورتی باشد كه با انتخاب یك اثر و اهدای جایزه به یك اثر، آثار دیگر دیده نشوند چراكه هر اثر حرف خودش را میزند. انتخاب آثار تاثیر زیادی در روند كاری یك هنرمند جوان در سالهای آینده دارد برای همین نیاز نیست كه نفرات اول تا سوم یا بیشتر را درنظر گرفت چون با بررسی كه كردهام، دیده ام برخی از آنها كه انتخاب شده اند و نفرات ابتدایی نیستند؛ هر كدام تكنیكی قوی دارند.
وی در ادامه، تاثیر حراجهای دبی را در كار برخی از نقاشان ایرانی غمانگیز عنوان كرد و گفت: در دبی و حراجهایی كه آنجا برگزار میشود؛ قصه غمانگیزتری اتفاق میافتد چون سلیقهی آدمهایی كه آن طرفند برای هنرمند تبدیل به ارزش هنری میشود و هنرمند براساس آن سلیقه اثرش را میآفریند.
محمدابراهیم جعفری كه از سال 44 سابقهی تدریس در دانشگاه را دارد، دربارهی نحوهی تدریس هنر در دانشگاههای ایران اظهار نگرانی كرد و گفت: از زمانی كه تعداد جمعیت متقاضی بالا رفت، آن هم به دلیل محبوبیت رشته نقاشی و هنرهای تجسمی دیگر، كیفیت در رشته هنر پایین آمده است. زمانی كه ما دانشجو بودیم باتوجه به تعداد كمی كه جذب دانشگاه میشدیم به مدت یك سال آتلیه با گنجه و دیوار مخصوص داشتیم اما حالا این جمعیت چطور میتواند از امكانات محدود دانشكدهها استفاده كند تا از میان آنها نقاشان زبردستی بیرون بیاید.
وی در ادامه گفت: به نظر من؛ علم علم است، هنر علم نیست، علم هنر است اما هنر نیست. هرچه هنر درونیتر باشد؛ جهانیتر است و میتواند حرفی برای گفتن داشته باشد در همه زمانها.
ابراهیم جعفری با تاكید بر اینكه ترویج در هنر به خاطر تدریس نیست بلكه بر اثر تجربه هنرمندان در آتلیههایشان است، گفت: آیا تا به حال بررسی كردهایم كه در دانشگاهها تدریس هنر چقدر منجر به ترویج هنر میشود. با این همه دانشجو و وضعیت آموزش هنر در دانشگاهها باید از وزارت علوم عكسالعملی را داشته باشیم. درحالیكه كمترین توجه به وضعیت هنر در دانشگاهها میشود. با این وضعیت نمیتوان روی فارغالتحصیلان ما در دوره كارشناسی و كارشناسی ارشد برنامهریزی كرد تا هنرمند شوند.
جعفری:علم علم است، هنر علم نیست، علم هنر است اما هنر نیست. هرچه هنر درونیتر باشد؛ جهانیتر است و میتواند حرفی برای گفتن داشته باشد در همه زمانها.
وی مهمترین بخش توجه وزارت علوم را نحوهی جذب دانشجو و تجدیدنظر در كنكور هنر در مقطع كارشناسی و كارشناسی ارشد عنوان كرد و گفت: وزارت علوم باید گروهی از استادان رشته هنر را تشكیل دهد و كارهای دانشجویانی كه برای كارشناسی ارشد متقاضی هستند را مورد بررسی قرار دهد تا رویه متعادلتری برای جذب دانشجویان در مقطع كارشناسی ارشد داشته باشیم.
این استاد دانشگاه افزود: در تمام دنیا فارغالتحصیلان كارشناسی ارشد چراغ راه دانشجویان كارشناسی هستند درحالیكه در ایران كمتر چنین اتفاقی میافتد. این همه بهدلیل نحوهی جذب دانشجو در دو مقطع كارشناسی و كارشناسی ارشد است.
وی با اشاره به نحوهی تدریس در دانشگاهها گفت: وقتی مثلا 5 دانشجو از زیردست یك استاد بیرون میآیند باید هر كدام در ارائهی اثرش، درون خودش را بنمایاند و بدور از تقلید باشد تا معلوم نشود كه استاد آنها یكی است. در چند جمله میتوانم بگویم كه تدریس یعنی: «بهترین معلم نقاشیام او بود، به من نگفت چه یا چگونه كار كردن، به یادم آورد نقاشی چیست؟ آنقدر دانستم كه كارهایم نقاشی نیست.» استادان هنر در تدریس باید به یادمان بیاورند كه نقاشی چیست و نباید گفت كه چگونه نقاشی كن.
وی با انتقاد ازعدم نظارت استادان هنر در جذب دانشجو گفت: در اصل ما استادان باغبانانی هستیم كه هیچ چیز دست ما نیست یعنی استادانی هستیم كه در جذب دانشجو هیچ دخالتی نداریم. در اصل به این رشته مثل رشته ریاضی و رشتههای نظری نگاه میشود درحالیكه باید نگاه عمیقتری به این رشته شود تا درختان تناوری را در آینده هنری ایران داشته باشیم.
این نقاش و هنرمند درمقایسه میان ایران و فرانسه گفت: در فرانسه فارغالتحصیلان در دو دانشگاه بوزار و هنرهای زیبای آرتیست(هنرمند) هستند حتی مدركش هم مدرك متفاوتی است. كسی كه در این دانشگاهها درس میخواند نمیتواند درس بدهد و فقط هنر میداند و نقاشی.
بخش هنری تبیان
منبع: ایلنا