تبیان، دستیار زندگی
معرفی زنده یاد نصرالله مردانی ما هیچ ترین حباب این دریاییم افسانه ای از گذشته و فرداییم چون سایه که هست و نیست از بود و نبود پیدا شده آنچنان که ناپیداییم ....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ما راز سر به مُهر یک آغاز مبهمیم

معرفی زنده یاد نصرالله مردانی

ما راز سر به مُهر یک آغاز مبهمیم

  1. ما هیچ ترین حباب این دریاییم
  2. افسانه ای از گذشته و فرداییم
  3. چون سایه که هست و نیست از بود و نبود
  4. پیدا شده آنچنان که ناپیداییم
  5. «نصراللّه مردانی»
  6.  آذر ماه 1365

نصرالله مردانی در سال 1326 شمسی هجری در شهر کازرون پا به عرصه ی هستی نهاد، از دوران کودکی علاقه ی وافری به شعر و شاعری داشت و شاید علت این علاقه، توجه بیش از اندازه ی پدرش به شاهنامه و دیوان حافظ و برپایی مجالس و مراسم شعر خوانی بوده است؛ در مراسم شعر خوانی، پدرش از او که کوچک ترین عضو جمع بود ، می خواست تا در آن موقع شب ، محفل شاعرانه ی آن ها را ترک  کند و به رختخوابش برگردد. اما جاذبه ای عجیب در شعر، او را به سوی خود می کشید و خواب را از چشمانش می ربود . اتفاقی که در کلاس چهارم مدرسه ای که نصرالله در آن درس می خواند، افتاد؛ شاید اولین تلنگری بود که زبانش را به شعر باز کرد. ماجرا از این قرار بود که دو نفر از همکلاسی های او با هم درگیری پیدا می کنند . فردای آن روز پدر یکی از آن ها به مدرسه می آید و در فاصله ای که هنوز معلم وارد کلاس نشده بود ، با عصبانیت در کلاس را باز می کند و فرزندش را داخل کلاس می اندازد . نفس های بچه های کلاس در سینه حبس و سکوت مطلق در کلاس برقرار شده بود . در این هنگام ، استعداد نهانی شکوفا شد و چشمه ی جوشان شعر از اعماق وجودش جوشید و بر زبانش جاری گشت :

نبود معلم تو کلاس

کلاس بود پر ز هراس

خرسی اومد دم کلاس

قدش دو متر و کله تاس

مثل غولک با دست راس

داد هل به در کلاس

خلاصه کس نبود حواس

که ببیند این خرس چه بلاس

وای هراس ، وای هراس

از این خرس کله تاس

ناصر که کرده بود هراس

ظهر خورده بود ترشی و ماس

علاقه، توجه و در نهایت عنایت باری تعالی بود که او را به اعماق شعر و شاعری سوق داد، با گذر زمان و کسب تبحر در این زمینه به فکر تلفیق حماسه و غزل افتاد، کاری که تا بحال هیچ کس نتوانسته بود به صورت جدی انجام دهد و در نهایت مردانی، موفق به ایجاد سبکی به نام خود شد. اشعار وی بیشتر حاوی مضامین حماسی و انقلابی بوده است.

در ابتدا عنوان "ناصر" را برای تخلص شعری خود برگزیده بود اما پس از چندی به این نتیجه رسید که شعر اگر از دل و جان برآید، تک تک واژه هایش می تواند تخلص و نشانه ی سراینده ی آن باشد.

با گذر زمان و کسب تبحر در این زمینه به فکر تلفیق حماسه و غزل افتاد، کاری که تا بحال هیچ کس نتوانسته بود به صورت جدی انجام دهد و در نهایت مردانی، موفق به ایجاد سبکی به نام خود شد.

در زمینه ی علاقه به شاعران وطنی، شعرای گذشته ی ایران زمین را بسیار دوست می داشت، و همیشه سعی خود را برآن می داشت تا از آن ها در زمینه هایی که به موفقیت رسیدند تبعیت و کسب تجربه کند؛

او یکی از ارکان مهم نسلی بود که در سالهای دفاع مقدس یکی از دورانهای طلایی ادبیات متعهد را رقم زدند و نام او همیشه در مجموعه کتابهای "سوره،بچه های مسجد" که در دهه شصت توسط حوزه هنری منتشر می شد به چشم می خورد.

از آثار وی می توان به کتابهای قانون عشق، خون نامه خاک، ستیغ سخن، چهارده نور ازلی، گل باغ آشنایی،حافظ از نگاه مردانی،آتش نی، قیام نور و سمند صاعقه اشاره کرد.

در سال پایانی زندگانی خود (1382) به عنوان چهره ی ماندگار ادبیات ایران انتخاب شد.

مردانی را دوستانش به عنوان شاعری شیفته ی اهل بیت می شناختند. و همین شیفتگی او باعث شد تا در نهایت، در سن 56 سالگی بر اثر بیماری سرطان، در جوار مرقد مطهر ارباب و مولای خود ابا عبدالله (ع) از این دیار فانی رخت بربندد.

*متن پیام مقام معظم رهبری به مناسبت در گذشت نصر الله مردانی

  1. درگذشت تاسف انگیز شاعر شیرین سخن و انقلابی مرحوم "مردانی " را به همه ی دلبستگان به شعر و ادب فارسی و نیز به خانواده ی محترم ، دوستان ، علاقه مندان آن مرحوم ، جامعه ی هنرمندان و شاعران انقلاب تسلیت می گویم.
  2. این شاعر مومن و پرتلاش سرمایه ی طبع روان خود را در خدمت معارف انقلاب قرار داده و شیوایی سخن خود را با ابزار عشق به خاندان پیامبر (علیهم السلام) و مفاهیم زنده و واقعی دوران دفاع مقدس و تکریم شهیدان عزیز آمیخته بود و سرانجام در جوار تربت مطهر حضرت سیدالشهدا (ع ) سر بر آستان دوست نهاد. بی شک نام وی در شمار خدمتگزاران به ادبیات انقلابی همواره در خاطره ی ملت ایران باقی خواهد ماند. رحمت واسعه ی حضرت حق و حشر با اولیائش را برای آن مرحوم مسئلت می نمایم.

زهره سمیعی

بخش ادبیات تبیان