فلسفه وجودی شیطان
شیطان، شریرترین موجود هستی و نابکارترین خصم روزگار است. بر پایه آموزه های تعالی بخش قرآن،این موجود پلید، دشمن پیدای آدمیان و رهزن ناپیدای ایمان ایشان است. دشمن کیننه توزی که تمام قدرت و حیلت خود را برای گمراهی بشریت به کار گرفته است.
آتش حسادت در خرمن وجود او چنان شعله ور است که لحظه ای ایمان آدمی را بر نمی تابد. تا آنجا که بر تحقق بخشیدن به آرزوی دیرینه خود سوگند نیز یاد کرده است.
مایه شگفتی است که کثیری از آدمیان برای مقابله با این دشمن سر سخت و پرفریب، هیچ استراتژی مشخصی ندارند و به راحتی، میدان مبارزه را به دست دشمن سپرده و خانه آخرت خویش را ویران می سازند.
برای رویایویی با هر دشمنی، وجود استراتژی مبارزه شرطی ضروری است. و این استراتژی به نتیجه نمی رسد جز با شناخت شخصیت دشمن و آگاهی از سازمان، قدرت و دامنه توانمندی او.
در نوشتار حاضر،بر آنیم تا شناختی عمیقتر نسبت به این دشمن اغواگر و شیوه های گمراهی او حاصل کنیم:
تعریف شیطان
شیطان در لغت از مادّه «شطن» و به معنای دور شدن است1 و شیطان به هر موجود سركش و متمرّد خواه انسان باشد یا غیر آن، گفته میشود2 از این رو بر ابلیس، شیطان اطلاق شده است.3
ویژگیهای شیطان 4
1- شیطان از طایفه جنّ:
«...فَسَجَدُوا إلّا إبلیسَ كانَ مِن الجِنّ...» (كهف / 50)
«(فرشتگان) همگی سجده كردند جز ابلیس، كه از جنّ بود »
2- مخالفت فرمان الهی:
«إنّ الشََّیطانَ كَانَ لِلرّحْمنِ عِصِیّاً» (مریم / 44)
«شیطان نسبت به خداوند، عصیانگر بود »
3- رانده شده از رحمت الهی:
«قَالَ فَاْخرُجْ مِنها فَإنّكَ رَجیمٌ* وَ إنَّ عَلیكَ اللَعْنَة اِلی یَومِ الدین» (حجر / 34 – 35)
«فرمود: از صف آنها [فرشتگان] بیرون رو، كه رانده شدهای از (درگاه ما!) و لعنت (و دوری از رحمت حق) تا روز قیامت بر تو خواهد بود!»
4- دارای ذرّیه و قبیله:
«إنّهُ یَرَاكُم هُو و قَبیلُهُ مِن حَیثُ لاتَرَوْنَهُم...» (اعراف/ 27)
«او و همكارانش شما را میبینند از جایی كه شما آنها را نمیبینید...»
«خداوند فرمود: از صف آنها [فرشتگان] بیرون رو، كه رانده شدهای از (درگاه ما!) و لعنت (و دوری از رحمت حق) تا روز قیامت بر تو خواهد بود!»
فلسفه وجودی شیطان5
یكی از مسائل جهان هستی، مسأله امتحان و آزمایش الهی است و اصولاً نظام سعادت و شقاوت و ثواب و عقاب بشر مبتنی بر اساس امتحان است و چون خداوند انسان را به سوی خیر دعوت میكند و در این میان اگر كسی نباشد كه او را به شرّ دعوت و تشویق كند امتحانی وجود نخواهد داشت.
وجود شیطان برای پویندگان راه حق نه تنها زیانبخش نیست بلكه رمز تكامل نیز محسوب میشود، اصولاً تكاملها در میان تضادّها به وجود میآید و هیچ موجودی راه كمال را نمیپوید مگر اینكه در مقابل آن، ضدّ نیرومندی قرار گیرد.6
شیاطین انسی
در قرآن كریم به انسانهای شرور و مفسد نیز شیطان، اطلاق شده است. 7
«وكَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبیٍّ عَدوّاً شَیاطین الإنس والجِنّ...»(انعام/112)
«اینچنین در برابر هر پیامبری، دشمنی از شیاطین انس و جنّ قرار دادیم..»
اطلاق حقیقی شیطان بر كافران و منافقان 8
اطلاق شیطان بر منافقان و كافران به نحو حقیقت است نه از سر مجاز و مسامحه:
«...واذا خَلَوْا إلی شَیاطینِهم قالُوا إنّا مَعَكُم...» (بقره/ 14)
«هنگامی كه با شیطانهای خود خلوت میكنند، میگویند: ما با شمائیم..»
آنان كه از هدایت رهبران الهی میرمند و در مقابل حق خضوع نمیكنند و از راههای مرموز و با وسوسه میل به باطل را در دلهای دیگران تزریق میكنند، از مصادیق شیطانند:
«مِن شَرّ الوُسواسِ الخَنّاس الّذی یُوسوِسُ فی صُدورِ النّاسِ من الجِنّةِ والناس»(ناس/ 4 -6)
«(پناه بر خدا) از شرّ وسوسه گر پنهان كار كه در درون سینه انسانها وسوسه میكند خواه از جنّ باشد یا از انسان »
هدف شیطان و تهاجم همه جانبه او 9
یکی از اهداف شیطان، بردن آبرو و بی حیثیّت كردن انسان است:
«یَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لَیُرِیَهُما سَوءاتِهِما...»(اعراف/ 27)
«لباسشان را از تنشان بیرون ساخت تا عورتشان را به آنها نشان دهد..»
شیطان برای این كار از راهی وارد میشود كه شخص او را نمیبیند:
«انّه یراكم هو و قبیلُهُ من حیثُ لا تَرَونَهُم....»(اعراف/ 27)
«او وهمكارانش شما را میبینند از جایی كه شما آنان را نمیبینید..»
تسلّط و ولایت شیطان
«انّما سُلطانُهُ علی الّذین یَتَولّوْنَهُ والّذین هُم بِه مُشرِكُون»(نحل/ 100)
«تسلط او تنها بر كسانی است كه او را به سرپرستی خود برگزیدهاند و آنها كه نسبت به او [خدا] شـرك میورزند (و فرمان شیطان را به جای فرمان خدا، گردن مینهند»
« ای كسانی كه ایمان آوردهاید! شراب و قمار و بتها و ازلام [نوعی بخت آزمائی] پلید و از عمل شیطان است، از آنها دوری كنید تا رستگار شوید»
مراحل نفوذ شیطان در انسان 10
1- تزیین:
«وإذ زَیَّنَ لَهُمُ الشَیْطانُ اَعمالَهُمْ...» (انفال/ 48)
«و (به یاد آور) هنگامی را كه شیطان، اعمال آنها [مشركان] را در نظرشان جلوه داد»
2- افكندن آرزوهای باطل در دل:
«وَ لِاُضِلََّنََّهُم و لَاُمَنِیّنَّهُم...» (نساء/119)
«و آنها را گمراه می سازم و به آرزوها سرگرم میسازم...»
3- وسوسه اكید:
تا دنبال آرزو رود و آن را به دست آورد؛
«الّذی یُوسوسُ فی صُدورِ النّاسِ» (ناس/5)
« در درون سینه انسانها وسوسه میكند»
4- تسویل:
یعنی خوب را بد و بد را خوب جلوه میدهد؛
«...الشَیْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وأمْلی لَهُم» (محمّد/ 25)
«كسانی كه بعد از روشن شدن هدایت برای آنها، پشت به حق كردند، شیطان اعمال زشتشان را در نظرشـان زینت داده و آنان را با آرزوهای طولانی فریفته است!»
شراب و قمار از اعمال شیطانی
«یا ایها الّذینَ آمَنُوا إنّما الخَمْرُ ... رِجسٌ مِنْ عَمَلِ الشیطانِ »(مائده/ 90)
«ای كسانی كه ایمان آوردهاید! شراب و قمار و بتها و ازلام [نوعی بخت آزمائی] پلید و از عمل شیطان است، از آنها دوری كنید تا رستگار شوید»
شیطان مانع نماز و عامل فراموشی ذكر خداوند:
«...و یَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللهِ ...» (مائده/ 91)
«شیطان میخواهد بوسیله شراب و قمار، در میان شما عداوت و كینه ایجاد كند و شما را از یاد خداوند و از نماز باز دارد»
كیفر اطاعت كنندگان از شیطان:
«قالَ فَالحَقُّ وَالْحَقَّ اَقُولُ لَأمْلَأنَ جَهَنَّمَ مِنْكَ وَمِمَّنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ اَجْمَعینَ» (ص/ 84 و 85)
«فرمود: به حق سوگند و حق میگویم كه جهنّم را از تو و هر كدام از آنان كه از تو پیروی كنند، پر خواهم كرد».
فرآوری: شکوری
گروه دین تبیان
[1] . المفردات فی غریب القرآن ماده «شطن»
[2] . مجمع البحرین، طریحی، ج 6، ص 272، تهران، ناشر كتابفروشی مرتضوی، 1375 ش.
[3] . عبدالله جوادی آملی، تسنیم، ج 2، ص 282، قم، مركز نشر اسراء، چاپ اول، 1378 ش.
[4] . اكبر دهقان، یكصد و پنجاه موضوع از قرآن كریم و احادیث اهل بیت، ص 546، مركز فرهنگی درسهایی از قرآن، چاپ اول، پائیز 82، تهران.
[5] . محمد حسین طباطبائی، المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، انتشارات اسلامی جامعه مدرّسین، 1374 ش، ج 12، ص 163.
[6] . ناصر مكارم شیرازی و همكاران، نمونه، ج 6، ص 111، دارالكتب الاسلامیه، تهران، 1374 ش.
[7] . همان، ج 1، ص 192
[8] . جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، ج 2، قم، مركز نشر اسراء، چاپ اول، 1378 ش.
[9] . تسنیم، ج 8، ص 532، چاپ اول، 1385 ش، قم مركز نشر اسراء.
[10] . تسنیم، ج 13، ص 323 و ص 324.
* ترجمه آیات از آیت الله ناصر مكارم شیرازی
با استفاده از مقاله کاظم احمدزاده