تبیان، دستیار زندگی
کمی آن طرف تر مزار 8 شهید گمنام تفحص شده در شلمچه است روی قبرشان را که می خوانی آتش می گیری : شهید گمنام محل شهادت : شلمچه رمز عملیات : یا زهرا (س) می گویند شلمچه قدمگاه حضرت زهرا(س) است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شلمچه ای که ما می بینیم

نگاه کن پدر این نقشه های ایران است

به من بگو که شلمچه کجای ایران است

شلمچه نیست در این نقشه های جغرافی

نگفته ای تو مگر کربلای ایران است ؟

عجیب اینکه در آن سرزمین خون افشان

پر ازدحام ترین جاده های ایران است

ز بس شهید که از آن بهشت آوردند

گمان کنم گل آب و هوای ایران است

گرفت نقشه ز دستم پدر و ابری گفت :

شلمچه ناحیه ی باصفای ایران است

برای رفتن اگر دل دلیل ما باشد

ز هر طرف بروی ابتدای ایران است

چه چشمه ها که نجوشید روی آن از خون

چه خون بهای گرانی برای ایران است

ز گوشه گوشه ی میهن در آن پلاکی هست

شلمچه نقشه ی جفرافیای ایران است

شلمچه

وقتی از اتوبوس پیاده شدی به هر طرف نگاه کنی دشت است و بیابان، البته این را هم بگویم که دشت به این بزرگی بین جمعیت زائران شهدا، گم می شود .

از اتوبوس ها که فاصله بگیری خادمان شهدا طاق نصرتی از حصیر و گِل برایت زده اند و آن را با جملات زیبا و گل تزئین کرده اند ،از زیر قرآن ردت می کنند و تو رسماً وارد منطقه عملیاتی شلمچه می شوی . جاده ای روبروی توست که سمت راست و چپش سیم خاردار نصب شده و تابلو های "خطر! میدان مین" ، در آن سمت سیم خاردارها تو یادگاری هایی از زمان جنگ می بینی (قایق ، تانک،... ) و فضا را برایت آکنده از حال و هوای جبهه کرده اند (صدای تیر و ترکش و خمپاره) تا فقط لحظه ای به یاد آن روزها بیافتی .

کم کم به راه باریک تری می رسی و با فاصله پیش رویت گنبد فیروزه ای رنگی می درخشد .

با پایان یافتن راه باریک ، پیش رویت حسینیه ی شهدای گمنام شلمچه و سمت راستت مرز بین ایران و عراق نمایان است . یکی از خادمان شهدا می گفت این مرز نزدیک ترین قسمت ایران به کربلا است برای همین دلت می خواهد تا جایی که می توانی جلو بروی و سلام به اربابت بدهی . بعد از همراه کاروان راهی حسینیه می شوی . مکانی سرپوشیده و بزرگ که در وسط آن در جعبه ای شیشه ای وسایل به جا مانده از شهدا در آن نگه داری می شود . وقتی ساعت ، پول ، کارت شناسایی و ... را می بینی که به خون آغشته است حالت دگرگون می شود و این را سندی بر مظلومیت شهدای شلمچه می دانی .

کمی آن طرف تر مزار 8 شهید گمنام تفحص شده در شلمچه است روی قبرشان را که می خوانی آتش می گیری :

شهید گمنام

محل شهادت : شلمچه

رمز عملیات : یا زهرا (س)

                 می گویند شلمچه قدمگاه حضرت زهرا(س) است

وقتی زیارت کردی و آرامش یافتی راوی برایت  از این منطقه می گوید ، از خاطراتش ، از شب عملیات کربلای 5 ، از سلاح شیمیایی ، از شهدای بازنگشته از همه و همه .

می گوید :

منطقه عمومی شلمچه از ضلع غربی خرمشهر شروع می‌شود و تا عمق خاک عراق به پیش می‌رود. خط مرزی، این منطقه را به دو قسمت شلمچه ایران و شلمچه عراق تقسیم کرده است.

ما اگر یک وجب از این زمین را در فرانسه داشتیم نشانت می دادم که چه زیارتگاهی درست می کردند.

شلمچه ایران در منتهی الیه جنوب غربی جلگه خوزستان قرار گرفته است. آن منطقه از شمال به «حسینیه» از جنوب به ‌اروند رود، از شرق به خرمشهر و از غرب به خط مرزی ایران و عراق محدود می‌شود. شلمچه عراق نیز در جنوب شرقی بصره واقع است. از شمال به منطقه زید، از جنوب به رودخانه اروند، از شرق به دژ مرزی ایران و عراق و از غرب به شهرهای تنومه و الحارثه می‌رسد.

شلمچه دارای آب و هوای گرمسیری است. حداقل دمای هوای آن در زمستان به صفر درجه سانتیگراد می‌رسد و دمای آن در تابستان از مرز 55 درجه سانتیگراد تجاوز می‌کند. این منطقه فاقد برجستگی‌های طبیعی است و جنس خاکش از رس است و به هنگام بارندگی، تردد روی این زمین فقط با اتکا به جاده، میسر است. به دلیل اتصال ضلع جنوبی شلمچه با اروند رود، باتلاق‌ها و آب گرفتگی‌های متعددی ایجاد شده است و روییدنی‌هایی نظیر چولان و بردی در کنار آبگرفتگی‌ها بسیار به چشم می‌خورد.

از جمله عملیات هایی که در این منطقه انجام شد : عملیات دفع دشمن و مقاومت در روزهای اول جنگ ، عملیات های بیت المقدس ، رمضان ، کربلای 4 و 5 و 8 ، بیت المقدس7 و دفع پاتک سراسری دشمن در پایان جنگ...

بعد از سخنان راوی تو باید سریع سوار اتوبوس ها شوی و من دیگر برایت از غروب شلمچه نمی گویم

که با دل های زائران چه کرد....

آنچه نوشتم و خواندید چیزهایی بود که هر کس به این منطقه بیاید به وضوح می بیند ولی آنچه برای خودم هم جالب بود خاطره ای از آقای حمید داوودآبادی است که امیدوارم با خواندن آن بیشتر قدر لحظات با شهدا بودن را بدانیم :

پروفسور ُادون روزوُ  رییس موزه جنگ فرانسه را به مدت یک ساعت به شلمچه می بردند.

احمد دهقان – نویسنده جنگ - تعریف می کند:وقتی با این آدم فرانسوی پا به شلمچه گذاشتیم  او هی نفس عمیق می کشید و وای وای می کرد و می گفت:این جا کجاست؟این زمین با آدم حرف می زند.

ما اگر یک وجب از این زمین را در فرانسه داشتیم نشانت می دادم که چه زیارتگاهی درست می کردند.

بعد هم گفته بود : آرزوی من این است که بتوانم یک هفته با پای پیاده روی این خاک قدم بزنم .

موقع رفتن به کشورش هم گفته بود:همه 20سال مطالعه و تلاش و تحقیقاتی که روی جنگ های دنیا داشته ام  یک طرف و این سه روزی که در ایران درباره ی جنگ شنیدم یک طرف.(کتاب سرزمین مقدس – ص226)

زینب سیفی

بخش فرهنگ پایداری تبیان


مطالب مرتبط :

آداب زیارت نور

به مزار شهدای شلمچه خوش آمدید

شلمچه در قاب دوربین

قصه ، قصه ی آنجاست!

عملیات کربلای 5 به روایت تصویر

عملیات كربلای 5

یاد کربلای پنجی ها بخیر

در جبهه شلمچه

شلمچه، خاك قدسى