تبیان، دستیار زندگی
آری ! شلمچه شاهنامه بلند شهادت است ، دیوان عاشقی است ، شعرهای سرخ ، با واژه های خون ، به وزن عشق و قافیه هایی از جنس قلب پاره پاره عاشقی و در قالب غزل عشق و مثنوی بلند شهادت، دیوانی که شکسته دلان عارف با قلم استخوان و مرکب خون و با خط شکسته عروج نوشتند و
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شلمچه در قاب دوربین

  • شلمچه در قاب دوربین
    شلمچه در قاب دوربین
  • شلمچه در قاب دوربین
    شلمچه در قاب دوربین
  • شلمچه در قاب دوربین
    شلمچه در قاب دوربین
  • شلمچه در قاب دوربین
    شلمچه در قاب دوربین
  • شلمچه در قاب دوربین
    شلمچه در قاب دوربین
  • شلمچه در قاب دوربین
    شلمچه در قاب دوربین
  • شلمچه در قاب دوربین
    شلمچه در قاب دوربین
  • شلمچه در قاب دوربین
    شلمچه در قاب دوربین
  • شلمچه در قاب دوربین
    شلمچه در قاب دوربین
  • شلمچه در قاب دوربین
    شلمچه در قاب دوربین
  • شلمچه در قاب دوربین
    شلمچه در قاب دوربین
  • شلمچه در قاب دوربین
    شلمچه در قاب دوربین
  • شلمچه در قاب دوربین
    شلمچه در قاب دوربین
  • شلمچه در قاب دوربین
    شلمچه در قاب دوربین
  • شلمچه در قاب دوربین
    شلمچه در قاب دوربین
  • شلمچه در قاب دوربین
    شلمچه در قاب دوربین
  • شلمچه در قاب دوربین
    شلمچه در قاب دوربین
  • شلمچه در قاب دوربین
    شلمچه در قاب دوربین
  • شلمچه در قاب دوربین
    شلمچه در قاب دوربین

شلمچه خلاصه عشق است و قطعه ای از بهشت ، شلمچه ، آینه ایست که تمام جبهه با خاکهای سرخش در آن می درخشد. و دریچه آسمانی است که از آن بوی رشادت و عطر دلنواز شهادت می وزد.

شلمچه تندیس زیبای عشق است که در میدان ایثار قد کشیده است . شلمچه شهر شهود و شهادت است . شلمچه مثنوی بلند ایثار است و فرودگاه عشق و عروج گاه دل . صحرای خشکی که دریای مواج خون و اشک های عاشقانه در تربت پاکش دارد با قلب خونینی که هنوز زیبا و دلنواز می تپد و خون غیرت و مردانگی را در رگهای این دیار می دواند و حدیث بلند حیات با عزت را زمزمه می کند. زمین خاکی شلمچه ، زیباتر از آبی آسمان است چرا که شلمچه قتلگاه مرغان عاشقی است که برای وصال بی قرار بودند و از کوچه پس کوچه های منیت و مادیت رهیده و به شهر دلگشای معنویت و شهادت دل بستند.

آری ! شلمچه شاهنامه بلند شهادت است ، دیوان عاشقی است ، شعرهای سرخ ، با واژه های خون ، به وزن عشق و قافیه هایی از جنس قلب پاره پاره عاشقی و در قالب غزل عشق و مثنوی بلند شهادت، دیوانی که شکسته دلان عارف با قلم استخوان و مرکب خون و با خط شکسته عروج نوشتند و این صفحه طلایی تاریخ ایران اسلامی را با خون دل تهذیب شده شان تذهیب کردند. آری! شلمچه کتاب است ، خواندنی ترین کتاب حماسه . شلمچه آسمان است سرشار از ستاره های سرخ . شلمچه بهار است لبریز از گل های محمدی ،شلمچه دریاست ، مواج از موجهای عاشقی .

سلام ای سرزمین شلمچه

سلام بر تو ای قرار بی قراران ، ای جائیکه نه چندان دور نردبان معراج و ترقی بودی .

سلام بر تو ای نقطه تلاقی عرش با فرش .

سلام بر آن نیمه شب هایت ،

سلام بر آن فضای عارفانه و عاشقانه ای که شب زنده دارانت با ترنم زیبا و ملکوتی الهی العفو ، می آفریدند.

سلام بر نماز شب هایی که در سنگرهای آسمانی تو آغاز میشد و در بهشت خاتمه می یافت.

و باز سلام بر تو ای شلمچه ، ای جبهه عاشقان ، ای تمامیت عرشیان ،

شلمچه تو مانند موج خاموش و درهم شکسته می مانی .

به ساغری که که خالی از شهد لقاء و بند نام شهادت شده است .

به دریایی که در بستر خویش آرام خفته است .

شلمچه جزر و مَدّت کجا رفت ؟

هر گاه بسیجی ها در تو نیستند موج شرارهایت در درون تو فرو رفته است

شلمچه جا دارد امروز چفیه ام را بر سر بکشم و اشک حسرت از چشمان ملتهبم جاری کنم و فریاد بکشم...

من جا مانده ام...

بخش فرهنگ پایداری تبیان