تبیان، دستیار زندگی
فیلم درباره یک فرمانده گردان ایرانی به نام «سید جلال» است که در یکی از عملیات‌ها در محاصره نیروهای عراقی قرار گرفته و بر اثر شدت جراحات وارده به کما می‌رود؛ اما نه یک کمای معمولی بلکه کمایی که حدودا بیست و اندی سال به طول می‌انجامد. در نهایت پس از این همه
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تصویری برای دلتنگی‌های جنگ

سیزده 59

سیزده 59» و رجعتی دوباره به آدم‌های جنگ؛


نمایش «سیزده 59» در جشنواره فجر بیش از همه بیانگر این واقعیت بود که می توان از آدمهای جنگ فیلم ساخت، آن هم فیلم خوب و تاثیرگذار.


سامان سالور کارگردان خوش قریحه ایرانی که با فیلم «چند کیلو خرما برای مراسم تدفین» به مخاطبان سینما شناسانده شد، امسال با فیلم «سیزده 59» به جشنواره آمد؛ درامی تاثیرگذار درباره آدم‌های جنگ و سرنوشتی که پس از جنگ به آن دچار می‌شوند.

داستان فیلم درباره یک فرمانده گردان ایرانی به نام «سید جلال» است که در یکی از عملیات‌ها در محاصره نیروهای عراقی قرار گرفته و بر اثر شدت جراحات وارده به کما می‌رود؛ اما نه یک کمای معمولی بلکه کمایی که حدودا بیست و اندی سال به طول می‌انجامد. در نهایت پس از این همه سال سیدجلال به هوش می‌آید آن هم در حالی که به سبب شرایط جسمی خاصی که دارد نمی‌بایستی متوجه گذر زمان شود.

نماهای ابتدایی فیلم که تصویری دقیق از دلاورمردی‌های یک گردان ایرانی در برابر نیروهای عراقی را نشان می‌دهد، هم به لحاظ تصویربرداری، هم به لحاظ تدوین و همچنین به سبب موسیقی چنان اثرگذار است که همه مخاطبان را به یاد نماهای مهیج «غلاف تمام فلزی» ساخته «سام پکین پا» می‌اندازد.

داستان فیلم درباره یک فرمانده گردان ایرانی به نام «سید جلال» است که در یکی از عملیات‌ها در محاصره نیروهای عراقی قرار گرفته و بر اثر شدت جراحات وارده به کما می‌رود؛ اما نه یک کمای معمولی بلکه کمایی که حدودا بیست و اندی سال به طول می‌انجامد.

کارگردانی درست سالور در روایت داستانی مهیج در کنار بازی‌های تاثیرگذار بازیگران کار و به خصوص پرویز پرستویی در نقش سیدجلال، به باورپذیرتر کردن قصه کمک زیادی کرده و هیچ بعید نیست سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول امسال نیز به پرستویی برسد.

«سیزده 59» همان قدر که نماهای جنگی مهیجی را به مخاطب ارائه می‌دهد، در تصویر کردن شرایط آدمیان پس از جنگ هم با نگاهی متعادل پیش رفته و تصویری دقیق و کاملا رئالیستی از آدم‌هایی را به نمایش می‌گذارد که زمانی در گردان سیدجلال خدمت می‌کرده‌اند اما هم اکنون و سال‌ها پس از پایان جنگ هر کدام به سرنوشت متفاوتی دچار شده‌اند.

برای انتخاب بازیگران همرزم سیدجلال هم دقت زیادی صورت گرفته؛ از مهران احمدی گرفته تا علیرضا اوسیوند و فرهاد اصلانی که همه کوشیده‌اند نگرش‌های متفاوت آدم‌های درگیر جنگ را پس از پایان جنگ به نمایش بگذارند.

جالب اینجاست که در تصویر کردن شرایط آدمیان پس از دوران دفاع مقدس، هم نیمه پر لیوان را می‌بینیم یعنی هم کسانی که همچنان و بعد از پایان جنگ اصالت خود را حفظ کرده‌اند و هم نیمه خالی لیوان را یعنی آن‌ها که حضور کوتاه مدت خود در جنگ را بهانه‌ای کرده‌اند برای دریافت برخی امتیازات. این تعادل مضمونی فیلم بهترین عاملی است برای برقراری ارتباط آن با مخاطب عام در اکران سراسری.

سینما و تلویزیون تبیان


شبکه ایران