فتنه چه بود و چرا به وقوع پیوست؟
یكی ازبحث های سیاسی و عمیقی که می توان پیرامون آن به سخن وپردازش پرداخت ، فتنه است .
از صدر اسلام سه فتنه اساسی به سردمداری سه گروه به نام های ؛ مارقین ، ناكثین و قاسطین وجود داشت که در حقیقت می توان گفت که ریشه ی فتنه های کل اسلام از گذشته تا به حال از همان جا شروع شده است .
اگر بخواهیم جریان فتنه را در جامعه ی بعد از معصومین و در دوران خود بازبینی کنیم ، در ابتدا باید پیرامون این سه گروه ، آشنایی اجمالی کسب کنیم ؛

1- « ناكث » از ریشه « نكث » است كه به معنی نقض و شكستن و دور افكندن بكار می رود . مانند: نكث العهد نبذه ؛ یعنی عهد خود را نكث كرد یعنی شكست و به دور افكند.
?- « قاسط » از ریشه « قسط » بوده كه هم به معنای عدل و هم به معنای عدول و انحراف از عدل (دو معنای متضاد) بكار می رود . در اینجا معنای دوم اراده شده كه منظور ، عدول از حق است.
3- «مارق» از ریشه «مروق» است كه به معنی خروج و بیرون رفتن تیر از هدف آمده است . مروق از دین ، خروج از حدود مرزبندی شده دین است.
بنا بر این واژه های فوق چنین تفسیر می شوند: ناكثین: پیمان شكنان ، قاسطین: مانعین از حق تعیین شده ، مارقین: كسانی كه در طول راه از هدف جدا شوند و از آن دور افتند.
امام علی (ع) پیرامون ناكثین، قاسطین و مارقین در خطبه «شقشقیه» ، می فرماید : " فلمّا نهضت بالامر ؛ همین كه من بپا خواستم و زمام حكومت را بدست گرفتم ، «نكثت طائفة »: گروهی پیمان خویش را شكستند و «مرقت اخری»: و طائفه دیگری كه به دین گرویده بودند ولی از كوته فكری و بینش سست و منش نا استوار، به حق پایدار نماندند و برداشتها و سلیقه های خود را بر ضوابط دین تحمیل كردند، و «قسط اخرون»: و دیگرانی هم حق تعیین شده را ادا نكردند و ستم كردند. "
ناکثین چه کسانی بودند ؟
ناكثین، اولین كسانی بودند كه باب معارضه را به روی ولی اللَّه و خلیفه حق مسلمین باز كردند، كه در رأس آنها زبیر، پسر عمه پیغمبر (ص) و طلحه و همچنین عایشه همسر پیامبر (ص) بودند .
نخستین كسی كه بعد از قتل عثمان با امیر المؤمنین علیه السلام بیعت كرد، طلحه و بعد از او زبیر بود .
حضرت امیر (ع) می فرماید:
رفتن طلحه به مكه برای جوسازی است ، زیرا او می داند كه اگر روزی محاكمه قاتلین عثمان شروع شود، اول شخصی كه باید دستگیر شود، خود طلحه است
چرا همین طلحه و زبیر بیعت خود را نقض كردند؟
در حكمت و علت این پیمان شكنی چنین بیان می شود : « نبایعك علی انّا شركاؤك فی هذا الامر ؛ما دو نفر با تو بیعت می كنیم بشرط این كه در امر حكومت با تو شریك باشیم. »
در جواب، حضرت چنین می فرماید: « لا و لكنّكما شریكان فی القوّه و الاستعانه و عونان علی العجز و الأود ؛ نه، در حكومت نمی توانید شریك باشید ولی برای وقت و استعانت و جلوگیری از ناتوانی ها از شما كمك می گیرم ».
از این کلام حضرت ،طلحه و زبیر متوجه می شوند كه نمی شود علی (ع) را از مسیر منحرف كرد . به مكه می روند و با عایشه ملاقات می كنند وتدابیری برای جنگ و مخالفت با علی (ع) می اندیشند .
آنان جریان را این گونه توصیف می کنند که ؛ كه یك عده سرگردان كه قدرت دفاع از خود را ندارند، اطراف علی را گرفته اند و ما هم برای تنظیم كار نزد(عایشه) تو آمده ایم.
باید سؤال كرد كه آیا مالك اشتر در حیرت است آیا عمار یاسر سرگردان است ؟! چرا به این سرعت همه چیز را عوض می كنید ؟! مگر دنیا و زینتها و زیورهایش باید این اندازه مؤثر باشد كه اعماق جان و كانون بینش و فطرت شما را پایمال كند ؟!
آیا احتمال نمی دادید بعداً در صفحه روزگار صدای شما را از گوشه مكه بشنوند و به قضاوت بنشینند ؟! الحق كسانی كه به علی بدبین بوده و خیانت كردند شما بودید !
علی (ع) در بصره در اولین ملاقاتش با طلحه می فرماید: چرا عثمان را كشتید چرا مردم را به قتل عثمان تحریك كردید نه عمار و نه مالك، هیچكدام مقصر نیستند ، بلكه این شما بودید كه عثمان را به این وادی انداختید و ابرار هم مجبور شدند قیام كنند.
ای طلحه و ای زبیر ! این شما بودید كه ابرار را وادار به دفاع از حق كردید تا بپاخاستند و شد آنچه شد . و ای طلحه ! به تو می گویم : مانند آن پیر زن احمق مباش كه ریسمانی تافته و دوباره آن را وا می تابد. بدان كه سرانجام ، روز حقی در كار است.
جوسازی ، حربه ی اصلی فتنه گران
حضرت امیر (ع) می فرماید: رفتن طلحه به مكه برای جوسازی است ، زیرا او می داند كه اگر روزی محاكمه قاتلین عثمان شروع شود ، اول شخصی كه باید دستگیر شود ، خود طلحه است .
او بیشتر از همه نسبت به خون عثمان حریص بود ، لذا جوسازی می كند تا شاید مسأله شناخته شدن قاتل لوث شود .
ناكثین را بشناسید. با سابقه جوسازی آشنا شوید . واقف شوید به آنهائی كه جو را تیره و آب را گل آلود می كنند تا حق پوشی و حق كشی شود و به مراد خویش برسند ، كه نرسیدند و نخواهند رسید .
شناسایی فتنه در جامعه امروزی
در جامعه ی امروز نیز می بینیم که نه تنها جای سه گروه فتنه انگیزصدر اسلام در جامعه خالی نشده ،بلکه با شکل های مختلف از درون جامعه سر بیرون آورده اند و گردن کشی می کنند .
در بررسی این مسأله در جامعه به حوادث وفتنه هایی برخورد کرده و می بینیم که در این جریان ، سه گروه منافقین ، دنیاطلبان و عوامل خارجی همانند صدر اسلام در ایجاد فتنه دست دارند و با انتخاب یك شعار انحرافی وارد صحنه شدهاند ."
منافقین چه كسانی هستند؟
منافقین كسانی هستند كه اعتقادی به اسلام راستین ندارند . به عبارتی می توان گفت : منافقان قرآن را انكار نمیكنند ولی قرائت وتفسیر جدید و به رأیی به نفع مقاصد خود از آن ارائه میدهند .
در طول تاریخ بزرگترین وبدترین ضربات را منافقین به جامعه زده و می زنند .
باید این نکته را توجه کنیم که ؛ قاسطین و مارقین و ناكثینی که در مقابل حضرت قرار گرفتند ، نه بیگانهپرست بودند و نه بی دین ، بلكه از روی حسادت و نفاق ، وارد فتنه شدند و به فتنه كمك كردند .
افراد فتنه گر ، لزوماً سابقه بدی ندارند !
احتمال دارد کسانی که در فتنه حضور پیدا می کنند ، برخی نیز دارای سوابق بسیار خوب ، انقلابی و مثبت باشند ؛ مثل افرادی که در فتنه جامعه ی کنونی شرکت کرده و دیده می شد که در گذشته از پیشینه خوبی چون ؛ مبارزه سیاسی و انقلابی علیه طاغوت وطاغوتیان و...برخوردار بودند ، اما در طول تاریخ در پای كار لغزیده و حاضر نشدند منافع اسلام را بر منافع خویش ترجیح دهند .
جنگ و دعواها در دنیا ادامه دارد ولی بدانید که ما تمدنها و جریانات ستمگر را نابود خواهیم كرد؛ چرا که جهان بر مبنای حق آفریده شده و آن چنان باطل را به وسیله حق می کوبانیم که باطل نابود شود
اولین حرکت برای از بین رفتن و افول فتنه
به قول قرآن استدراج در افول كاملاً مشخص است ؛ به طوری که در فتنه اخیر نیز دیده شد که راهپیمایی ترتیب دادند و باشعارهای ضداسلامی خویش (نه غزه و نه لبنان و ...) اولین تیشه را به ریشه ی خویش زدند.
دشمنان احمق هستند !
حرکت فتنه گران در روز عاشورا مشكل آنان را اساسیتر کرد ؛ یعنی با یك كار احمقانه ( به قول امام معصوم (ع) که فرمود ؛ خدا را سپاس كه دشمنان ما را از احمقها آفرید) كار خود را یكسره و در واقع مرگ خودشان را اعلام كردند.
جهان بر مبنای هدفی آفریده شده است !
قرآن مجید میفرماید : ما جهان را بیجهت و بیهوده نیافریدیم: « وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاء وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا لَاعِبِینَ ؛ ما زمین و آسمان و هستی را نه به بازیچه و نه به باطل آفریدیم ، بلكه هستی را بر مبنای هدفمندی و حق آفریدیم .» (الانبیاء ، 16)
میتوان در تفسیر هدفمند بودن هستی در این آیه بیان کرد که ؛هدف نهایی از خلقت هستی ، مسخر کردن آنها برای انسان ؛ " وَسَخَّر لَكُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَآئِبَینَ وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ " (سوره ابراهیم آیه 33) و هدف از خلقت انسان ، رسیدن به لقاء الله است .
به عبارتی ؛ هدف آفرینش تمام هستی ، رسیدن انسان به لقاءالله می باشد .
حق و باطل چیست؟
از قرآن كریم این استنباط میشود كه آنچه انسان را به لقاء میرساند، حق و هر آنچه آنسان را از خدا و هدف آفرینش دور می سازد ، باطل است .
ملاک اساسی برای حق و باطل بودن جریان فکری ،سیاسی و حکومتی این است که این جریان یا حکومت جامعه را به خدا نزدیک می کند و یا دور می کند ؟
باطل نابود خواهد شد !
قرآن مجید میفرماید : مبنای آفرینش حق است . آیات 5 تا 10 سوره انبیاء در قرآن كریم نیز داستان جنگ و دعواها را بیان میكند و میفرماید : " جنگ و دعواها در دنیا ادامه دارد ولی بدانید که ما تمدنها و جریانات ستمگر را نابود خواهیم كرد؛ چرا که جهان بر مبنای حق آفریده شده و آن چنان باطل را به وسیله حق می کوبانیم که باطل نابود شود . "
مبنا و اساس فتنه چیست؟
فتنه مبنایش چیزی است كه صحت ندارد ؛ شعار تقلّب شعاری است كه حقیقت ندارد و منافقان وفتنه انگیزان نیز میدانستند و می دانند كه چنین جریانی وجود ندارد ؛ اما نفاق ، جریان بیگانه و قدرتطلب دست به دست هم می دهند تا ضربهای به اسلام واسلامیان وارد كنند ، اما باید بدانند نه تنها این ضربه به نفع آنهاتمام نمی شود ، بلكه برعكس به ضرر آنها تمام خواهد شد .
چنانچه در تصدیق این مطلب ، حضرت علی (ع) می فرمایند : " آنقدر در این انقلاب قربانی می شوید تا درشتها بالا آیند و صافها رد شوند و آنهائی كه عقب افتاده بودند ، پیشی گیرند و آنها كه پیشی گرفته بودند ، عقب بمانند . "
نتیجه گیری :
در آیه 17 سوره رعد ، خداوند حكیم مثالی میزند كه بسیار جالب است ؛ در این سوره آمده است كه ... ؛
" زمانی که سیل جریان پیدا می کند ، آب فراوانی را به راه می اندازد و روی آن كفی دیده میشود كه جنب و جوش فراوانی از خود نشان میدهد . در كوره ساخت فلزات نیز چنین اتفاقی می افتد ، به طوری که هنگام حرارت روی دیگ را كف میپوشاند و این كفها جنب و جوش فراوانی از خود نشان می دهند ، ولی خیلی زود این کف ها خاکستر می شوند و از بین میروند .
خداوند میفرماید : جریان حق و باطل هم اینطور است كه باطل مثل كف میآید و خودش را نشان می دهد اما كمی كه می گذرد ، كفهای پر جنب وجو خاموش می شوند و از بین می روند و آنچه منفعت برای مردم دارد ، باقی می ماند . "
در جریان فتنه نیز صدها تلویزیون ، رسانه ، روزنامه ، سازمان مداخلهگر خارجی ، سازمانهای مردم نهاد و... می نویسند ، سخن می گویند ، تحریك می کنند ، دخالت می کنند و پول می دهند و خودشان را خراب می کنند ولی دست آخر آنچه خواهد ماند ، اصل واساس اسلام وحق است و باطل نابود می شود .
فرآوری : زهرا اجلال
بخش قرآن تبیان
منبع:
- مقاله ای با عنوان " ناکثین ومارقین وقاسطین در نهج البلاغه " ، نوشته آیت الله خزعلی