تبیان، دستیار زندگی
روزنامه همشهری عاشورا اگرچه حماسه ای الهی است، اما «نماد» نیز هست و فرهنگ، تشكیل شده از نمادها و نشانه ها(رسم و رسوم) و آیین های هر ملت است كه با این اجزاء فرهنگ و جامعه استحكام پیدا می كند. وظیفه این مراسم در میان مجموعه عن...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

درآمدی برنمادهای سوگ عاشورا


روزنامه همشهری

عاشورا اگرچه حماسه ای الهی است، اما «نماد» نیز هست و فرهنگ، تشكیل شده از نمادها و نشانه ها(رسم و رسوم) و آیین های هر ملت است كه با این اجزاء فرهنگ و جامعه استحكام پیدا می كند. وظیفه این مراسم در میان مجموعه عناصر فرهنگی این است كه به بقیه عناصر فرهنگ جان بدهد. ما در این مبحث به دنبال «نشانه های فرهنگی عاشورا» هستیم. برای پیدایی نشانه ها اغلب زمان مشخصی وجود ندارد ولی برای مردمان اهل آن فرهنگ آشنا است. نشانه ها از ساده و پیچیده می توانند وجود داشته باشند اما نماد صورت پیچیده نشانه است. نماد اغلب مقدس و اسطوره ای است و با بنیادهای فرهنگی در دور دست تاریخ زندگی انسان مربوط است. در مراسم عاشورا، فراوانی این نمادها وجود دارد. در این نوشته شش مورد از نمادهایی كه در سوگواری حادثه عاشورا جلوه كرده اند، به اختصار بررسی می شود :

?- دسته

دسته گردانی حركتی است دسته جمعی كه با آواها و نواها و حركات دست و زدن دست بر سینه و حركات دیگر بدن، از وحدت باشكوه و پرجوش و خروش محله ها و تكیه های شهر حكایت می كند.

هر دسته شامل نشانه یك محله یا تكیه است كه بر بیرق هایی كه در ابتدای دسته حركت می كند، نقش بسته است. دسته گردانی؛ طبق یك الگوی كهن، خود حركتی در جهت تحریك مردم به صف آرایی در مقابل دشمن است و نوحه ها هم نماد رجزخوانی در مقابل دشمن است. در بعضی از دسته ها كفن پوشان با حركتی موزون و هماهنگ، سنج ها و زنجیرها و گام های سنگین و استوار خود را كه هر بار یك نیم گام برمی دارند با ضرب می كوبند، و این جلوه ای است از عزم آهنین سوگوارانی كه هزاران سال پیاپی این مراسم را با ابهتی هر چه بیشتر برپا می كنند. در دسته گردانی شام غریبان همه چیز حاكی از تمام شدن جنگ و پایان روز است، همان گونه كه غم در شب سنگین تر نمایان می شود. در شام غریبان دسته ها دیگر علم و پرچمی به عنوان نشانه ندارند، جنگ روز به پایان رسیده و آنها دیگر با هیجان حركت نمی كنند. بلكه غم بر همه جا سنگینی می كند. نوحه هاشان از رزم و شهادت خبر نمی دهد. چلچراغی همراه ندارند، بلكه شمع هایی كه در دستان كودكان است راه را به آنها نشان می دهد. در هیچ جا توقف نمی كنند. هیچ موسیقی(ساز) با آنها هم صدا نیست. آرام و بی صدا با دست به سرها می زنند و با صدایی غریبانه و غمناك نوحه ای می خوانند. در تمام شهرهای ایران نمایش شب عاشورا به همین صورت است.

?- عَلَم

این كه عَلَم نشانه چیست و از كجا آمده است به درستی معلوم نیست، اما نخستین عَلَم ها از چوب خشك شده یك صنوبر یا یك درخت بلند قامت بوده است.

«در برخی اساطیر و طبق برخی روایات، درخت به عنوان جایگاه خداوند و گاه به صورت خود خدا و هم چنین نماد كیهان و منبع و نماد دانش و حیات جاودانی بود.» (?)

هنوز نمونه هایی از این عَلَم های چوبی در روستاهایی مثل روستاهای اراك و مراغه هست كه در مراسم ماه محرم از آن استفاده می كنند. این عَلَم ها به وسیله پارچه های رنگی مزین می شود و افراد آن محله برای برآورده شدن نیازها و خواسته هایشان آن را به صورت دخیل بر این علم ها می بندند به امید برآورده شدن حاجات و نیات آنها، اما در بقیه مدت سال آن را در گوشه ای از مسجد یا تكیه نگهداری می كنند.

سرو خمیده نشانه سوگواری است كه برروی سفالینه ها و نقاشی های بازمانده از ادوار مختلف تاریخ نقش بسته است، و نیز استفاده از نقش سرو بر سنگ مزارها شاهد دیگری برای این ادعاست. كاشتن درخت سرو بر بالای سنگ مزارها، در ایران امروز نیز جلوه دیگری از این نماد است.به دو دلیل درخت را به نماد شهید نسبت داده اند: یكی این كه بالای بلند درخت نشانه عروج شهید است. دیگر این كه قطع كردن درخت به معنی از بین بردن درخت نیست بلكه از نقاط مختلف درخت، پا جوش های بیشتر سر می زند. همین طور ما معتقدیم كه شهادت پایان زندگی نیست و این كه شهید با شهادت خود غلبه حق بر باطل را تداوم می بخشد. درخت و شهید در نمادهای ایرانی دارای پیشینه ای كهن است. مثل افسانه یا اسطوره سوگ سیاوش كه معتقدند وقتی سیاوش به شهادت رسید از خون او گیاهی روئید.«شهادت از روزگار سیاوش در ذهن ایرانیان رسوب كرد و بحق باید گفت كه در اسلام معنایی تازه یافت. شهادت، در فلسفه انسان شناسی ما نیز مفهوم ویژه ای دارد،...، انسانی كه تركیب «لجن و روح خدا » است، تركیبی از پست ترین پست و عالی ترین علّو است. در چنین تركیبی، مذهب و احكام مذهبی، عبادات، احكام خیرات، خدمات، علم، كوشش ها و تمرین هایی اند تا انسان بودن پست خویش را به نفع بودن والایش، نیمه پست و شیطانی خویش را به سود نیمه خدایی و روحانی خودش تضعیف كنند.»(?)

علم ها به تناسب شرایط فرهنگی و اجتماعی مناطق مختلف از صورت یك درخت و پارچه های رنگین آن خارج شدند و در ابتدا تیغه هایی از فلز بر بالای آن اضافه شد. تنه درخت به صورت پایه اصلی و تیغه های بسیاری در كناره های تنه به صورت قرینه به آن اضافه شد. بعدها از نشانه هایی مثل: كبوتر، ماهی، اژدها، اسب و... كه به وسیله دست هنرمندان روی آن را خطاطی و حكاكی می كردند بر روی علم ها استفاده می كردند.

در مورد حیواناتی كه بر روی علم ها استفاده می شود، گفتنی است كه كبوتر پرنده ای است كه از آن به عنوان پیك و نامه بر و قاصد از قدیم استفاده می شده است.

كهن ترین روایات درباره كبوتر به زمان نوح مربوط می شود. وقتی كشتی نوح بر كوه جودی نشست و زمین مقداری آب را به خود فرو كشید. این نخستین استفاده انسان از كبوتر بود. در اسطوره های كهن كبوتر را پیك ناهید نیز می نامیده اند و مجسمه هایی كه از كبوتر و قمری در خوزستان و جاهای دیگر در ایران پیدا شده، همگی رمزی از ناهید است.

بر اساس افسانه ای، خبر شهادت امام حسین(ع) به وسیله دو كبوتر سفید به مدینه منوره اعلام می شود.(?)«كبوتران حرم» نیز كبوترانی اند كه به اماكن مذهبی مانند امامزاده ها می روند و از غذایی كه زایران برای آنها می ریزند، می خورند. اسب از زمره حیواناتی است كه تصویر آن بر روی عَلَم ها، بیرق ها و... ابزار و آلات سوگ عاشورا نقش می بندد.

با توجه به اسطوره های آفرینش، اسب به مفهوم هستی، ستاره ای از ستارگان رونده، قوس یا برج نهم سال، یكی از مظاهر تجلی و ظهور در عالم امكان و فرشته گردونه كش خورشید است كه هر روز از بام تا شام خورشید را در آسمان راهبر است.در قصص و روایات اسلامی نیز به اسب هایی با خصوصیات شبه اساطیری، همچون براق(اسب حضرت رسول(ص))، دلدل (اسب حضرت علی(ع))، ذوالجناح،(اسب سیدالشهدا(ع)) برمی خوریم.(?)

«ذوالجناح، نام اسب حضرت سیدالشهدا حسین بن علی(ع) است كه در روز طف، حضرت بر این اسب سوار بود. چون حضرت امام حسین(ع) به شهادت رسید، اسب در خون آن حضرت غلتید و با سر و یال به خون آغشته به خیمه گاه آمد. همین كه جلو خیمه گاه رسید. صحیه ای كرد و آن قدر سر خود را به زمین زد تا جان داد. زنان حرم كه اسب را بدیدند، دانستند كه حضرت به شهادت رسیده است.» (?)

عَلَم ها را با پارچه ها و ترمه های گران بها و پارچه هایی كه به دست هنرمندان گلدوزی شده بود آرایش می كردند. عَلَم های امروزی صورت تكامل یافته علم های چوبین گذشته است. عَلَم ها با نام بانی نام گذاری می شود و نشان و معرف شخص بانی است. گاهی این عَلَم ها در نسل های بعدی هم نشانگر طایفه بانیان آنها می شوند و در جایی دیگر تكیه و محله. در روستاها علم های قدیمی نشان آن روستا و محله اند. به هر حال، عَلَم ها با هرگونه نشان و نماد و... تجلی وجود «علمدار كربلا» است. تهران زادگاه عَلَم ها است با تزئینات مختلف و چند تیغ كه در اصطلاح به آن «علامت» می گویند. در وقت حركت دادن آنها، افراد خاصی با آداب و رسوم خاص آنها را بلند می كنند و بعضی از افراد برای ادای نذر خود و برآورده شدن حاجات علامت را به حركت درمی آورند.

«این علامت های بزرگ چند تیغ از تبار علم های صنوبری هستند، همچون نخل های عاشورایی حوزه كویر، كه از دل سروهای عزا برآمدند و نشان جماعت و محله و گروه و دسته شدند. با این تفاوت كه نخل، نشان نمادین تابوت دربرگیرنده پیكر سالار شهیدان امام حسین(ع) است و علامت ها را هم چنان نشانه های نمادین عَلَم و علمدار كربلا، حضرت عباس(ع)» (?)

استفاده از پنجه به نشانه دو دست بریده حضرت ابوالفضل(ع) است كه در راه یاری حضرت سیدالشهداء دو دستش را تقدیم حق كرد. اما در شرق حاوی كیش حمایت و حفاظت است. تصویر دست بر در منازل، یا به شكل دركوب منازل به معنی حفاظت از چشم بد است. دست سمبل بارآوری و حاصل خیزی است.

?- نخل و نخل گردانی

نخل همان درخت خرما است. «حجله مانندی است كه از چوب می سازند و با انواع شالهای ابریشمین رنگارنگ و پارچه های قیمتی و چراغ و غیره آرایش می دهند و به گل و سبزه می آرایند و در روز عاشورا آن را به محلی كه مراسم روضه خوانی و تعزیه برپاست می برند. بزرگی و سنگینی این نخل ها گاهی چنان است كه چند صد نفر مرد قوی باید آن را از زمین بردارند و بر دوش گیرند و حمل كنند. چون شبیه به درخت خرما ساخته می شود به آن نخل گفته شده.(?)

?- كتل

عَلَم بزرگی است كه در دسته های عزاداری حركت می دهند. عَلَم و كتل راه انداختن، كتل بستن، یعنی دسته عزاداری با عَلَم و كتل برپا كنند و بگردانند. به علامت و اسبانی هم كه با هیئت و شكل مخصوصی در روزهای عزا حركت دهند، عَلَم و كتل گویند.(?)

«تكیه های مشهور در گذشته كتل می بستند. یعنی پسر بچه دو -سه ساله ای را در حالی كه غرق جواهرات و طلاجات می كردند، بر اسب زینت كرده ای می نشاندند و عده ای از جوانان قوی هیكل و بزن بهادر را با شمشیر و قداره به منظور حفاظت در اطراف آن می گماردند و ادعا داشتند كه هیچ كس نمی تواند كودكی را با این همه طلا و جواهر از جمع عزاداران ما بیرون ببرد و این را نشانه برتری و قدرت مندی دسته و تكیه محله خود می دانستند. عده ای از مردم برای سلامتی پسر دو -سه ساله خود نذر می كردند كه او را كتل كنند. »(?)

?- آب

آب و تشنگی یادآور عاشورای حسینی است. كاروان اباعبدالله در كنار رود فرات خیمه زدند. اما سپاه دشمن فرات را محاصره و آب را به روی حسین(ع) و اهل بیت و یارانش بست تا بدین وسیله حلقه محاصره تنگ تر شود و امام حسین(ع) را به تسلیم وادار كند. سقایی دشت كربلا با حضرت ابوالفضل(ع) بود و سقایی مقامی در بین مردم دارد و سقاخانه ها اماكن مقدسی است.

«درباره نماد آب باید گفت كه همه آب ها نماد بزرگ مادر و در ارتباط با تولد، اصل مادینگی و زهدان كیهانی و ماده نخستین هستند. آب ها زندگی می بخشند. غوطه خوردن در آب، نشان تولد مجدد و بازگشت به حالت پاكیزه نخستین و به معنای جستجو برای راز حیات و سّر نهایی است.

در قرآن كریم آمده است: وجعلنا من الماء كل شیء حی. تعمید از طریق غوطه خوردن نماد بازگشت به آب های آغازین حیات و بی گناهی نخستین است. »

هنوز هم در بسیاری از باورهای عوام، جنبه اساطیری آب آشكار است؛ مثلاً كاسه آب بر سر سفره عقد می نهند، آب و نمك مهریه حضرت زهرا(س) است و نباید آن را آلوده كرد.

?- سنگ

سنگ به عنوان یك شی مادی نمی تواند پرستش شود، بلكه روحی كه به آن جان داده رمز ممتاز بودن سنگ است و به این علت مقدس می شود. در مورد زمین كربلا، خاك این سرزمین به دلیل این كه اقامتگاه روان مردی از مردان خدا است متبرك شده است. برخی از سنگ ها در اسلام هم متبرك است: حجرالاسود.

«مراكشی ها در بینشی افسانه ای عقیده دارند كه در روز عاشورا همزمان با شهادت امام حسین(ع) این حوادث اتفاق می افتند: آدم از گناهان خود پشیمان می شود، كشتی نوح پس از توفان در كوهستان استقرار می یابد، حضرت موسی(ع) امواج بحراحمر را به دو نیم از هم جدا می كند، یوسف از درون زندان بیرون می آید، ایوب سلامت و یعقوب بینایی باز می یابند،یونس از شكم نهنگ خارج می شود و ادریس به آسمان صعود می كند، حضرت عیسی(ع) در روز عاشورا تولد یافته و معراج می كند، خداوند، آدم، زمین، خورشید، ماه، ستارگان، عرش و بهشت را می آفریند. در عاشورا اولین باران از آسمان نازل می شود.»

پی نوشت ها:

?- رقیه بهزادی، «نماد در اسطوره» ، كتاب ماه هنر، مرداد و شهریور ،????؛ ص ??.

?- علی شریعتی، حسین(ع) وارث آدم، صص ???-???.

?- محمد تقی مسعودیه، موسیقی مذهبی در ایران،ج ? ، ص ??.

?- محمد جعفر یاحقی، فرهنگ اساطیر و اشارات داستانی در ادبیات فارسی ، ص ??.

?- همان، ص ??.

?- مجموعه مقالات نخستین همایش محرم و فرهنگ مردم ایران، سازمان میراث فرهنگی كشور، ،???? ص ??.

?- علی اكبر دهخدا، لغت نامه، ج ??.

?- جواد محدثی، فرهنگ نامه عاشورا، ص ???.

?- همان، ص ???.

روابط عمومی موسسه تبیان