تبیان، دستیار زندگی
چهره ای برای کودکان هنگامی که دختر کوچولوی من پدر بزرگش را از دست داد، تنها چهار سال داشت. او برای درک این مسئله آنقدر کوچک بود که نمی دانست نباید والدینش را در این شرایط با سؤالاتش کلافه کند. اما کنجکاوی او تمام شدنی نبود. ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آموزه هایی درباره مرگ

چهره ای برای کودکان


هنگامی که دختر کوچولوی من پدر بزرگش را از دست داد، تنها چهار سال داشت. او برای درک این مسئله آنقدر کوچک بود که نمی دانست نباید والدینش را در این شرایط با سؤالاتش کلافه کند. اما کنجکاوی او تمام شدنی نبود. او می پرسید: « برای چه پدربزرگ را زیر خاک گذاشتند؟ الآن خوابیده یا بیدار است؟» او مرا گیج کرده بود و من نمی دانستم چه بگویم...! او حتی درباره خاکسپاری، نحوه خاکسپاری و خیلی چیزهای دیگر فکر کرده بود و اولین باری بود که «مرگ» را حس می کرد...

شاید شما هم تا به حال با این وضعیت رو به رو شده باشید یا این که همیشه به این فکر می کنید که اگر این قبیل حوادث اتفاق بیفتد، چگونه با کودکتان برخورد کنید؛ اما مطمئناً این مسئله نیز راه حلی دارد...

1. قبل از وقوع این حوادث ناگوار، در باره آنها صحبت کنید

اغلب والدین، تا زمانی که حادثه ای رخ نداده، با کودکان از این مسائل صحبتی به میان نمی آورند و متأسفانه درست زمانی که شدیداً درگیر این مسائل می شوند، کودکان آنها را سؤال پیچ می کنند. بنابراین بهتر است در مواقع مناسب در مورد مسئله «مرگ و زندگی» و یا مسائلی از این دست، صحبت کنید.

نظر فرزندتان را درباره این مسائل جویا شوید و عقاید خودتان را برای او بیان کنید. اگرچه مرگ یک عزیز، قابل قیاس با مرگ یک حیوان خانگی نیست، ولی برای شروع صحبت، موضوع بدی نیست. آرام آرام و در خلال بحث به او بفهمانید که «مرگ» اختصاص به یک گروه خاص از مردم، یک کشور یا منطقه ای خاص ندارد. اگر او بفهمد که همه مردم در تمام نقاط دنیا با این مسئله رو به رو می شوند، آن را راحت تر قبول می کند. او خواهد فهمید که تنها او نیست که «مرگ» را لمس می کند، بلکه دیگران نیز مانند او هستند.

بگذارید فرزندتان همه چیز را فقط از خود شما بیاموزد، چرا که شما به رفتار و حالات او بیش از هر کسی آگاهید و او را به بهترین وجه راهنمایی خواهید کرد... فراموش نکنید، والدینی که فرزندانی با شخصیت، استوار و موفق دارند، در کودکی برای رشد شخصیتشان وقت صرف کرده اند.

2. «چرخه حیات» را با زبانی ساده برای او توضیح دهید

اگر کودک، «مرگ» را پایان همه چیز تصور کند، سخت آشفته می شود. برای درک بهتر مسئله، گلدان گلی برای او بخرید. در اتاقش بگذارید و مراحل تولد، تکامل و رشد و مرگ را با گلدان اتاقش توضیح دهید. به او بیاموزید، انسان در ابتدای تولد مانند غنچه گلی است، سپس می شکفد و پس از مرگ، روحش مانند ریشه گل پایدار و ابدی است.

دکتر فریدمن می گوید: « اگر والدین مسئله را برای کودکان به ساده ترین زبان، توضیح بدهند آنان به راحتی می توانند مرگ را بپذیرند و از آن نهراسند.»

2. ناراحتی و غم و غصه خود را پنهان نکنید؛ آن را با فرزندتان تقسیم کنید

از آنجایی که والدین، حامی کودکان هستند، دوست ندارند کودکان غم و غصه شان را ببینند، اما این درست نیست. «جولیا»، دختر 29 ساله ای که پدرش را در 5 سالگی از دست داده می گوید: «هیچ کس از افراد فامیل با من درباره فوت پدرم صحبتی نکرد. آنها فقط می گفتند: او بیرون رفته است! من همیشه از خودم می پرسیدم پس او کی بر می گردد؟ چرا برنمی گردد؟ و این مسئله باعث تزلزل شخصیت من شد. همیشه فکر می کردم پدرم ما را ترک کرده و در مقابل سؤال دوستانم، فقط شرمنده بودم؛ نمی دانستم چه توضیحی بدهم.» او ادامه می دهد: «می دانم آنها نمی خواستند مرا غمگین کنند، اما این قبیل دروغ ها، تا مدتی برای کودک قابل قبول است، اما پس از مدتی، باعث گیجی و سردرگمی او می شود. اگر من به دوستانم می گفتم پدرم فوت کرده، زیباتر از این بود که بگویم او ما را ترک کرده...».

این که ما فقط گریه و فریاد و شیون کنیم، نه تنها زیبا نیست، بلکه در چشم کودک «حقیر» نیز می شویم. اما اگر به طور منطقی غم مان را بروز بدهیم، نه تنها زشت نیست، بلکه کودک را وا می دارد تا علت غم ما را جویا شود و این، بهترین فرصت برای آگاهی دادن به اوست. بگذارید او بفهمد، غم، ناراحتی، مرگ و ... نیز بخشی از زندگی هستند. وقتی ناراحتیم، باید گریه کنیم تا رها شویم و هنگام خوشحالی باید بخندیم تا شاد شویم. پس بگذارید او با مشکلات زندگی، آرام آرام آشنا شود، اما با ملایمت... .

4. راستگو و صادق باشید

پاسخ به سؤالات کودکان درباره «مرگ» دشوار است، اما نشدنی نیست. بهترین راه پاسخگویی «صداقت داشتن» است. اگر او درباره «خاکسپاری» از شما سؤال می کند، با ساده ترین بیان برایش توضیح دهید. اگر درباره مرگ (خودش یا شما) سؤال کرد به او دروغ نگویید و هرگز نگویید، تو و ما نخواهیم مرد. به او بگویید تا زمان مرگ او و شما، زمان درازی مانده او و شما باید سال ها زندگی کنید تا به این مرحله برسید. آن زمان خیلی دور است. بهتر است با آنها صادق باشید تا به شما اعتماد کنند...

از گفتن دروغ هایی مثل، «پدربزرگ فوت نکرده، به سفر رفته»، «او خوابیده»، «بیرون رفته»، ... جداً بپرهیزید. این پاسخ های نابجا و نامناسب، کودک را گیج می کند. به راحتی بگویید: «او فوت کرده.»

فراموش نکنید در مقابل سؤال هایی که جواب منطقی ندارید یا این که تشخیص می دهید او پاسخ شما را درک نمی کند، فقط بگویید: «من هم مثل تو پاسخ این سؤال ها را نمی دانم. می پرسم و به تو می گویم.»... سلب اعتماد از شما سرآغاز تزلزل شخصیت کودک است.

5. با مسئله «مرگ»، منطقی رو به رو شوید

با استفاده از علوم دینی، به راحتی می توان به کودکان پاسخ داد. اما گاهی کودکان توان درک بعضی پاسخ های سنگین را ندارند. مثلاً اگر بگویید: «او نزد خدا رفته است»، او به راستی نمی داند خدا کیست و گاه توضیح شما را نیز درک نمی کند. بنابراین راه دیگری انتخاب کنید.

به فرزندتان بیاموزید که «کارهای خوب او و شما، رفتگان شما را شاد می کند.» شیرینی، گل و یا هر چیز دیگری را که فرزندتان دوست دارد بخرید و به او بدهید تا به عنوان خیرات به مردم تعارف کند و سپس به او توضیح دهید که: «روح پدربزرگ امروز به وسیله خدا شاد شده است چون تو از طرف پدربزرگ به مردم هدیه داده ای.» و یا «چون تو امروز به من کمک کرده ای، مادر بزرگ خوشحال است.»

راه دیگر آن است که برایش توضیح بدهید که «هر چیزی علتی دارد، حتی مرگ.» مثلاً ما مثل دانه های تسبیح هستیم، هر طرف برویم، از طرف دیگر یک دانه دیگر اضافه می شود. با رفتن پدربزرگ یا مادربزرگ، پسر دایی کوچکت به دنیا آمده و او جای آنها را پر می کند.»

دکتر گری می گوید: «نگذارید مرگ عزیزان، کودکان را مأیوس کند. این که به او بگویید به جای یک عزیز از دست رفته، عزیز دیگری از راه می رسد، او امیدوار می شود.»

6. یاد درگذشتگان را زنده نگه دارید

به جای آن که «درگذشتگان» را فراموش کنید، خاطرات خوشی را که با آنها داشته اید، تعریف کنید. به یاد آنها، با فرزندتان به جاهایی بروید که با آنها رفته بودید. عکس هایی را که کودکتان با پدربزرگ و مادربزرگ و یا ... دارد، در آلبومی جدا بگذارید و هر از گاهی به این آلبوم مراجعه کنید و با فرزندتان خاطرات را مرور کنید. با فرزندتان به رستوران مورد علاقه پدربزرگ یا مادربزرگ بروید یا خوراکی هایی را که آنها دوست داشته اند بخرید و با فرزندتان میل کنید. به این ترتیب فرزندتان با یادآوری خاطرات گذشته، آرام می شود و آنها را در کنارش احساس می کند. پس از مدتی فرزندتان خواهد گفت: «من این غذا یا خوراکی یا این رستوران را دوست دارم چون مادربزرگ آن را دوست داشت.» «من این کار را می کنم چون مادربزرگ این کار را می کرد.» و خواهید دید روحیه او چقدر بهبود خواهد یافت.

دکتر گری می گوید: « از یاد نبرید، خاطره ی رفتگان را در حد زیاد با گریه، غم و غصه و یا این قبیل مسائل یادآوری نکنید. کودکان، خسته، کسل و افسرده می گردند و از رفتگان بیزار می شوند. تنها خاطرات خوش را، آن هم با نشاط و طراوت یادآوری کنید.»

7. فرزندتان را با بهترین شیوه آگاه کنید

مرگ عزیزان، اولین تجربه فرزندتان از حوادث تلخ روزگار است. بنابراین قبل از وقوع حادثه آنها را آگاه کنید. به آنها بیاموزید چگونه دعا کنند، خیرات بدهند و یاد رفتگان را زنده نگه دارند. از تجربه های خود در این مورد، با او صحبت کنید. در مورد عزیز از دست رفته صحبت کنید، متأثر شوید، اما شیون و زاری نکنید. آگاهی دادن صحیح به «کودک» او را مقاوم، استوار و با شخصیت می کند و در صورت بروز اتفاقات ناگوار، کودک کنترل خود را چه اکنون و چه در بزرگسالی از دست نخواهد داد.

اما یک نکته و یک سؤال مهم، این که آیا کودک را باید به مراسم تشییع جنازه یا عزاداری برد یا نه؟

دکتر گری می گوید: «بله»، اما بعد از 2 سالگی و این حضور در مراسم رسمی جایز است و برای مراسم تدفین و خاکسپاری نباید کودک را همراه ببرید. در طول مراسم، کودک پاسخ بسیاری از سؤال هایش را می فهمد و شما نیز می توانید به او پاسخ دهید. اگر خودتان نیز نتوانستید، از یکی از اقوام آگاه خود بخواهید تا به او پاسخ دهد.

اگرچه رو به رو شدن با مصائب و مشکلات برای کودک سخت است، اما آشنایی تدریجی او با این مشکلات، او را آبدیده می کند. اما توضیح شما باید کامل، آگاهانه و منطقی باشد. کودک را با غم آشنا نکنید، بلکه به او بیاموزید چگونه غم ها را تحمل کند، آنها را فراموش کند و از آنها پند بگیرد. قانع کردن کودکان، اگرچه آسان است، اما نیازمند صرف وقت و آگاهی است. بگذارید فرزندتان همه چیز را فقط از خود شما بیاموزد، چرا که شما به رفتار و حالات او بیش از هر کسی آگاهید و او را به بهترین وجه راهنمایی خواهید کرد... فراموش نکنید، والدینی که فرزندانی با شخصیت، استوار و موفق دارند، در کودکی برای رشد شخصیتشان وقت صرف کرده اند.

همشهری

مطالب مرتبط

با كودكان داغدار چگونه برخورد كنیم ؟

حقیقت مرگ : گفتن یا نگفتن؟

چگونه مفهوم مرگ را به كودك آموزش دهیم

مرگ از دید كودك

کودکان را برای روبه رو شدن با بلایا آماده کنیم

با کودک چگونه از مرگ صحبت می کنید؟

کتاب های « روان شناسی » ، « کودکان »، « خانواده » و « متفرقه » در فروشگاه اینترنتی تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.