از نشانههاى برجستهى اهل ایمان!!
یکی از سوره هایی که در خود درس های تازه و جذابی برای سعادت زندگی دنیا و آخرت را دارا می باشد ، سوره لقمان است . از صفاتی که در این سوره به طور محسوس مطرح شده است ، بیان صفتی زیبا به نام تواضع است که به آن سفارش شده و از نشانه های بندگان خوب خداوند معرفی شده است .
*محتواى سوره لقمان
مشهور و معروف میان مفسران این است كه این سوره در مكه نازل شده گر چه بعضى مانند شیخ طوسى در تبیان، اندكى از آیات این سوره را مانند آیه چهارم كه سخن از نماز و زكات مىگوید ، و یا مانند فخر رازى كه علاوه بر این آیه ، آیه 27 را كه از علم وسیع پروردگار بحث مىكند استثناء كردهاند ، ولى دلیل روشنى براى این استثناها وجود ندارد ، چرا كه نماز و زكات (البته زكات به صورت كلى) در مكه نیز وجود داشته است ، و داستان شرح وسعت علم پروردگار نیز چیزى نیست كه نشانه مدنى بودن باشد .
بنا بر این ، سوره لقمان به حكم مكى بودن مشتمل بر محتواى عمومى سورههاى مكى است ، یعنى پیرامون عقاید اساسى اسلامى مخصوصاً " مبدء" و " معاد" و همچنین " نبوت" بحث مىكند .
به طور كلى محتواى این سوره در پنج بخش خلاصه مىشود :
بخش اول : بعد از ذكر حروف مقطعه اشاره به عظمت قرآن و هدایت و رحمت بودن آن براى مؤمنانى كه واجد صفات ویژه هستند مىكند ، و در نقطه مقابل ، سخن از كسانى مىگوید كه در برابر این آیات آن چنان سرسختى و لجاجت نشان مىدهند كه گویى گوش هایشان كر است ، علاوه بر این سعى دارند با ایجاد سرگرمی هاى ناسالم دیگران را نیز از قرآن منحرف نمایند .
بخش دوم : از نشانههاى خدا در آفرینش آسمان و بر پا داشتن آن بدون هیچگونه ستون ، و آفرینش كوهها در زمین ، و جنبندگان مختلف ، و نزول باران و پرورش گیاهان سخن مىگوید .
بخش سوم : به همین مناسبت قسمتى از سخنان حكمت آمیز لقمان ، آن مرد الهى را به هنگام اندرز فرزندش نقل مىكند كه از توحید و مبارزه با شرك شروع شده ، و با توصیه به نیكى كردن به پدر و مادر، و نماز ، و امر به معروف و نهى از منكر ، و شكیبایى در برابر حوادث سخت ، خوشرویى با مردم ، تواضع و فروتنى و اعتدال در امور پایان مىیابد .
در بخش چهارم : بار دیگر به دلائل توحید باز مىگردد ، و سخن از تسخیر آسمان و زمین و نعمتهاى وافر پروردگار و نكوهش از منطق بتپرستانى كه تنها بر اساس تقلید از نیاكان در این وادى گمراهى افتادند ، سخن مىگوید ، و از آنها بر مسأله خالقیت پروردگار كه پایه عبودیت او است ، اقرار مىگیرد .
و نیز از علم گسترده و بى پایان خداوند ، با ذكر مثال روشنى پرده بر مىدارد ، و در همین رابطه علاوه بر ذكر آیات آفاقى، از توحید فطرى كه تجلیَّش به هنگام گرفتار شدن در میان امواج بلا است به طرز جالبى بحث مىكند .
بخش پنجم : اشاره كوتاه و تكان دهندهاى به مسأله معاد و زندگى پس از مرگ دارد و به انسان هشدار مىدهد كه مغرور به زندگى این دنیا نشود وتنها به فكر سراى جاویدان باشد .
این مطلب را با ذكر گوشهاى از علم غیب پروردگار ، كه از همه چیز در ارتباط با انسان از جمله لحظه مرگ او و حتى جنینى كه در شكم مادر است آگاه است ، تكمیل كرده و سوره را پایان مىدهد .
وجه تسمیه نام گذاری سوره لقمان
روشن است نامگذارى این سوره به سوره لقمان به خاطر همان بحث قابل ملاحظه و پر مغزى است كه از اندرزهاى لقمان در این سوره آمده ، و تنها سورهاى است كه از این مرد حكیم سخن مىگوید .
* از نشانههاى برجستهى اهل ایمان!!
« وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ ؛ و روى خود را از مردم (به تكبّر) بر مگردان، و در زمین مغرورانه راه مرو، زیرا خداوند هیچ متكبّر فخر فروشى را دوست ندارد. »(لقمان 18)
« تصعیر» ؛ نوعى بیمارى است كه شتر به آن گرفتار مىشود و گردنش كج مىشود . لقمان به فرزندش مىگوید: تو بر اساس تكبّر مثل شترِ بیمار، گردنت را با مردم كج نكن .
« مرح» ؛ به معناى شادى زیاد است كه در اثر مال و مقام به دست مىآید.
«مختال» ؛ به كسى گویند كه بر اساس خیال و توهّم خود را برتر مىداند ، و « فخور» به معناى فخرفروش می باشد .
تكبّر، هم توهین به مردم است، هم زمینه ساز رشد كدورتهاى جدید و هم تحریك كنندهى كینههاى درونى قدیم .
در حدیث مىخوانیم : « هر كس با تكبّر در زمین راه رود ، زمین و هر موجودى كه زیر آن و روى آن است ، او را لعنت مىكنند. » (تفسیر نور الثقلین)
پیامهای آیه :
1ـ با مردم ، چه مسلمان و چه غیر مسلمان ، با خوشرویى رفتار كنیم : «لا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ»
2ـ تكبّر ممنوع است ، حتّى در راه رفتن : «لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً»
3ـ از عامل خشنودى خداوند براى تشویق و از ناخشنودى او براى ترك زشتىها و گناهان استفاده كنیم : «إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ»
4ـ به موهومات ، خیالات و بلندپروازىها ، خود را گرفتار نسازیم : «مُخْتالٍ»
5ـ بر مردم فخر فروشى نكنیم : «إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ»
تواضع ، اولین نشانه بندگان خوب خدا !
در این آیه لقمان به فرزندش مىگوید: در زمین متكبرانه راه نرو ؛ « لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً » و در سورهى فرقان ، اوّلین نشانهى بندگان خوب خدا ، حركت متواضعانهى آنهاست : «وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً» (فرقان، 63)
یكى از اسرار نماز كه در سجدهى آن بلندترین نقطه بدن را (حد اقل در هر شبانه روز 34 مرتبه در هفده ركعت نماز واجب) روى خاك مىگزاریم ، دورى از تكبّر ، غرور و تواضع در برابر خداوند است .
گرچه تواضع در برابر تمام انسانها لازم است ، امّا در برابر والدین، استاد و مؤمنان لازمتر است .
به عبارتی طبق فرمایشات دین ، تواضع در برابر مؤمنان، از نشانههاى برجستهى اهل ایمان است : «أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ» (مائده، 54) بر خلاف تقاضاى متكبّران كه پیشنهاد دور كردن فقرا را از انبیا داشتند ، آن بزرگواران مىفرمودند : ما هرگز آنان را طرد نمىكنیم : « وَ ما أَنَا بِطارِدِ الَّذِینَ آمَنُوا » (هود، 29)
انسانِ ضعیف و ناتوانى كه از خاك و نطفه آفریده شده ، و در آینده نیز مردارى بیش نخواهد بود، چرا تكبّر مىكند؟!
مگر علم محدود او با فراموشى آسیبپذیر نیست ؟! مگر زیبایى ، قدرت ، شهرت و ثروت او ، زوالپذیر نیست ؟!
مگر بیمارى ، فقر و مرگ را در جامعه ندیده است؟! مگر توانایىهاى او نابود شدنى نیست ؟! پس براى چه تكبّر مىكند ؟! قرآن مىفرماید : متكبّرانه راه نروید كه زمین سوراخ نمىشود ، گردنكشى نكنید كه از كوهها بلندتر نمىشوید : «وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَ لَنْ تَبْلُغَ الْجِبالَ طُولًا» (اسراء، 38)
نمونههایى از تواضع اولیاى الهى
1ـ شخص اوّل آفرینش كه پیامبر اكرم (صلى اللَّه علیه و آله) است، آن گونه مىنشست كه هیچ امتیازى بر دیگران نداشت و افرادى كه وارد مجلس مىشدند و حضرت را نمىشناختند ، مىپرسیدند:
كدام یك از شما پیامبر است؟ « ایكم رسول الله» (بحار، ج 47، ص 47)
2ـ در سفرى كه براى تهیه غذا هر كس كارى را به عهده گرفت، پیامبر نیز كارى را به عهده گرفت و فرمود: جمع كردن هیزم با من. (بحار، ج 47، سیره پیامبر)
3ـ همین كه پیامبر اكرم (صلى اللَّه علیه و آله) دیدند براى نشستنِ بعضى فرش نیست ، عباى خود را دادند تا چند نفرى روى عباى حضرت بنشینند . (بحار، ج 16، ص 235)
پوشیدن لباس ساده، سوار شدن بر الاغ برهنه ، شیر دوشیدن، همنشینى با بردگان ، سلام كردن به اطفال ، وصله كردن كفش و لباس ، پذیرفتن دعوت مردم ، جارو كردن منزل ، دست دادن به تمام افراد و سبك نشمردن غذا از سیرههاى حضرت بود . (بحار، ج 16، ص 155 و بحار، ج 73، ص 208)
4ـ برخى شیعیان خواستند به احترام امام صادق علیه السلام حمّام را خلوت و به اصطلاح قُرق كنند، حضرت اجازه نداد و فرمود: « لا حاجة لى فى ذلك المؤمن اخف من ذلك ؛ نیازى به این كار نیست، زندگى مؤمن سادهتر از این تشریفات است .» (بحار، ج 47، ص 47)
5 ـ هر چه اصرار كردند كه سفرهى امام رضا (علیه السلام) از سفره غلامان جدا باشد، آن حضرت نپذیرفت .
6ـ شخصى در حمّام ، امام رضا (علیه السلام) را نشناخت و از او خواست تا او را كیسه بكشد ، حضرت بدون معرّفى خود و با كمال وقار تقاضاى او را قبول كرد . همین كه آن شخص حضرت را شناخت ، شروع به عذرخواهى كرد وحضرت نیز او را دلدارى دادند . (بحار، ج 49، ص 99)
نشانه هایی از تواضع
از نشانههاى تواضع ، پذیرفتن پیشنهاد و انتقاد دیگران و نشستن در پایینتر از جایى است كه در شأن اوست .
آمنه اسفندیاری
بخش قرآن تبیان
منابع:
1- تفسیر نور، ج 9
2- تفسیر نمونه ، ج 17
3- بحار، ج 47 ، ص 47
4- تفسیر نور الثقلین
5- بحار، ج 16 ، ص 235