تبیان، دستیار زندگی
دکتر اصغر كفشچیان مقدم متولد 1342 مشهد، دكترای هنرهای تجسمی، طراح، نقاش، هنرمند حوزه هنر جدید و پژوهشگر و عضو هیئت علمی و استادیار پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

استانداردسازی جشنواره‌ها

استانداردسازی جشنواره‌ها


دکتر اصغر كفشچیان مقدم متولد 1342 مشهد، دكترای هنرهای تجسمی، طراح، نقاش، هنرمند حوزه هنر جدید و پژوهشگر و عضو هیئت علمی و استادیار پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران است. از سوابق او می‌توان به انتشار كتاب‌های مجموعه كاریكاتور، چاپ آثار كاریكاتور در نشریات داخلی، مدیر گروه نقاشی و مجسمه‌سازی دانشكده هنرهای تجسمی دانشگاه تهران، مؤلف مقالات متعدد در زمینه هنرهای تجسمی و هنر جدید در نشریات فرهنگی و هنری، دبیر سومین و چهارمین نمایشگاه هنر جدید تهران، داور و عضو شورای سیاستگذاری و انتخاب آثار چند نمایشگاه جشنواره هنری و شركت در نمایشگاه‌های متعدد داخلی و خارجی هنری اشاره کرد. خبرنگار «آرت نا» گفت و گویی با وی انجام داده است که در زیر می خوانید:‌


آیا جشنواره‌های مختلف که هزینه زیادی صرف برگزاری آنها می‌شود، توانسته‌اند با توجه به رویکردشان تاثیری بر جامعه بگذارند؟

باید هر چیز را بر حسب کمیت و کیفیت و نیازی که احساس می‌شود، ارزیابی کنیم. وقتی شما می‌گویید این هزینه برای جشنواره‌ای زیاد است، حتماً این هزینه با معیاری معین و یا در مقایسه با هزینه‌های دیگر (برای مثال با هزینه‌هایی که برای برگزارای هر ساله لیگ و باشگاه‌ها صرف می‌شود) سنجیده شده است. اما وقتی که شما بحث رویکرد را مطرح می‌کنید، ممکن است منظورتان رویکردی باشد که وزارت ارشاد، موزه و یا... که در برنامه ریزی‌های دراز مدت و کوتاه مدت مدیران برای یک جشنواره ملی لحاظ کرده است باشد. بهر نحو، در یک نگاه کلی این هزینه انجام شده برای جشنواره ملی، در قبال انتظاراتی که از آن می رود؛ بسیار ناچیز است. اما شاید همین مقدار اندک پول هم با معیاری دیگر و رویکرد متفاوت، از دید من و شما زیاد باشد. اگر در قبال این مقدار پول برنامه‌ریزی وجود داشته باشد، به نظر می‌رسد که هزینه زیادی اختصاص داده نشده است. این ارقام شاید نسبت به رویکرد و کل فرایند حاصله و نسبت به اعتبارات در بخشهای آموزشی کشور، رقم زیادی محسوب شود.

کفشچیان:جشنواره‌ها به تنهایی نمی‌توانند بر فرهنگ عام جامعه تاثیرگذار باشند. یک همت و وحدت رویه عمومی بین سازمان‌ها، مؤسسات، رسانه‌های جمعی و... را نیاز داریم

.

معمولا راه اندازی هر حرکت فرهنگی از جمله جشنواره، سمینار، نشست و... با هدفمندی خاص، راه اندازی و برنامه‌ریزی می‌شود که قاعدتا می‌بایست طی برگزاری فلان حرکت فرهنگی و یا هنری این بازخورد یا موج و یا تفکر خاص و... در سطح داخل و یا خارج از کشور را برای یک جامعه به همراه داشته باشد. حال با یک بررسی سر انگشتی به این نکته خواهد رسید که به طور متوسط در کشور ما در طیف‌های مختلف فرهنگی هنری، منهای بخش های مختلف هر ماه یک تا سه جشنواره برگزار می‌شود. به نظر شما آیا برگزاری این همه جشنواره با هزینه های صرف شده، در کشور ضررورت دارد و می تواند تاثیری در روند فرهنگ و هنر کشور و جامعه داشته باشد؟

وقتی از فراوانی جشنواره سخن می‌آید، شاید به یک معنا اشاره به تشتت مدیریت و نبود برنامه‌ریزی در این خصوص می‌رود. اما بهر شکل، جشنواره‌ها به تنهایی نمی‌توانند بر فرهنگ عام جامعه تاثیرگذار باشند. یک همت و وحدت رویه عمومی بین سازمان‌ها، مؤسسات، رسانه‌های جمعی و... را نیاز داریم. مشکل حال حاضر ما تشتت رویه است که متاسفانه گاهاً بعضی از اقدامات، حرکتهای دیگر را خنثی می‌کند و یا برنامه‌ها عموما با پیش فرضهای اداری برای قشر خاصی اجرا می‌شوند.

من تصور می‌کنم که مشکل عمده متوجه کمیت بودجه نیست بلکه بر نحوه هزینه کرد اعتبار است که در خلال برنامه‌های کلان و منسجم، با هدف روزمرگی صورت می‌پذیرد.ما باید برای کمییت اعتبارات و هزینه کردها چارچوب مشخص و معیار معینی داشته باشیم، وقتی می‌گوئیم کم است یا زیاد، به نسبت با چه چیزی این را می‌گوئیم؟

 نسبت به اهداف و آرمان‌های یک برنامه است که کیفیت هزینه کرد، و بود و نبود یک جشنواره سنجیده می‌شود. متاسفانه در این ثلث قرن سپری شده از انقلاب، ما هیچ گاه برآیندی از جشنواره هایمان نداشته‌ایم و عموماً این فرهنگ و مدیریت بر جشنواره مترتب نیست که بعد از هر جشنواره روند پژوهشی در خصوص روند شکل گیری و چگونگی آن و دستیابی به اهداف تعیین شده نسبت به جشنواره‌های قبلی بررسی و جایگاه آن را در روند رو به آینده آن دیده شود تا بتوان بر بودن و چگونگی بودن آن نظر داد.

اما مشکل اساسی بخش مدیریت هنری کشور این است که جشنواره‌های ما منفک از هم دارای برنامه‌های متفاوت و گاه مغایر و متضاد با یکدیگر  شکل می‌گیرند و در هر جشنواره، هر دبیری کنتور برنامه جشنواره را صفر می‌کند و از اول کار خود را آغاز می‌کند. به همین دلیل برآیندش در سیاست‌های کلی فرهنگی و هنری کشور سنجیده نمی‌شود و احساس می‌شود که ما درجا می‌زنیم و یا دور خودمان می‌چرخیم و جلو نمی‌رویم.

کفشچیان:با این روندی که در جامعه هنری و مدیریت هنری می‌بینم، بعید می‌رسد با برنامه‌های فعلی مسؤلین فرهنگ و هنر، تولید و خلق آثاری داشته باشیم که بتواند در مقابل برنامه ریزان جنگ نرم  قد علم کند.

این جشنواره‌ها چقدر می‌توانند در ارتقاء هنر و فرهنگ مردم سهیم باشند؟

به نظر بعید می‌رسد این جشنواره‌ها با این دغدغه برنامه‌ریزی شده باشند. به نظر می‌رسد عموما تلاش جشنواره‌ها  بر هدایت جامعه هنری به سمت اهداف ویژه دولتهاست و هیچگاه تلاش نشده و یا برنامه منبعث از سیاستهای کلی نظام نبوده تا به جای دولتی کردن جامعه هنری، به سمت حرکت کنیم تا مردمی هنری و دولتی هنری داشته باشیم. در کل این تلاش شاید برای مدیران دولتی مؤثر بوده است اما برای جامعه هنرهای تجسمی کشور ... بعید است!

با توجه به صحبت‌های اخیر رهبر معظم انقلاب در خصوص جنگ نرم، به نظر جنابعالی جشنواره ها چقدر می توانند در جنگ نرم تاثیرگذار باشند؟

با این روندی که در جامعه هنری و مدیریت هنری می‌بینم، بعید می‌رسد با برنامه‌های فعلی مسؤلین فرهنگ و هنر، تولید و خلق آثاری داشته باشیم که بتواند در مقابل برنامه ریزان جنگ نرم  قد علم کند. بنابراین سنجیدن این که این برنامه‌ها، جشنواره ها و اعتبارات در راستای جنگ نرم است، فرضیه درستی نیست.

من بعید می‌دانم در حوزه مدیریت هنری کشور، سیاست‌های مسؤلین بر این راستا باشد. همانطور که مقام رهبری فرمودند: کار فرهنگی، کار طولانی مدتی است و اگر قرار بود کار فرهنگی امروز جواب بدهد باید از 30 سال قبل برنامه ریزی می کردند تا امروز نتیجه بگیرند.

یعنی جشنواره ها حتی فرصت‌های کوچک را هم ایجاد نمی‌کنند؟

برگزاری جشنواره‌ها به این شکل و فاقد برنامه کلان، فی نفسه معضل نیست و قطعاً فرصتهایی را هم ایجاد می‌کند. اما در این اوضاع، عموماً سره و ناسره در آن گم می‌شوند و متاسفانه گاه افرادی فاقد صلاحیت فرصت پیدا می‌کنند، که ضربات مهلکی به فرهنگ و هنر کشور وارد می‌شود که سالها طول خواهد کشید تا مجدد وضع بصورت اول باز گردد. بنابراین جشنواره‌ای که بدون پشتوانه برنامه‌های کلان فرهنگی کشور و خلق الساعه بدون رعایت استاندارد لازم برگزار می‌شوند فاقد اعتبار ملی و بین المللی خواهد بود. چرا که برنامه هنری  باید دارای حداقل استانداردهای نظری و شکلی  منطبق با فرهنگ آرمانی ملت باشد. اگر شما جشنواره فجر را با جشنواره‌های خارجی مقایسه کنید، می‌بینید که جایگاهشان کجاست. کدام هنرمند مشهور در جشنواره های ما شرکت می‌کند؟ حتی بعضی از هنرمندان ما رغبت نمی‌کنند به خاطر سیاست گذاری‌های غلط در جشنواره‌ها حضور به هم برسانند و یا شرکت در این جشنواره‌ها را برای خودشان افتخار بدانند!

ما باید در ابتدا، استاندارد جشنواره‌ها را در حداقل ترین سطوح نظری و شکلی  فراهم کنیم و بعد انتظار برداشت از آن را داشته باشیم. وقتی در پائین‌ترین سطح از کیفیت قرار داریم، نمی‌توانیم حتی در منطقه جایگاه مناسبی  برای خود کسب کنیم.

نکته هایی را که جنابعالی به آن اشاره داشتید می تواند طی چه عواملی صورت گرفته باشد، اگر چه مسئولین برگزار کننده با ارائه آمار و ارقام های مختلف خود داعیه دار روبه رشد سطح فرهنگی و هنری کشور هستند.

ظاهراً ما فاقد تعریف مشخصی برای حوزه هنر اعم از اشتقاقات هنر، هنرمندان، مدیران هنری، نهادهای هنری و مهمترین چشم انداز هنر کشور هستیم و در این وانفسا به نظر می‌رسد آنچه با تلاش و زحمت بسیار صورت می‌پذیرد، امر و نگاهی سلیقه‌ای است که آن را باید مدیون بخش مدیریتی جزء و کلان فرهنگ و هنر کشور دانست و این نشان می‌دهد که ما بایستی بجای پرداختن به حواشی رفتار مدیریت هنری کشور را در ارتباط با فهم هنر و مدیریت هنری مورد سؤال قرار دهیم.

هزینه ها وقتی در راستای برنامه‌های فرهنگی، هنر کشور و برای ارتقاء فرهنگ و هنر کشور باشد، هر چه باشد، می‌تواند ناچیز و کم باشد ولی وقتی بصورت اعتبارات سرگردان، و برای برنامه های خلق الساعه باشد هر چه هزینه گردد، زیاد است و این مشکل مدیریتی است. اما در غیر اینصورت، متاسفانه وقتی ما در پی جویی‌های‌مان در نوع کارکرد و شیوه هزینه ها با نوع جشنواره و اثرگذاری آن پافشاری کنیم، متاسفانه ممکن است مسئولین بجای پاسخ مناسب به مسئله، درصدد پاک کردن صورت مسئله برآیند و همین هزینه‌های اندک را نیز کاهش می‌دهند.

کفشچیان:جشنواره‌ای که بدون پشتوانه برنامه‌های کلان فرهنگی کشور و خلق الساعه بدون رعایت استاندارد لازم برگزار می‌شوند فاقد اعتبار ملی و بین المللی خواهد بود.

جناب کفشچیان مقدم پس با این وضعیت، جایگاه سردمداران هنری کجاست؟

هنر ما کاملا پیرو است. در سینما جرقه‌های خوبی زده شده که در دیگر حوزه‌ها این اتفاق ها را نداشته‌ایم. به نظر من پیشکسوتان هنر ما باید بیشتر وارد حوزه نقد و روشنگری مردم شوند و این روشنگری بهتر است که ابتدا برای هنرمندان باشد و بعد برای عموم.

به نظر من اگر پیشکسوتان ما به جای گوشه نشینی و پیروی از آرمان های خارج از کشور به عرصه نقد و روشنگری وارد شوند خیلی بهتر و بیشتر می‌توانند در ارتقائ کیفی فرهنگ و هنر کشور و سطح مدیریتی هنر تاثیرگذار باشند.

با توجه به موضع گیری‌هایی معاندانه در برخی از کشورهای اروپایی و آمریکا با رویکرد هنری( فیلم، گرافیک، کاریکاتور..) بر علیه اسلام و ایران عزیز به نظر شما جایگاه هنر و هنرمندان در برخورد به این اتفاقات چیست؟

این مسائل نباید حوزه هنر کشور اعم از هنرمندان و مدیران هنری را در چالشهای تدافعی قرار دهد. ما نباید نگران این سنگ اندازی‌ها باشیم. اسلام خودش به خوبی می‌تواند از خودش دفاع کند. هنرمندان ما باید کار خودشان را مبتنی بر چشم انداز متعالی سیاستهای فرهنگی کشور انجام دهند. اگر مدیران هنری و هنرمندان ما ریشه‌های فکری‌شان را دنبال کنند، می‌توانند دیگران را وارد موضع خود کنند و به جای آن که منفعلانه درصدد  پاسخگویی به شیطنتهای سیاسی برآیند، باید بستر‌های مناسب آفرینشگری در کشور را ایجاد و توسعه دهند. این وظیفه نظام مدیریت کلان کشوری است که بسترمناسبی را برای جامعه نخبه و هنرمند فراهم سازد تا نبوغ فرهنگ و هنر کشور به بلوغ برسد و فرصت تجلی بیابد چنانکه بتوانند هنجارها و قابلیت های فرهنگی خود را به معرض نمایش بگذارند.

سوال آخر اینکه؛ با توجه به اینکه آقای رئیس جمهور در سفرهای استانی  طی نشستی که در استانداری داشتند، اعتباراتی را در راستای حمایت از فرهنگ و هنر به تصویب اجماع هیئت دولت رساندند ولی متاسفانه  تاکنون کمک‌های لازم به بخش های مختلف صورت نگرفته اگر چه نامه‌هایی زیادی به استانداری ارسال شده است. به نظر شما چرا باید این اتفاق بیفتد؟

اطلاع دقیقی از صحت و سقم این موضوع ندارم اما این مطلب از دو منظر قابل تامل است. ابتدا ضرورت سرمایه گذاری در حوزه فرهنگ و هنر بر دولت پوشیده نبوده، ثانیاً در یک بررسی تاریخی، دولت معتقد بر عدم تمرکز گرایی در برنامه های فرهنگی و هنری است. این ضرورت و اعتقاد می‌تواند نتایج بسیار عالی را برای حوزه هنری کشور به ارمغان آورد اما به شرطی و شروطها. اما در خصوص تخصیص بودجه و اعتبارات  فوق؛ تا جایی که اطلاع دارم در یک مورد تهران، اعتباری حدود 264 میلیارد تومان معادل تقریبی 33 برابر کل اعتبار اداره هنرهای تجسمی کشور،  در سه ماه آخر سال برای برنامه های فرهنگی سال 89 به استانداری تهران تخصیص یافته است و ظاهراً استانداری با مکاتباتی که با موسسات، سازمانها و نهادههای فرهنگی و هنری داشته درصدد یافتن برنامه‌هایی برای هزینه کرد این اعتبار در سالجاری است. در صورتی که برای هنرهای تجسمی کل کشور 8 میلیارد در سال در نظر گرفته شده که اگر با توجه به چشم انداز بیست ساله برنامه‌ریزی شودبه نظر من هزینه زیادی در حوزه هنرهای تجسمی صرف نمی‌شود. امیدوارم این اعتبارات  فرهنگ و هنری در جاهای دیگر خرج نشود.

بخش هنری تبیان


منبع: آرت‌نا / سهیلا یاراحمدی