ظلم به مردم، شایع ترین ظلم ها !
در روایات و آیات قرآن کریم ، بسیار مواردی دیده می شود که ظلم را از موانع بزرگ در فهم آیات قرآن و کسب درجات معنوی معرفی کرده اند . در این مقاله به بررسی تعریف ظلم وانواع آن می پردازیم .
تعریف ظلم در ارتباط با فهم قرآن
واژه "ظلم" به معنای ستم ، بیداد، بی عدالتی كردن ، ستمكاری ، حق را پایمال ساختن ، تجاوز از حق ، قرار دادن هر چیزی در جایی نامناسب آمده است .( لسان العرب و اقرب الموارد و المعجم الوسیط واژه ظلم)
این واژه با كلمه "ظلمت" به معنای تاریكی و سیاهی هم ریشه و بنا به اعتباری ، قریب المعنی است ؛ زیرا تاریكی نتیج? ستم كاری و حق را پایمال ساختن می باشد . (راغب- ص 315)
واژه ظلم با دیگر مشتقات آن ، كه در همه آنها معنای ستم و بی عدالتی مشترك است ، " 289 مرتبه " در قرآن آمده است و 26 مرتبه هم در مشتقاتی آمده است كه معنای ظلمت و تاریكی میدهد .
بیان قرآن به مبحث ظلم ، آن هم به این گستردگی ، حاكی از آن است كه امری مبتلا به است و هشداری است برای روی آورند? به قرآن كه در فهم آیات الهی باید سخت مراقب باشد تا در ورطه ظلم نیفتد :"هر كه بار ستمی به دوش داشته باشد حتماً زیان دیده است ." (طه/ 111)
انواع ظلم
به طور كلی برای ظلم و ستم كاری سه حالت بیان شده است :
- ظلم به خدا
ظلم به معبود و خالق از مهمترین و سنگین ترین موارد ظلم است كه تبعات سهمگین و سختی را هم به دنبال دارد و مسلماً روی آوری به قرآن با این حالت از ستمكاری ، زیان و خسران را موجب میگردد .
آیا ظلم به خدا معنی میدهد؟
هر چند كه در نگاه اول ظلم به خدا چندان معقول و مقبول به نظر نمیرسد و این از آن بابت است كه چون خدا را قادر مطلق میدانیم ، تصور میكنیم كسی توان ستم كردن به او را ندارد . اما اگر از زاویه نادیده گرفتن حق خدا به این موضوع بنگریم ، این توهم از بین میرود ؛ زیرا آنجا كه حق خدا نادیده گرفته میشود و به امر الهی و فرامین خداوندی بی اعتنایی میشود در حقیقت به خدا ستم شده است ، ولی خدا در عین قادر مطلق بودن ، بی نهایت صبور است و نسبت به ستمی كه به او میشود یا عصیانی كه بر او به ناروا واقع میگردد هم شكیبایی به خرج میدهد و هم از باب رحمت و لطف بی نهایتی كه دارد ، راه بازگشت و توبه و دفع ستم را نشان میدهد و در نهایت با اتمام حجتی كه بر خلق عاصی می كند ، با خشم و غضب از مردم ناسپاس و معصیت كار كه در این مقام از فهم حقایق قرآنی نیز دورند ، انتقام میگیرد : " و خداوند شكست ناپذیر صاحب انتقام است ." (مائده/ 95)
نكته قابل توجه اینكه ، به طور كلی اگر به موارد ظلم به خدا در قرآن دقت كنیم9 و هر آنچه را كه غیر از شرك به خدا- كه ظلم عظیم است- و تحت عنوان ظلم به خدا گفته شده مشاهده كنیم ، ملاحظه خواهیم كرد كه همه این موارد باز به " شرك " بر میگردد ؛ زیرا هر گونه ظلم به خدا و حتی ظلم به نفس و ظلم به مردم ، نادیده گرفتن حق خدا یا چیز دیگری را با حق خدا سهیم كردن است .
ظالم کیست؟
ظالم كسی است كه در آن چه مربوط به بندگی خدا و ادای حق الهی است به شكلی دخالت میكند و حق بندگان خدا را نادیده میگیرد و این حالت همان شرك است و جان كلام در این است كه درك قرآن ارتباط تنگاتنگ با دوری از شرك - كه ظلم عظیم است - دارد .
- ظلم به مردم ، شایع ترین ظلم ها
شایع و ملموس ترین حالت از ظلم ، ستم به دیگران یا ظلم اجتماعی است كه حساسیت های انسان ها به این نوع از ظلم بیش از دو نوع دیگر ستم میباشد .
از حق خدا كه بگذریم ، مردم نیز حقوقی دارند كه باید به حقوق آنها احترام گذاشت و نباید به حریم آنها تجاوز كرد ، بلكه لازم است تا در ادای حق آنان كوشا بود . بدیهی است كه انسان ها از همین ناحیه ، مرتكب بیشترین ستم میشوند ؛ زیرا هر یك از افراد اجتماع به مقتضای غریزه سود جویی خود ، كوشش میكنند تا حد توانایی از آنچه به نفع خود میداند ، برخوردار شوند هر چند باعث تزاحم در منافع و تجاوز به حقوق دیگران شود .
- ظلم به نفس و نقش آن در فهم قرآن
قدر خویش نشناختن و حق هویت حقیقی ، روحی و واقعی خود را آن گونه كه شایسته یك انسان كامل است ادا نكردن ... همه از مصادیق ظلم به خویشتن محسوب شده و مسلماً نقش به سزایی در دوری از فهم شایسته قرآن دارد ؛ زیرا همه موارد و مصادیق گناه و ظلمی كه آدمی چون خودش فاعل آن است مرتكب میشود ، ضرر و زیانش خواسته و یا ناخواسته به او بر میگردد ، هر چند كه در این مسیر حق خدا را ضایع میكند و یا به مردم نیز ستم روا میدارد .
صاحب مفردات می گوید :"در حقیقت همه موارد سه گانه ظلم به خدا ، ظلم به مردم و ظلم به خویشتن ، همان ستم به خویشتن است . چرا كه آدمی در اولین اقدام به ستم و بیداد ، بر خویشتن ستم میكند ." (راغب- ص 316)
دو مصداق مهم ظلم به نفس
هر چند مصادیف ظلم به نفس فراوان است ولی در اینجا ، به دو مصداق مهم از ظلم به نفس كه در قرآن آمده است اشاره میشود:
الف- تجاوز از فرامین خداوند
از مهمترین و اصلی ترین مصادیق ظلم به نفس، تجاوز از حدود و فرامین الهی است :" و این حدود و فرامین خداست و هر كه از حدود و فرامین خدا تجاوز كند ، بی تردید به خودش ستم كرده است ." (طلاق/ 1)
ب- بت پرستی
وابستگی به غیر خدا داشتن یا بت پرستی مانع دیگری در فهم قرآن و مصداق بارز ظلم به نفس است :" ما به آنان ستم نكردیم ، بلكه آنان خودشان به خویشتن ستم كردند و آنگاه كه فرمان خدا بیاید معبودهایی كه به جز خدا می خواندند كاری برایشان نساختند و جز خسران بر آنان نیفزودند ." (هود/ 101)
باید گفت كه بت پرستی منحصر به پیشینیان نیست ؛ زیرا در واقع معنای شرك و بت پرستی همان وابستگی عاشقانه و محبت آمیز آدمی به موردی (معبودی) است كه كمال و رفع كمبود خویش را در بذل خالصانه سرمایه های خویش- همچون عقل ، وقت و.... به پای او مییابد و میبیند و اگر از آن محروم گردد ، احساس كمبود و حتی پوچی میكند و این در همه زمان ها برای همه انسان ها حتی برای مسلمانان امكان پذیر است و زمانی این بت پرستی و وابستگی برای فرد مسلمان محسوس است كه در تلاوت قرآن و ادای نماز و عبادت خدا حضور قلب نداشته بلكه حواسش به همه چیز است و با فكر و قلبش در نماز مشغول میشود .
مسلماً با چنین حالتی كه شكل پیچیده تری از شرك و بت پرستی و ظلم به نفس است نمیتوان ، درك صحیح و شایسته از قرآن داشت . پس می توان گفت ؛ به همان اندازه که از حضور قلب در نماز و وابستگی ها دور شویم ، به درك حقایق قرآنی نزدیكتر خواهیم بود .
نتیجه گیری :
در یک جمع بندی می توان گفت که ظلم تنها به ستم و تجاوز از حق دیگران خلاصه نمی شود بلکه آدمی اگر عظمت وجودی خود را نشناسد ودر پی کشف ارزش های خود نباشد ، در حقیقت به خود ظلم کرده است .
فرآوری : زهرا اجلال
بخش قرآن تبیان
منبع :
سایت حوزه