تبیان، دستیار زندگی
: چون امام رضا ( ع ) وفات یافت مأمون یك شبانه روز مرگ آن حضرت راپنهان داشت سپس در پی محمد بن جعفر و گروهی از اهل بیت و خاندان ابوطالب كه در خراسان بودند ، فرستاد . چون آنان به نزدش آمدند خبر مرگ امام ( ع ) را به ایشان داد و گریست و بسیار بی تابی كرد ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چرا مأمون ، امام رضا ( ع ) را مسموم كرد ؟

بخش دوم

  شیخ مفید در ارشاد می نویسد : امام رضا ( ع ) مأمون را در خلوت بسیار مورد پند و اندرز قرار می داد و او را از خداوند می ترساند و آنچه بر خلاف دستور آن حضرت انجام می شد زشت می شمرد . 

چرا مامون، امام رضا(ع) را مسموم کرد؟

اربلی همچنین می گوید : در كتابی به نام كتاب الندیم ، كه فعلا در وقف تألیف این كتاب آن را در اختیار ندارم خواندم كه گروهی از بنی عباس نامه ای به مأمون نگاشتند و عقیده او در ولی عهد قرار دادن امام رضا( ع ) و تمایلش به فرزندان كرده بودند . مأمون نیز ئعلی ( ع ) را به سختی موردانتقاد قرار داده و تخطمتقابلا پاسخی تند برای آنان نوشت و ایشان را ناسزا گفت و عرض و ناموسشان را دشنام داد . از جمله سخنانی كه مأمون در پاسخش گفته بود و اینك به خاطر دارم آن بود كه شما همان نطفه های مستان در رحم كنیزكان خواننده و عشوه گرید . آنگاه درباره امام رضا ( ع ) سخن رانده بود و فضل و شرافت آن حضرت و خاندانش بار برشمرده بود . این پاسخ و برخوردهایی از این قبیل قراینی هستند كه اتهام كشتن امام ( ع ) را به وسیله مأمون و تلاش در چیزی كه موجب تباهی و زیان دنیوی و اخروی او می شود منتفی می سازد . و خدا داناتر است .

مجلسی در بحار الانوار می نویسد : اربلی در كشف الغمه? اسبابی را كه شیخ مفید به عنوان موجبات قتل امام رضا( ع ) توسط مأمون ذكر كرده است ، با دلایلی سخیف و كم ارزش مردود شمرده است . آنگاه مجلسی پس از نقل گفتار اربلی گوید : سستی این گفتار پوشیده نیست . چرا كه بدگویی و غیبت از فرزندان سهل امری دنیاوی نبوده كه آن حضرت را از اشتغال به عبادت خدای تعالی باز دارد . بلكه حتی این امر از باب امر به معروف و نهی از منكر و رفع ظ لم از مسلمانان به هر طریق ممكن بر آن حضرت واجب بوده است . و اینكه خلافت مأمون فاسد بوده است سبب نمی شده كه آن حضرت دست از خیر خواهی و پند و اندرز بردارد چنان كه كسان دیگری غیر از امام رضا ( ع ) نیز برای مسلمانان در غزوات و جنگها خیر خواهی می كردند . از طرفی معلوم است كه نصیحت ستمگران و پند گفتن به آنها در حضور مردمان ، به خصوص اگر ادعای فضل و خلافت هم داشته باشند ، از عواملی است كه كینه و حسد و خشم آنها را بر می انگیزد . نگارنده : همچنین این سخن اربلی كه گفته است " اگر سوزن در دانه های انگور بگذارند انگور مسموم نمی شود و قیاس طبی هم بدان گواه نمی دهد " ، اظ هار نظر نادرستی است . زیرا ظ اهر روایت گواه آن است كه سوزن به نوعی از زهرهای كاری آلوده بوده است نه آن كه سوزن ناآلوده به زهر را در حبه های انگور گذارده اند و انگور بدین وسیله آلوده به زهر شده باشد . سبط بن جوزی به نقل از كتاب الاوراق نوشته ابو بكر صولی می نویسد : برخی گفته اند امام رضا ( ع ) به حمام رفت و پس از آنكه از حمام بیرون آمد برای وی طبقی از انگور آلوده به زهر آوردند كه در دانه های آنها سوزنهای زهر آلود نهاده بودند ، كه در ظ اهر نشان نمی داد . امام نیز از آن انگور تناول كرد و پس از مدتی بدرود حیات گفت .

روایت دیگری گویای آن بود كه امام ( ع ) به وسیله زهری كه در انار بود به شهادت رسید . اما آنچه سبط بن جوزی گفته بود ، مبنی بر آنكه مأمون آن حضرت را مسموم نكرد زیرا بر مرگ امام نوحه و زاری به راه انداخت و اندوهگین شد و ... چندان صحت ندارد . زیرا از زیركی مأمون بعید نیست كه امام را مسموم ساخته باشد و آنگاه برای رفع اتهام از خود ، كه در آن هنگام نیز شایع شده بود ، به گریه و زاری بپردازد . از این گذشته گریه و زاری و اندوه مأمون در عزای امام كه خود ناشی از شناخت وی از فضایل امام ( ع ) بود با ارتكاب به قتلی كه علت آن ترس از بیرون رفتن خلافت از دستش می بود ، هیچ منافاتی ندارد . نگارنده : می توان احتمال داد كه مأمون آن حضرت را در اثنای بیماری اش مسموم كرده باشد . از قراین ظ اهری نیز می توان چنین دریافت كه چون مأمون متوجه شد كه بیعت مردم بغداد با ابراهیم بن مهدی خلافتش دچار مشكل و از هم گسیختگی شده و این امر به خاطر بیعت وی با امام رضا ( ع ) به عنوان ولی عهد حادث گشته و

مردم نیز این تصمیم را به فضل بن سهل نسبت می دادند ، و از طرفی فضل هم اخبار به ناآرامی مملكت را، از ترس همین نسبت نادرست و دیگر مقاصد درست طمربویا نادرست خود ، از مأمون پنهان می كرده همه این عوامل باعث شد كه وی از سقوط خلافتش بیمناك شود . لذا اندیشید كه جز با كشتن فضل و رضا ( ع ) نمی تواند مخالفان و انتقاد گران را از مخالفت باز دارد . از این رو فضل را در حمام سرخس از پای در آورد و امام رضا ( ع ) را به وسیله دادن زهر شهید كرد .

اگر مانند علامه مجلسی بگوییم كه بیعت مأمون با امام رضا ( ع ) از روز نخست از روی حیله و نیرنگ بوده باید بگوییم كه مأمون از روی حسن نیت امام رضا ( ع ) را به ولی عهدی خود تعیین كرد ، در این دو صورت هم مسموم ساختن امام رضا( ع ) توسط مأمون بعید نیست . زیراچه بسا اوضاع و شرایطی پیش آید كه نیتها دستخوش دگرگونی شوند . مانند زایل شدن حكومت كه چه بسا بدین خاطر پادشاهان فرزندان و برادرانشان را كشته اند. انگیزه ای كه مأمون را به كشتن فضل واداشت همان بود كه وی را به مسموم ساختن حضرت رضا ( ع ) بر انگیخت . كشته شدن فضل توسط او ، كه هیچ تردیدی در آن نیست ، دور بودن این احتمال كه وی امام رضا ( ع ) رامسموم ساخته منتفی می سازد ، به خصوص كه در این باره روایات و اقوال مورخان فراوان است و چنان این امر شهرت یافته كه حتی شاعران نیز بدان متذكر شده اند . مثلا ابو فراس حمدانی در این باره گوید : باؤوا بقتل الرضا من بعد بیعته و ابصروا بعض یوم رشد هم فعموا عصابه? شقیت من بعد ما سعدت و معشر هلكوا من بعد ما سلموا و نیز دعبل در سوگ آن امام ( ع ) سروده است : شككت فما ادری امسقی شربه? فابكیك ام ریب الردی فیهون ایا عجبا منهم یسمونك الرضا و تلقاك منهم كلحه? و عضون سخن دعبل در این جا گفته است "تردید كردم " اگر چه ظ اهرا بر عدم علم دلالت دارد اما با گفته وی در بیت بعد كه " از ایشان دندان نمایاندن ( كنایه از خشم گرفتن بر كسی ) و ترشرویی دیدی " نشان می دهد كه این مسأله یقینی و محقق بوده است .

شیخ مفید و نیز ابو الفرج گویند : چون امام رضا ( ع ) وفات یافت مأمون یك شبانه روز مرگ آن حضرت راپنهان داشت سپس در پی محمد بن جعفر و گروهی از اهل بیت و خاندان ابوطالب كه در خراسان بودند ، فرستاد . چون آنان به نزدش آمدند خبر مرگ امام ( ع ) را به ایشان داد و گریست و بسیار بی تابی كرد و جنازه آن حضرت را بدیشان نشان داد و آنگاه خطاب به پیكر پاك امام ( ع ) گفت : ای برادر بر من بس گران است كه تو را دراین حالت ببینم . من آرزو می كردم كه پیش از تو بمیرم ولی خداوند نخواست . سپس دستور داد آن حضرت را غسل دهند و كنند و خود جنازه را برداشت به همین جایی كه اكنون مدفن آن حضرت طكفن و حنوبه بود در دهی از شهر طوس طاست ، آوردند و به خاك سپرد و آنجا خانه حمید بن قحكه نامش سناباد نزدیك نوقان است و در همان جا نیز قبر هارون الرشید بود . قبر حضرت رضا( ع ) پس روی هارون و در قبله او قرار گرفته است . شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا ضمن حدیثی آورده است كه : آخرین سخنی كه امام رضا ( ع ) گفت : این بود : " بگو اگر در خانه های خود هم بودید باز آنكه سرنوشت .

آنها كشته شدن است ازخانه به قتلگاه به پای خود البته بیرون می آمدند " و فرمان خدا حكمی نافذ و روان خواهد بود سپس قبر هارون را شكافت و آن حضرت را با وی ه قرب هارون به آن حضرت ، به وی نفع طدفن كرد گفت : امیدوارم خداوند به واس بخشد .


منبع: سایت اهل بیت

بخش حریم رضوی