تبیان، دستیار زندگی
در حدیثى از امام جعفر صادق علیه‏السلام روایت شده است که فرمود: ما من عبدٍ إلّا و فى قلبه نکتة بیضاء فإذا أذنب خرج فى النکتة نکتة سوداء فإذا تاب ذَهَب ذلک السواد، و ان تمادى فى الذنوب زاد ذلک السواد حتّى یُغطى البیاضَ، فإذا غُطّى البیاضُ لم یرجع صاحبه إلى
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اثر گناه بر فطرت پاک!

تأثیر ایمان بر رفتار انسان (2)

ایمان و معنویت


اگر شماره ی قبل این مقاله را مطالعه کرده باشید ، مشاهده کرده اید که بحث ما پیرامون تأثیر ایمان و اعتقادات در بروز رفتار ها می باشد .

در شماره قبل ، برطبق آیات و رویات به بخشی از این موضوع که ؛ ایمان و اعتقاد سالم در بروز رفتارهاى صحیح و شایسته وعمل و رفتار صحیح و سالم در شکوفایى و رشد ایمان و اعتقادات سالم تأثیر به سزایی دارند ، مطالبی را بیان کردیم .

دراین شماره ادامه بحث را باموضوع ؛ تأثیر ضعف ایمان و انحرافات اعتقادى و یا بى‏دینى در بروز رفتارهاى ناسالم و زشت و انجام گناه و رفتارهاى زشت و ناسالم در کاهش ایمان و فرو ریختن اعتقاداتی خواهیم گرفت .


تأثیر ضعف ایمان و انحرافات اعتقادى و یا بى‏دینى در بروز رفتارهاى ناسالم و زشت

تابه اینجا به این نکته رسیدیم که ؛ افکار و اعتقادات انسان تأثیر اساسى در چگونگى رفتار و اعمال او دارد ، حال اگر افکار و اعتقادات انسان بر اساس صحیح و سالم باشد ، رفتار او نیز نوعاً درست و سالم خواهد بود، و اگر افکار و اعتقادات انسان بر اساس مبنای صحیحى نباشد ، بلکه دچار انحراف اعتقادى و یا حتّى بى‏دینى باشد ، معلوم است که چنین مسأله‏اى تأثیر منفى بر روى اعمال و رفتار او مى‏گذارد و طبیعتاً از چنین انسانى رفتارى زشت و ناشایست سر مى‏زند .

چرا که: «از کوزه همان برون تراود که در اوست.»

علاوه بر این ، آیات قرآن نیز شاهدى گویا بر این مسأله می باشند:

1. « قُلْ كُلٌّ یَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَى سَبِیلاً ؛ بگو هر کس طبق شخصیت و خلق و خوى خود عمل مى‏کند.» (اسراء/84)

2. «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إَلاَّ خَسَارًا ؛ و از قرآن آیاتى نازل مى‏کنیم که مایه درمان و رحمت براى مؤمنان است و ستمگران را جز خسران و زیان نمى‏افزاید .» (اسراء/82)

منظور از «ظالمین» در آیه فوق همه کسانى هستند که در مقابل دعوت اسلامى جبهه‏گیرى کرده و در صدد ردّ و انکار قرآن برمى‏آیند و مسلماً چنین افرادى دچار انحرافات فکرى و اعتقادى هستند ، و چنین حالى بر روى اعمال و رفتار آنان اثر مى‏گذارد و هنگامى که در مقابل قرآن قرار مى‏گیرند ، رفتار و اعمالى زشت و ناپسند از آنان سر مى‏زند که مایه ضرر و زیان آنان مى‏شود.

علاّمه طباطبایى در ذیل آیه مى‏نویس:

سیاق آیات دلالت بر این مى‏کند که مراد از جمله ؛ « ولا یزید الظالمین إلا خساراً » بیان اثرى است که قرآن در غیر مؤمنین دارد و آن ، عکس اثر نیکى است که در مؤمنین دارد. پس مراد از «ظالمین» قهراً غیر مؤمنین یعنى کفّار خواهد بود. 1

3. « والبلدُ الطیّبُ یخرجُ باذن ربّهِ و الذى خَبُثَ لا یُخرِجُ إلا نَکَداً ؛ سرزمین پاکیزه (و شیرین) گیاهش به فرمان پروردگار مى‏روید، امّا سرزمین‏هاى بد طینت (و شوره‏زار) جز گیاه ناچیز و بى‏ارزش از آن نمى‏روید. این‏گونه آیات را براى آن‏ها که شکرگزارند بیان مى‏کنیم.» (اعراف/58)

در تفسیر نمونه «نَکَد» را چنین معنى مى‏کند: «نَکد» به معنى شخص بخیل و ممسکى است که به آسانى چیزى به کسى نمى‏دهد، و اگر هم بدهد بسیار ناچیز و کم‏ارزش خواهد بود. زمین‏هاى شوره‏ زار و نامساعد در آیه فوق ، تشبیه به چنین کسى شده است .2

لیکن راغب اصفهانى «نکد» را چنین معنى مى‏کند: «النکد کلُ شى‏ءٍ خَرَجَ إلى طالبه بتعسّر؛ هر چیزى که براى خواهانش با زحمت و سختى موجود و ظاهر گردد .»3

« والبلدُ الطیّبُ یخرجُ باذن ربّهِ و الذى خَبُثَ لا یُخرِجُ إلا نَکَداً ؛ سرزمین پاکیزه (وشیرین) گیاهش به فرمان پروردگار مى‏روید، امّا سرزمین‏هاى بد طینت (و شوره‏زار) جز گیاه ناچیز و بى‏ارزش از آن نمى‏روید. این‏گونه آیات را براى آن‏ها که شکرگذارند بیان مى‏کنیم»
ایمان

در تفسیر المیزان نیز آمده است: «نکد به معناى کم است.»4 بنابراین معناى «نکد» کم و یا کم ارزش می باشد .

از این آیه نقش و تأثیر کور باطنى و انحرافات فکرى واعتقادى در بروز اعمال زشت و ناشایست و بى‏خیر و صلاح بودن به‏خوبى استفاده مى‏شود .

تأثیر انجام گناه و رفتارهاى زشت و ناسالم در کاهش ایمان و فرو ریختن اعتقادات

مسأله سرشت الهى و توحیدى انسان چیزى است که در موارد متعددى از قرآن و حدیث به آن اشاره شده است ، به عنوان مثال خداوند در آیه 30 سوره روم به این فطرت الهى و توحیدى اشاره مى‏کند و مى‏فرماید: « فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ؛ پاکدلانه روى به دین بیاور . این فطرت الهى است که مردمان را بر وفق آن آفریده است . در آفرینش الهى تغییرى راه ندارد . این دین استوار است؛ ولى بیشتر مردم نمى‏دانند ».

لیکن این فطرت پاک و الهى ممکن است بر اثر علل و عواملى دچار رکود و خمول شود که یکى از مهمترین این عوامل ، گناه و نافرمانى خداوند و انجام اعمال زشت است .

گناه فطرت پاک را نیز آلوده می کند!

در آیات زیر به این مسأله پرداخته شده است:

1. خداوند در آیه 14 سوره مطفّفین ، بعد از اشاره به صفات زشت گروهى از دوزخیان مى‏فرماید: «كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم مَّا كَانُوا یَكْسِبُونَ ؛ چنین نیست که [آنها خیال مى‏کنند] بلکه اعمالشان چون زنگارى بر دلهایشان نشسته است.»

«رانَ» از ماده «رین» بر وزن «عین» است. راغب اصفهانى در کتاب مفردات خود مى‏گوید: رین، همان زنگارى است که روى اشیاء قیمتى مى‏نشیند .

به گفته برخى دیگر از ارباب لغت ، قشر قرمز رنگى است که بر اثر رطوبت هوا روى آهن و مانند آن ظاهر مى‏شود که در فارسى ما آن را «زنگ » یا « زنگار» مى‏نامیم، و معمولاً نشانه پوسیدن و ضایع شدن آن فلز و طبعاً از بین رفتن شفّافیّت و درخشندگى آن است .

گاه آن را به معنى غلبه و تسلّط چیزى بر چیزى دیگر، یا افتادن در چیزى که راه خلاص از آن نیست ، تفسیر کرده‏اند، که در واقع همه اینها لازمه معنى اصلى است .5

بنابراین ، این آیه بر نقش و تأثیر منفى گناه و اعمال و رفتار زشت ، بر روح و جان آدمى و در نتیجه از بین رفتن نور و صفاى فطرى آن دلالت مى‏کند.

خداوند در آیه 14 سوره مطفّفین ، بعد از اشاره به صفات زشت گروهى از دوزخیان مى‏فرماید: «كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم مَّا كَانُوا یَكْسِبُونَ ؛ چنین نیست که [آن‏ها خیال مى‏کنند] بلکه اعمالشان چون زنگارى بر دلهایشان نشسته است»
ایمان

در احادیث اسلامى نیز به این مسأله توجه زیادى شده است و اهمیت آن در ارتباط با دین‏دارى و ایمان و تأثیرى که بر روح و جان آدمى دارد بیان شده است .

در حدیثى از امام جعفر صادق علیه‏السلام روایت شده است که فرمود: «ما من عبدٍ إلّا و فى قلبه نکتة بیضاء فإذا أذنب خرج فى النکتة نکتة سوداء فإذا تاب ذَهَب ذلک السواد، و ان تمادى فى الذنوب زاد ذلک السواد حتّى یُغطى البیاضَ، فإذا غُطّى البیاضُ لم یرجع صاحبه إلى خیر أبداً قول اللّه -عزّوجلّ-: «کلاّ بل رانَ على قلوبِهم ما کانوا یکسبون»؛ بنده‏اى از بندگان خداوند نیست مگر آن‏که در دلش نقطه سفیدى است و هنگامى که گناهى از آن بنده سر زد در نقطه سفید، نقطه سیاهى آشکار مى‏شود. حال اگر توبه کرد آن نقطه سیاه از بین مى‏رود و اگر اصرار بر گناه کرد آن نقطه سیاه گسترش مى‏یابد تا تمامى نقطه سفید را فرا گیرد و هنگامى که نقطه سیاه تمامى نقطه سفید را پوشاند، صاحب چنین قلبى هرگز به سمت خیر و خوبى باز نخواهد گشت و این همان زنگارى است که خداوند در کتابش ذکر فرموده است: «كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم مَّا كَانُوا یَكْسِبُونَ» . "6


پی نوشت ها :

1 . طباطبائى، محمدحسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ترجمه محمدباقر موسوى همدانى، ج8، ص 554

2 . مکارم شیرازى، ناصر، با همکارى جمعى از دانشمندان، تفسیر نمونه، ج6، ص216

3 . راغب اصفهانى، مفردات القرآن، تحقیق صفوان عرفان داودى، ص823

4 . طباطبائى، محمدحسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ترجمه محمدباقر موسوى همدانى، ج8، ص200

5 . مکارم شیرازى، ناصر، با همکارى جمعى از دانشمندان، تفسیر نمونه، ج26، ص 262ـ263

6 . البحرانى، هاشم، البرهان فى تفسیر القرآن، ج5، ص612

فرآوری : زهرا اجلال

بخش قرآن تبیان


منبع :                                                                                                                                                                         

 مقاله علی اصغر تجری