اثر گناه بر فطرت پاک!
تأثیر ایمان بر رفتار انسان (2)
اگر شماره ی قبل این مقاله را مطالعه کرده باشید ، مشاهده کرده اید که بحث ما پیرامون تأثیر ایمان و اعتقادات در بروز رفتار ها می باشد .
در شماره قبل ، برطبق آیات و رویات به بخشی از این موضوع که ؛ ایمان و اعتقاد سالم در بروز رفتارهاى صحیح و شایسته وعمل و رفتار صحیح و سالم در شکوفایى و رشد ایمان و اعتقادات سالم تأثیر به سزایی دارند ، مطالبی را بیان کردیم .
دراین شماره ادامه بحث را باموضوع ؛ تأثیر ضعف ایمان و انحرافات اعتقادى و یا بىدینى در بروز رفتارهاى ناسالم و زشت و انجام گناه و رفتارهاى زشت و ناسالم در کاهش ایمان و فرو ریختن اعتقاداتی خواهیم گرفت .
تأثیر ضعف ایمان و انحرافات اعتقادى و یا بىدینى در بروز رفتارهاى ناسالم و زشت
تابه اینجا به این نکته رسیدیم که ؛ افکار و اعتقادات انسان تأثیر اساسى در چگونگى رفتار و اعمال او دارد ، حال اگر افکار و اعتقادات انسان بر اساس صحیح و سالم باشد ، رفتار او نیز نوعاً درست و سالم خواهد بود، و اگر افکار و اعتقادات انسان بر اساس مبنای صحیحى نباشد ، بلکه دچار انحراف اعتقادى و یا حتّى بىدینى باشد ، معلوم است که چنین مسألهاى تأثیر منفى بر روى اعمال و رفتار او مىگذارد و طبیعتاً از چنین انسانى رفتارى زشت و ناشایست سر مىزند .
چرا که: «از کوزه همان برون تراود که در اوست.»
علاوه بر این ، آیات قرآن نیز شاهدى گویا بر این مسأله می باشند:
1. « قُلْ كُلٌّ یَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَى سَبِیلاً ؛ بگو هر کس طبق شخصیت و خلق و خوى خود عمل مىکند.» (اسراء/84)
2. «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إَلاَّ خَسَارًا ؛ و از قرآن آیاتى نازل مىکنیم که مایه درمان و رحمت براى مؤمنان است و ستمگران را جز خسران و زیان نمىافزاید .» (اسراء/82)
منظور از «ظالمین» در آیه فوق همه کسانى هستند که در مقابل دعوت اسلامى جبههگیرى کرده و در صدد ردّ و انکار قرآن برمىآیند و مسلماً چنین افرادى دچار انحرافات فکرى و اعتقادى هستند ، و چنین حالى بر روى اعمال و رفتار آنان اثر مىگذارد و هنگامى که در مقابل قرآن قرار مىگیرند ، رفتار و اعمالى زشت و ناپسند از آنان سر مىزند که مایه ضرر و زیان آنان مىشود.
علاّمه طباطبایى در ذیل آیه مىنویس:
سیاق آیات دلالت بر این مىکند که مراد از جمله ؛ « ولا یزید الظالمین إلا خساراً » بیان اثرى است که قرآن در غیر مؤمنین دارد و آن ، عکس اثر نیکى است که در مؤمنین دارد. پس مراد از «ظالمین» قهراً غیر مؤمنین یعنى کفّار خواهد بود. 1
3. « والبلدُ الطیّبُ یخرجُ باذن ربّهِ و الذى خَبُثَ لا یُخرِجُ إلا نَکَداً ؛ سرزمین پاکیزه (و شیرین) گیاهش به فرمان پروردگار مىروید، امّا سرزمینهاى بد طینت (و شورهزار) جز گیاه ناچیز و بىارزش از آن نمىروید. اینگونه آیات را براى آنها که شکرگزارند بیان مىکنیم.» (اعراف/58)
در تفسیر نمونه «نَکَد» را چنین معنى مىکند: «نَکد» به معنى شخص بخیل و ممسکى است که به آسانى چیزى به کسى نمىدهد، و اگر هم بدهد بسیار ناچیز و کمارزش خواهد بود. زمینهاى شوره زار و نامساعد در آیه فوق ، تشبیه به چنین کسى شده است .2
لیکن راغب اصفهانى «نکد» را چنین معنى مىکند: «النکد کلُ شىءٍ خَرَجَ إلى طالبه بتعسّر؛ هر چیزى که براى خواهانش با زحمت و سختى موجود و ظاهر گردد .»3
در تفسیر المیزان نیز آمده است: «نکد به معناى کم است.»4 بنابراین معناى «نکد» کم و یا کم ارزش می باشد .
از این آیه نقش و تأثیر کور باطنى و انحرافات فکرى واعتقادى در بروز اعمال زشت و ناشایست و بىخیر و صلاح بودن بهخوبى استفاده مىشود .
تأثیر انجام گناه و رفتارهاى زشت و ناسالم در کاهش ایمان و فرو ریختن اعتقادات
مسأله سرشت الهى و توحیدى انسان چیزى است که در موارد متعددى از قرآن و حدیث به آن اشاره شده است ، به عنوان مثال خداوند در آیه 30 سوره روم به این فطرت الهى و توحیدى اشاره مىکند و مىفرماید: « فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ؛ پاکدلانه روى به دین بیاور . این فطرت الهى است که مردمان را بر وفق آن آفریده است . در آفرینش الهى تغییرى راه ندارد . این دین استوار است؛ ولى بیشتر مردم نمىدانند ».
لیکن این فطرت پاک و الهى ممکن است بر اثر علل و عواملى دچار رکود و خمول شود که یکى از مهمترین این عوامل ، گناه و نافرمانى خداوند و انجام اعمال زشت است .
گناه فطرت پاک را نیز آلوده می کند!
در آیات زیر به این مسأله پرداخته شده است:
1. خداوند در آیه 14 سوره مطفّفین ، بعد از اشاره به صفات زشت گروهى از دوزخیان مىفرماید: «كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم مَّا كَانُوا یَكْسِبُونَ ؛ چنین نیست که [آنها خیال مىکنند] بلکه اعمالشان چون زنگارى بر دلهایشان نشسته است.»
«رانَ» از ماده «رین» بر وزن «عین» است. راغب اصفهانى در کتاب مفردات خود مىگوید: رین، همان زنگارى است که روى اشیاء قیمتى مىنشیند .
به گفته برخى دیگر از ارباب لغت ، قشر قرمز رنگى است که بر اثر رطوبت هوا روى آهن و مانند آن ظاهر مىشود که در فارسى ما آن را «زنگ » یا « زنگار» مىنامیم، و معمولاً نشانه پوسیدن و ضایع شدن آن فلز و طبعاً از بین رفتن شفّافیّت و درخشندگى آن است .
گاه آن را به معنى غلبه و تسلّط چیزى بر چیزى دیگر، یا افتادن در چیزى که راه خلاص از آن نیست ، تفسیر کردهاند، که در واقع همه اینها لازمه معنى اصلى است .5
بنابراین ، این آیه بر نقش و تأثیر منفى گناه و اعمال و رفتار زشت ، بر روح و جان آدمى و در نتیجه از بین رفتن نور و صفاى فطرى آن دلالت مىکند.
در احادیث اسلامى نیز به این مسأله توجه زیادى شده است و اهمیت آن در ارتباط با دیندارى و ایمان و تأثیرى که بر روح و جان آدمى دارد بیان شده است .
در حدیثى از امام جعفر صادق علیهالسلام روایت شده است که فرمود: «ما من عبدٍ إلّا و فى قلبه نکتة بیضاء فإذا أذنب خرج فى النکتة نکتة سوداء فإذا تاب ذَهَب ذلک السواد، و ان تمادى فى الذنوب زاد ذلک السواد حتّى یُغطى البیاضَ، فإذا غُطّى البیاضُ لم یرجع صاحبه إلى خیر أبداً قول اللّه -عزّوجلّ-: «کلاّ بل رانَ على قلوبِهم ما کانوا یکسبون»؛ بندهاى از بندگان خداوند نیست مگر آنکه در دلش نقطه سفیدى است و هنگامى که گناهى از آن بنده سر زد در نقطه سفید، نقطه سیاهى آشکار مىشود. حال اگر توبه کرد آن نقطه سیاه از بین مىرود و اگر اصرار بر گناه کرد آن نقطه سیاه گسترش مىیابد تا تمامى نقطه سفید را فرا گیرد و هنگامى که نقطه سیاه تمامى نقطه سفید را پوشاند، صاحب چنین قلبى هرگز به سمت خیر و خوبى باز نخواهد گشت و این همان زنگارى است که خداوند در کتابش ذکر فرموده است: «كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم مَّا كَانُوا یَكْسِبُونَ» . "6
پی نوشت ها :
1 . طباطبائى، محمدحسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ترجمه محمدباقر موسوى همدانى، ج8، ص 554
2 . مکارم شیرازى، ناصر، با همکارى جمعى از دانشمندان، تفسیر نمونه، ج6، ص216
3 . راغب اصفهانى، مفردات القرآن، تحقیق صفوان عرفان داودى، ص823
4 . طباطبائى، محمدحسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ترجمه محمدباقر موسوى همدانى، ج8، ص200
5 . مکارم شیرازى، ناصر، با همکارى جمعى از دانشمندان، تفسیر نمونه، ج26، ص 262ـ263
6 . البحرانى، هاشم، البرهان فى تفسیر القرآن، ج5، ص612
فرآوری : زهرا اجلال
بخش قرآن تبیان
منبع :
مقاله علی اصغر تجری