تبیان، دستیار زندگی
چند حکایت درس آموز از سیره بزرگان در برابر طاغوت
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عرفا در مقابل حکومت پهلوی

چند حکایت درس آموز از سیره بزرگان در برابر طاغوت

تزلزل مشروعیت ‏سیاسی در دوره پهلوی

بسم الله الرحمن الرحیم

جواب مرحوم الهی قمشه ای به دربار شاه

در زمان پهلوی، دربار به همه شعرا گفته بود که شعر در مدح شاه و ایران بگویند یکی از آنها هم طبیعتاً مرحوم حکیم و ادیب و عارف کم نظیر و شاعر نامدار آیت الله الهی قمشه ای رحمه الله بود و از ایشان نیز این کار را خواسته بودند، اما این مرد عارف در جواب زیبا سروده بود که: (1)

جهان کشور من خدا شاه من
نداند جز این قلب آگاه من

ستایش از پادشاه ستمكار

جناب شیخ رجبعلی خیاط، دوستان و شاگردان خود را از همكاری با دولت حاكم ( پهلوی) و به خصوص از تعریف و تمجید آنان بر حذر میداشت. یكی از شاگردان شیخ از وی نقل كرده‌است كه فرمود:

«روح یكی از مقدسین را در برزخ دیدم محاكمه می‌كنند و همه كارهای ناشایسته سلطان جایر زمان او را در نامه عملش ثبت كرده و به او نسبت می‌دهند. شخص مذكور گفت: من این همه جنایت نكرده‌ام.

به او گفته شد: مگر در مقام تعریف از او نگفتی: عجب امنیتی به كشور داده‌است؟

گفت: چرا!

به او گفته شد: بنابر این تو راضی به فعل او بودی، او برای حفظ سلطنت خود به این جنایات دست زد.»

در نهج‌البلاغه آمده است كه امام علی (علیه السلام) فرمود:

«الراضی بفعل قوم كالداخل فیه معهم، و علی كل داخل فی باطل اثمان: اثم العمل به، و اثم الرضا به؛

هركه به كردار عده‌ای راضی باشد، مانند كسی است كه همراه آنان، آن كار را انجام داده باشد و هر كس به كردار باطلی دست زند او را دو گناه باشد؛ گناه انجام آن و گناه راضی بودن به آن.» (2)

برخورد قاطعانه آیت الله بروجردی با شاه و رضاخان

آیت الله  صافی گلپایگانی نقل می کنند:

[شاه] از سفر خوزستان برمی گشت، به راه آهن قم که رسیده بود، برای ملاقات با آیت الله بروجردی توقف کرده بود.

به آیت الله بروجردی خبر رسید که شاه، خواهان ملاقات با شماست. ایشان در کمال بی اعتنایی فرمودند:

«حتماً می خواهد، همانطورکه چند تا عکس با زنش در این مسافرت گرفته است، بیاید با من هم عکس بگیرد.»

این نوع برخورد را آیت الله بروجردی حتی با رضاخان هم داشت.

من در یک ملاقاتی که ایشان با شاه داشت، وقتی دیدم خیلی عادی، مثل برخورد با سایر مردم، با او رفتار کرد، بعد به ایشان عرض کردم: این برخورد شما، ارادت ما را به شما بیشتر کرد. فرمودند:

«من با پدرش، که قدرتمند تر از این بود و آن وقتها من هم این قدرت را نداشتم، همین طور برخورد میکردم، این که جای خود دارد.»

در توضیح فرمود:

«من از سفر حج که برمی گشتم برای زیارت به عتبات رفتم. آیات نجف، جمع شدند و به من فرمودند: اوضاع در ایران چگونه است؟ آیا می شود علیه رضاخان کاری کرد؟

در هر صورت آن جلسه لو رفته بود، وقتی به مرز ایران وارد شدم، دستگیرم کردند و به تهران آوردند و در پادگان، بازداشتم کردند.

رضاخان آمد با من ملاقات کند. برای هر دوی ما نیمکت گذاشتند. نشستیم. من برای اینکه بفهمانم تحت تأثیر قدرت و مقام او قرار نگرفته ام، دستم را گذاشتم روی لبه نیمکت و به آن تکیه دادم. او حرفهایش را زد و مطالبی رد و بدل شد.» (3)

یک وقتی به اقبال، نخست وزیر، فرموده بودند:

«پدرش بی سواد بود، ولی یک مقدار شعور داشت، اما این (محمد رضا پهلوی) شعور هم ندارد و چیزی ملتفت نمی شود.»

همین سابقه مخالفت آیت الله بروجردی، با رضاخان بود که در مرتبه اول، وقتی از ایشان دعوت می شود به قم تشریف بیاورند، برخی مخالفت می کنند و می گویند: اگر آیت الله بروجردی به قم بیاید، چون رضاخان با ایشان مخالف است، برای حوزه قم مزاحمت ایجاد می کند و این به صلاح نیست. (4)

حجت الاسلام فلسفی نقل می کنند:

مرحوم آیت الله بروجردی هنگامی که از دولتهای وقت گله داشتند و دولت کسی را برای رضایت خاطر ایشان به قم می فرستاد بسیار صریح و با صدای بلند می فرمود: « نمی پذیرم. » به طوری که فرستاده دولت هم می شنید و می رفت و به رئیس دولت وقت گزارش می داد.

دولتها هم از طریق چند واسطه از ایشان علت را جویا می شدند و ایشان می فرمودند:

« به خاطر اینکه دولت در فلان موضوع روشهای نادرستی در پیش گرفته است. »

همین برخورد موجب می شد که دولت در کار خود تجدید نظر کند و موجبات رضایت خاطر ایشان را فراهم آورد.

غرض اینکه آن مرحوم در کمال صراحت حرف می زد و کاملاً حق اسلام را رعایت می کرد. از حریم دین دفاع می نمود و هر جا فرصتی پیش می آمد، پیشروی می کرد.

آیت الله سید جعفر احمدی میگوید:

در زمان زعامت ایشان، بسیاری از کارهای خلاف، توسط ایشان، جلوگیری شد بدون این که شاه بتواند مخالفت کند. (5)

تاثیر ظلم

یکی از شاگردان مرحوم شیخ رجبعلی خیاط نقل میکند:

«زمانی بنده به اتفاق شیخ رجبعلی به زیارت حضرت شاه عبدالعظیم حسنی علیه السلام مشرف شدیم. شاه پهلوی، در آن زمان، تازه دستور داده بود که چند قسمت از خیابانهای اطراف حرم را آسفالت کنند.

ما هم پس از انجام نماز و زیارت، به قهوه خانه ای در نزدیکی حرم رفتیم. در آنجا من به شیخ عرض کردم که: جناب شیخ، نگاه کنید که چقدر برای حضرت، احترام قائل شده اند و دور حرم ایشان را آسفالت کرده اند!

شیخ در همان لحظه، در من تصرفی کردند که بواسطه آن، تمام خیابانها را چون رودخانه ای از خون دیدم، و امواج خون بر روی یکدیگر می غلتید. بعد شیخ فرمودند: این آسفالت را با قطره قطره خون مظلومین و بیچارگان درست کرده اند. این به ظاهر خدمت آنها، بواسطه ظلمی است که به مردم روا می دارند.» (6)

مجالس ذکر مصیبت در شرایط سخت حکومتی

در خفقان حکومت پهلوی ، یک سال شرائط جوری شد که در ایام فاطمیه حتی بعضی از مراجع هم مجالس روضه را تعطیل کرده بودند.

عده ای به مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی گفتند: آقا روضه نگیریم که عمال حکومت سوء استفاده می کنند و به بهانه آن شما را اذیت می کنند. ایشان فرمودند:

«باید روضه مان را همچون سابق داشته باشیم. به علاوه حالا که بیچاره و گرفتار هستیم باید بیشتر و با حال بهتری مجالس اهلبیت (علیهم السلام) را برگزار کنیم که شاید خدا به برکت اهلبیت(علیهم السلام) ما را از این مشکل نجات دهد!»

عرض کردند: آقا حالا که می خواهید روضه بگیرید، پس خودتان به مجلس تشریف نیاورید یا کمتر بیائید. آقا در جواب فرمودند:

«ما مردم را دعوت کنیم برای مجلس عزا و خودمان نیاییم اگر بلائی قرار است نازل شود ما هم با مردم هستیم.»

لذا مجلس روضه را همچون سابق برگزار کردند، و جمعیت زیادی در جلسه شرکت کرده بودند.

بعد ازظهر آن روز ساواک به منزل ایشان وارد شده و افراد دفتر را مورد ضرب و شتم قرار دادند.

بعد آمدند کنار اتاق شخصی ایشان، شیشه اتاق را شکستند و گاز اشگ آور به داخل اتاق انداختند که آقا به خاطر همین امر به اتاق کناری تشریف برده بودند.

به خاطر همین قضیه حال آقا و عیالشان وخیم شد و آنها را به بیمارستان منتقل کردند. جالب اینکه با اینحال آقا فردای همان روز روضه را برگزار کردند که البته افراد محدودی شرکت داشتند. (7)

پی نوشتها:

(1) کتاب خرمن معرفت

(2) کتاب کیمیای محبت

(3) سایت صالحین

(4) همان

(5) همان

(6) کتاب رند عالم سوز

(7) کتاب نوری از ملکوت


گروه حوزه علمیه تبیان