تبیان، دستیار زندگی
بسیاری از مردم با اینکه عزت نفس دارند و در فراز و فرودهای زندگی کمتر به سمت ذلت می روند، اما نقاط ضعفی هم دارند که از طریق آنها می توان در وجودشان نفوذ نمود و قدرت مقاومتشان را درهم شکست. نسان ها در هر مرتبه و مقامی که باشند، عزتشان نسبی است و همواره مقهو
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گوهر خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی

عزت نفس


بسیاری از مردم با اینکه عزت نفس دارند و در فراز و فرودهای زندگی کمتر به سمت ذلت می روند، اما نقاط ضعفی هم دارند که از طریق آنها می توان در وجودشان نفوذ نمود و قدرت مقاومتشان را درهم شکست. نسان ها در هر مرتبه و مقامی که باشند، عزتشان نسبی است و همواره مقهور قدرت لایزال الهی هستند.


تمام مردم به علت میل طبیعی و حبّ ذات، دوست دارند که در همه ی احوالات و مراحل زندگی، از نعمت عزت و بزرگواری در نزد دیگران برخوردار باشند و همیشه سعی می کنند که خواری و ذلت را از خویش دور کنند.

مسأله عزت و احترام به خویشتن، در تعالیم اسلامی به شدت مورد توجه قرار دارد و مسلمانان وظیفه دارند که در حفظ احترام خود کوشا باشند، بزرگواری و شرافت خویش را از آسیب در امان نگه دارند و از گفتار و رفتاری که موجب ذلت و خواری آنان می شود، دوری نمایند.

امیرالمؤمنین علی علیه السلام در حکمت ها، نامه ها و خطبه های نهج البلاغه بسیار به این امر مهم پرداخته اند و ما قصد داریم در اینجا مسأله ی عزت و ذلت را در نهج البلاغه مورد بررسی قرار دهیم.

از جمله، حضرت در جایی فرموده اند: «الاستغناءُ عن العُذر اعزُّ من الصدقِ به» 1 ؛ «خویشتن را از عذرخواهی بی نیاز داری بهتر است از اینکه با صدق و راستی به ذلت عذرخواهی تن در دهی»

بنابراین بهتر است همواره تلاش انسان بر آن باشد که از انجام کاری نه موجب عذرخواهی او شود اجتناب کند نه اینکه دائماً کارها و سخنانش از روی بی مبالاتی باشد و او را وادار به عذرخواهی از دیگران کند.

همچنین حضرت علی علیه السلام در ضمن نامه ای که به حارث همدانی نوشتند، یادآور شدند که: «و لا تَجعَل عرضَکَ غرضاً لنبان القول» 2؛ «عملی انجام بده که عزت و آبرویت هدف تیرهای ملامت این و آن قرار نگیرد.»

تعریف عزت

در کتاب مفردات راغب، عزت را اینگونه تعریف کرده اند: عزت یک حالت روحی و روانی است که نمی گذارد انسان مشهور و مغلوب دیگری شود و در مقابل کسی یا چیزی دچار شکست و خواری گردد. العزة حالة مانقه للانسان مِن اَن یغلب.

بسیاری از مردم با اینکه عزت نفس دارند و در فراز و فرودهای زندگی کمتر به سمت ذلت می روند، اما نقاط ضعفی هم دارند که از طریق آنها می توان در وجودشان نفوذ نمود و قدرت مقاومتشان را درهم شکست. بعضی بسیار مال دوست هستند، بعضی از تملّق لذت می برند. ولی اولیای حقیقی الهی، که عزت نفس آنان حقیقی و محکم است، نقاط ضعف روحی خود را اصلاح کرده اند تا از آن طریق، کسی نتواند عزتشان را تحت تأثیر قرار دهد.

امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه، طی بیانات مختلفی همه این نقاط ضعف را از خود دور می کند، مثلاً در نامه ای که به عثمان بن حُنیف فرماندار بصره نوشت، در خلال آن فرموده است: فَوَالله ما کَنَزتُ من دنیاکم تِبراً و لا أدخرت من غنائمها وفراً و لا أعدَدتُ لبالی ثوبی طهراً.» ؛ قسم به خدا که از دنیای شما طلا و نقره ای نیندوختم و از غنائم آن مالی ذخیره نکردم و با کهنه جامه ای که در بردارم جامعه ی دیگری آماده نساختم.

در تعالیم اسلامی به شدت مورد توجه قرار دارد و مسلمانان وظیفه دارند که در حفظ احترام خود کوشا باشند، بزرگواری و شرافت خویش را از آسیب در امان نگه دارند و از گفتار و رفتاری که موجب ذلت و خواری آنان می شود، دوری نمایند

زمانی، مردی به حضور امیرالمؤمنین علیه السلام شرفیاب شد و زبان به تملق گشود و در مدح و ستایش زیاده روی کرد. حضرت به او فرمود: «انا دون ما تقولُ و فوقَ ما فی نفسک» 3 ؛ «من از این همه مدح و تمجیدی که به زبان آورده ای فروترم و از آنچه مرا پیش خود تصور کرده ای، برتر و بالاترم.»

نهج البلاغه

بنابراین امیرمؤمنان در موقعیت های مختلف راه های خدشه دار شدن عزت خویش را بر دیگران می بندد تا کسی گمان نکند که از این نقطه ضعف می تواند شخصیت او را در هم بشکند. راغب در مفردات می گوید، عزیز کسی است که مقهور می کند و خود هرگز مقهور نمی شود «العزیز الذی یَقَهُر و لا یُقهَر» و این به صورت کامل از اوصاف خداوند تعالی است.

انسان ها در هر مرتبه و مقامی که باشند، عزتشان نسبی است و همواره مقهور قدرت لایزال الهی هستند. قرآن کریم در این رابطه می فرماید: «وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَهُوَ الْحَكِیمُ الْخَبِیرُ »4 ؛ «او خداوند قاهر است که به همه بندگانش برتری و تسلط دارد، و او پروردگار حکیم و آگاه است» و بر همین اساس است که حضرت علی علیه السلام نیز همه ی عزت را از آن خداوند می داند و می فرماید: «و کلُ عزیزٍ غیرهُ ذلیلٌ و کلُ قویٍ غیرهُ ضعیفٌ» 5؛ «هر عزیزی غیر از ذات اقدس الهی، ذلیل است و هر توانایی، جز پروردگار جهان ضعیف و ناتوان است.»

آری، بشر که خود دارای عزت نفس و قدرت روح نیست، اگر بخواهد به عزت روحی دست یابد و از قوت معنوی بهره مند گردد، باید به عزیز حقیقی متکی باشد و خود را با آن قدرت واقعی خداوندی پیوند دهد و با استمداد از خداوند متعال، از آن سرمایه گرانقدر بزرگواری و عزت نفس برخوردار گردد، تا بر مشکلات پیروز شود و مغلوب این و آن نگردد.

بنابراین امیرالمؤمنان در موقعیت های مختلف راه های خدشه دار شدن عزت خویش را بر دیگران می بندد تا کسی گمان نکند که از این نقطه ضعف می تواند شخصیت او را در هم بشکند. راغب در مفردات می گوید، عزیز کسی است که مقهور می کند و خود هرگز مقهور نمی شود «العزیز الذی یَقَهُر و لا یُقهَر» و این به صورت کامل از اوصاف خداوند تعالی است

عوامل موثر بر عزت و ذلت

ذلت و خواری

علل و عوامل متعددی می تواند محیط را دگرگون کند و در اوضاع و احوال افراد و جامعه اثر بگذارد و عزیزان را خوار، و ذلیلان را بزرگ کند.

حضرت علی علیه السلام ضمن خطبه ها و نامه هایی، به برخی از این عوامل اشاره فرموده اند. یکی از این حوادث، انقلاب هایی است که در جوامع صورت می گیرد و تحولات بسیار عظیمی را در اجتماع بوجود می آورد و باعث می شود افرادی که تا دیروز به هر دلیلی دارای عزت و سربلندی بوده اند، از مقام خود خارج کند و احتمالاً در نزد مردم خوارشان سازد.

مثلاً در زمان جاهلیت، بزرگان و ثروتمندان و همچنین بت ها و بت پرستان مورد تکریم و احترام بودند و یک عزت پوشالی و غیرحقیقی داشتند، اما با بعثت نبی مکرم اسلام و انقلابی که در میان اعراب رخ داد همه آن عزت های کاذب از میان رفت. دومین عاملی که از نظر حضرت علی علیه السلام، در عزت و ذلت فردی و اجتماعی تاثیر اساسی دارد جهاد است که ترک آن موجب ذلت افراد خواهد بود و انجام آن، با فرمان امام موجب عزت و سرافرازی یک جامعه و افراد آن خواهد شد.

نتیجه :

هر انسانی با کنترل امیال خویش و اطاعت از ولی خدا باید خود را به منبع بی نهایت عزت و شرف که همان خداوند متعال است، متصل سازد تا به عزت حقیقی و دائمی دست یابد.

آمنه کریمی 

 بخش نهج البلاغه تبیان


منابع:

1- قرآن کریم.

2- نهج البلاغه، فیض الاسلام

3- عزت و ذلت از دیدگاه نهج البلاغه، حجة الاسلام محمد تقی فلسفی.


پاورقی ها:

1- نهج البلاغه، حکمت 321.

2- نهج البلاغه، نامه 69

3- نهج البلاغه، حکمت 80.

4-  انعام / آیه 18.

5- نهج البلاغه، خطبه 62.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.