تبیان، دستیار زندگی
به سوى روى تو چشم امید، دشمن و دوست بگرد كوى تو اهل وفاق و اهل خلاف بر آستان ملك پاسبانت از دل و جان ملوك را سر ذلت بدون استنكاف
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

به سوى روى تو چشم امید

صبا از لطف چو عنقا برو بقله قاف

كه آشیانه قدس است، و شرفه اشراف

امام حسن

چو خضر در ظلمات غیوب زن قدمى

كه كوى عین حیاتست و منبع الطاف

بطواف كعبه روحانیان به بند احرام

كه مستجار نفوس است، و للعقول مطف

بطرف قبله اهل قبول كن، اقبال

بگیر كام ز تقبیل خاك آن

بزن به قائمه عرش معدلت دستى

بگو كه اى ز تو بر پا قواعد انصاف

به درد خویش چرا درد من دوا نكنى

به محفلى كه بنوشند، عارفان مى صاف

به جام ما همه خون ریختند، جاى مدام

نصیب ما همه جور و جفا شد از اجلاف

منم گرفته بكف نقد جان، تویى نقاد

منم اسیر صروف زمان، توئى صراف

شها به مصر حقیقت تو یوسف حسنى

من و بضاعت مزجاء و این كلافه لاف

امام حسن

رخ مبین تو، آئینه تجلى ذات

مه جبین تو نور معالى اوصاف

تو معنى قلمى، لوح عشق را رقمى

تو فالق عدمى، آن وجود غیب شكاف

تو عین فاتحه اى، بلكه سر بسمله اى

تو باء و نقطه بائى و ربط نونى و كاف

اساس ملك سعادت بذات تو منسوب

وجود غیب و شهادت به حضرت تو مضاف

طفیل بود تو فیض وجود نامحدود

جهانیان همه برخوان نعمتت اضیاف

برند فیض تو لاهوتیان بحد كمال

خورند رزق تو ناسوتیان بقدر كفاف

علوم مصطفوى را لسان تو تبیان

معارف علوى را بیان تو كشاف

لب شكر شكنت روح بخش گاه سخن

حسام سرفكنت دل شكاف گاه، مصاف

امام حسن مجتبی? علیہ السلام

محیط بحر مكارم ز شعبه هاشم

مدار و فخر اكارم ز آل عبد مناف

ابومحمد امام دوم باستحقاق

یگانه وارث جد و پدر باستخلاف

تورا قلمرو حلم و رضا بزیر قلم

به لوح نفس تو نقش صیانت است و عفاف

سپهر مهر دو فرمانبرند، در شب و روز

یكى غلام مرصع نشان، یكى زرباف

ز كهكشان سپهر و خط شعاعى مهر

سپهر غاشیه كش، مهر خاورى، سیاف

غبار خاك درت نوربخش مردم چشم

نسیم رهگذرت رشك مشك نافه ناف

در تو قبله حاجات و كعبه محتاج

ملاذ عالمیان، در جوانب و اكناف

یكى بطى مراحل براى استظهار

یكى به عرض مشاكل براى استكشاف

امام  حسن علیه السلام

به سوى روى تو چشم امید، دشمن و دوست

بگرد كوى تو اهل وفاق و اهل خلاف

بر آستان ملك پاسبانت از دل و جان

ملوك را سر ذلت بدون استنكاف

نه نعت شان رفیع تو كار هر منطیق

نه وصف قدر منیع تو حد هر وصاف

شهود ذات نباشد نصیب هر عارف

نه آفتاب حقیقت مجال هر خشاف

نه در شریعت عقلست بى ادب معذور

نه در طریقت عشقست از مدیحه معاف


كمپانى

بخش عترت و سیره تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.