تبیان، دستیار زندگی
عطف بیان تابعی جامد است و از متبوع خود مشهورتر است لذا برای توضیح متبوع خود ذکر می شود . ....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

توابع (قسمت دوم)

توابع (قسمت دوم)

اهداف درس:

- آشنایی با عطف بیان

- آشنایی با عطف نسق

- بیان نکات و ویژگی های هریک از آنان

در بحث توابع (قسمت اول) درباره توابع توضیح داده و دو مورد از انواع آن- تاکید و بدل- را مورد بررسی قرار دادیم اکنون در این بحث به «عطف بیان» و «عطف نسق» به عنوان دو نمونه از دیگر انواع توابع خواهیم پرداخت.

عطف بیان:

عطف بیان تابعی جامد است و از متبوع خود مشهورتر است لذا برای توضیح متبوع خود ذکر می شود.

 مانند: «جاء صاحبک علیٌّ» که «علی» عطف بیان از «صاحب» بوده و از آن مشهورتر است.

عطف بیان یا متبوع خود را توضیح می دهد.

 مانند: «أقسم بالله أبوحفص عمر» که «عمر» توضیحی برای «ابوحفص» است.

 یا متبوع خود را اخص می سازد.

مانند: «یوقد من شجرة مباركة زیتونة» (نور / 35) که «زیتونة»، «شجرة» را از اعم بودن بیرون آورده است.

نکات:

1) عطف بیان مانند صفت در چهار مورد از ده مورد با متبوع خود مطابقت می کند.

 مثلاً در مثال اخیر «شجرة» و «زیتونة» هر دو مؤنث / نکره / مفرد و مجرورند.

2) هر کلمه ای که بتواند عطف بیان واقع شود با شرایطی می تواند بدل نیز قرار بگیرد؛

مانند: «رأیتُ ابا عبدالله سعیداً» که «سعیداَ» را هم می توان بدل کل از کل گرفت و هم می توان عطف بیان فرض کرد.

3) هر عطف بیانی می تواند به جای متبوع خود بنشیند و می توان از ذکر آن در جمله صرف نظر کرد .

مانند: «جاء صاحبک علیٌّ» که هم می توان گفت «جاء علیٌّ» و هم می توان «علیّ» را حذف کرد و گفت: «جاء صاحبک»

4) عطف بیان و بدل در دو مورد با هم اختلاف دارند:

الف) می توان فعلی را از فعل دیگر یا ضمیری را از ضمیر دیگر بدل گرفت در حالی که در عطف بیان این امر امکان ندارد.

ب) بدل تنها از نظر اعراب با متبوعش مطابقت می کند و لیکن عطف بیان مانند صفت در چهار مورد از ده مورد با متبوع خود مطابقت دارد.

5) کلماتی که پس از اسم اشاره واقع می شوند عطف بیان هستند.

 مانند: «خرجنا من هذه القریة» که «القریة» عطف بیان از «هذه» است.

تمرین: انواع عطف بیان را در آیات و عبارات زیر ببینید:

- فیه آیاتٌ بیّنات مقام إبراهیم (آل عمران / 97)

مقام ابراهیم: عطف بیان از «آیات بینات» می باشد.

- إنّما المسیح عیسی بن مریم رسول الله و کلمته ألقاها إلی مریم (نساء / 171)

عیسی بن مریم: عطف بیان از «مسیح».

- قال رسول الله (ص): «الهدیة علی ثلاثة وجوه: هدیة مکافأة، هدیة مصانعة و هدیة لله»

هدیة مکافأة / هدیة مصانعة / هدیة لله: هریک عطف بیان از کلمه «ثلاثة».

- قال علی (ع): «إنّ أخوف ما أخاف علیکم خلّتان: اتّباع الهوی و طول الأمل، أمّا اتّباع الهوی فإنّه یصدّ عن الحقّ، و أمّا طول الأمل فینسی الآخرة».

اتباع الهوی / طول الأمل: هریک عطف بیان از کلمه «خلّتان».

- أسیتُ علی قاضی القضاة محمدٍ                                فأذریتُ دمعی و الفؤاد عمید

محمّد: عطف بیان از «قاضی القضاة»

- الشاعر عمرو بن معدی کرب کان من سادات أهل الیمن و فصأعهم

عمرو بن معدی کرب: عطف بیان از «الشاعر»

- صاحب المعلقة المشهورة لبید کان من أکابر الشعراء فی الجاهلیة

لبید: عطف بیان از «صاحب»

عطف نسق (عطف به حروف)

عطف نسق تابعی است که به وسیله یکی از حروف، عطف به متبوعش مربوط می شود.

حروف عطف عبارتند از: «واو / ثمَّ / فاء / حتّی / أم / أو / بل / لا / لکن»

مانند: «جاءَ سعیدٌ و عمروٌ جاء علیّ ثم سعید/ جاءَ علی فسعید / مات الناس حتّی الأنبیاء / أسعید عندک أم علیّ / جاء سعید أو علیّ» /

در شش مورد نخست که مثال آن ها ذکر شد، معطوف با معطوف علیه خود در حکم و اعراب مشترک است، اما در سه مورد زیر معطوف با معطوف علیه در حکم مشترک نیست و تنها در اعراب تابع آن است.

ما قام زیدٌ بل عمروٌ / جائ زیدٌ لا عمروٌ / لا تضرب زیداً لکن عمرواً.

نکات:

1) گاهی حرف عطف «واو» یا «فاء» یا «أَو» حذف می شود؛

حذف «واو» مانند: «تصدّقَ رجُلٌ من دیناره من درهمه، من صاع برّه، من صاع تمر. (حدیث نبوی)

حذف «فاء» مانند: دخل الطلّاب الصفّ فرداً فرداً (فرداً فرداً)

حذف «أو» مانند: تصدّق بدرهم بدرهمین بثلاثة)

2) هرگاه کلمه ای به ضمیر فاعلی عطف شود، لازم است که میان آن دو، کلمه ای دیگر بیاید و آن کلمه:

الف) اغلب ضمیر منفصل است.

مانند: «لقد کنتم أنتم و آباءُکم فی ضلالٍ مبین» در این مثال «آباء» به «تم» عطف شده است که ضمیر منفصل «أنتم» میان آن دو فاصله انداخته است.

ب ) گاهی مفعول به است.

مانند: «اکرمتک و زید». در این مثال «زید» به «ت» عطف شده است که ضمیر «ک» میان آن دو فاصله انداخته است.

ج) گاهی لاء نافیه است.

 مانند: «ما أشرکنا و لا آباءُنا»، در این مثال «آباء» به «نا» عطف شده است. ضمیر مستتر فاعلی نیز در حکم ضمیر بارز است مانند: «أُسکُن أنت و زوجک الجنة» که «زوج» به فاعل فعل «أُسکُن» که ضمیر مستتر وجوبی است، عطف شده است.

3) عطف کردن به یک ضمیر مجرور تنها با تکرار حرف جر امکان پذیر است.

 مانند: «مررتُ بِکَ وبزیدٍ»

4) عطف کردن نکره به معرفه، فعل به فعل، فعل به اغلب اسم های مشتق، عطف کردن اسم مذکر به اسم مرنث و به عکس آن و همچنین عطف کردن جمله ای به جمله های دیگر و شبه جمله ای به شبه جمله دیگر جایز است.

تمرین: انواع عطف را در ایات و ابیات زیر ببنید:

- کذلک یوحی إلیک و إلی الذین من قبلک (شوری / 3)

حرف عطف در آیه فوق «واو» می باشد.

- فوکزه موسی فقضی علیه (قصص / 15)

حرف عطف در این آیه «فاء» می باشد.

- و من یخرج من بیته مهاجراً إلی الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع أجره علی الله (نساء / 100)

«ثم» حرف عطف در آیه فوق می باشد.

- قد أفلح من تزکّی و ذکر اسم ربّه فصلی بل تؤثرون الحیاة الدنیا (اعلی / 16- 15- 14)

واو / فاء / بل حروف عطف مذکور در آیه فوق هستند.

- فکفّارته إطعام عشرة مساکین من أوسط ما تطعمون أهلیکم أو کسوتهم أو تحریر رقبة (مائده / 89)

«أو» حرف عطف مذکور در آیه فوق است.

- و آخرون مرجون لأمر الله إمّا یعذبهم و إمّا یتوب علیهم (توبه / 106)

«إمّا» حرف عطف در آیه فوق است.

- و لا علی أنفسکم أن تأکلوا من قبیوتکم أو بیوت آبائکم أو بیوت أمّهاتکم (نور / 61)

أو حرف عطف درآیه فوق است

- قهرناکم حتّی الکفاة فأنتم                         تُهابوننا حتّی بنینا الأصاغرا

فاء / حتّی از حروف عطف مذکور در بیت فوق است.

- إنّ من ساد ثمّ ساد أبوه                                ثم ساد قبل ذلک جدّه

ثمّ: حرف عطف

- و قالوا لنا ثنتان لابدّ منهما                            صدور رواحٍ أسرعت أو سلاسل

أو: حرف عطف

- و ما هجرتُک لابل زارنی شغفاً                       هجرٌ بعد تراخی لا إلی أجل

لا / بل حروف عطف مذکور در بیت فوق

- هذا الذی تعرف البطحاء طأته                       و البیت یعرفه و الحلّ و الحرم

واو: حرف عطف

مرکز یادگیری سایت تبیان - تهیه: فاطمه شیرزاده

تنظیم: سمیرا بادامستانی