تبیان، دستیار زندگی
در همین زمان صدام حسین با ظاهر شدن در صفحه تلویزیون عراق، نطقی کرد که قسمتی از آن به این شکل بود: «من دیوار آتش دارم و ایران به هیچ وجه نمی‌تواند به خاک ما نفوذ عمقی کند.»
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عملیاتی در شرایط غیرممکن

در شرایطی كه شهر آبادان از سه طرف در محاصره بود و نیرو‌های زمینی عراق می‌توانستند با پشتیبانی هوایی به هدف اصلی خود که همانا اشغال آبادان بود، برسند. در همین هنگام عراقی‌ها که هنوز خاطره حمله 140 فروندی روز اول جنگ را فراموش نکرده بودند، به این فکر افتادند که شاید در آستانه این عملیات پایگاه‌های هوایی آنها مورد هدف عقابان تیزپرواز نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی قرار گیرد. لذا تصمیم گرفتند که کلیه هواپیماهای اصلی خود را به نقطه‌ای منتقل کنند که هیچ اسکادران از جان گذشته ایرانی نتواند به آنجا برسد و آن را هدف قرار دهد. سپس با هماهنگی‌های لازم، در تاریخ 21 دی سال 1359 عراق بخشی از هواپیماهای عملیاتی خود را به مجموعه پایگاه‌های الولید در غرب عراق و در نزدیکی مرز اردن انتقال داد. این پایگاه خود به یک پایگاه اصلی و دو پایگاه فرعی تقسیم می‌شود که به آن «H3» می‌گفتند و از پدافند قدرتمندی نیز برخوردار بود. در همین زمان صدام حسین با ظاهر شدن در صفحه تلویزیون عراق، نطقی کرد که قسمتی از آن به این شکل بود: «من دیوار آتش دارم و ایران به هیچ وجه نمی‌تواند به خاک ما نفوذ عمقی کند.»

فانتوم

چندی بعد نیروی هوایی ایران از انتقال هواپیماهای عراقی با اطلاع شد و سرتیپ شهید جواد فکوری، فرمانده وقت نیروی هوایی، در 15 بهمن سال 59 در جلسه فرماند‌هان نیروی هوایی پیشنهاد حمله به این پایگاه‌ها را مطرح نمود که برای طرح‌ریزی این عملیات، بخش ویژه طرح‌های نیروی هوایی کار بر روی آن را آغاز کردند و پس از مدتی این کار را غیرممکن قلمداد کردند. در همین زمان مرحوم سرتیپ خلبان بهرام هوشیار در این خصوص طرحی را آماده و به صورت محرمانه با شهید فكوری مطرح كرد. شهید فكوری بعد از مطالعه این طرح، آن را عملی دانست و موافقت خود را با آن اعلام كرد.

سرانجام روز موعود فرا می‌رسد. در ساعت یک بامداد روز 15 فروردین ماه سال 1360 خلبانان منتخب بدون اطلاع قبلی، به پست فرماندهی فراخوانده شدند و بی‌درنگ جلسه توجیهی انجام شد و کلیه موارد و چگونگی انجام این عملیات برای تمام خلبانان تشریح شد .

بدین ترتیب 10 فروند هواپیمای اف 4 در سکوت کامل رادیویی به پرواز درآمدند. با رسیدن به نقطه صفر مرزی، به دو دسته 4 فروندی تقسیم شدند و 2 فروند رزرو نیز بازگشتند. (جمعاً 8 فروند، 6 فانتوم E و 2 فانتوم D وارد عراق شدند). در همین زمان به فرمانده پدافند عراق اطلاع می‌دهند که تعدادی هواپیمای ناشناس در نوار مرزی ترکیه مشاهده شده‌اند که او اظهار می‌کند هواپیماها متعلق به ترکیه است.

فانتوم‌ها به صورت فرمیشن چهار تایی با فاصله 500 پا از یکدیگر در ارتفاع پائین از شهر مرزی زاخو گذشتند و وارد خاک عراق شدند. در این هنگام ارتفاع خود را به پائین‌ترین سطح ممکن رسانده و به مسیر خود برروی نوار مرزی ترکیه ادامه دادند.

در منتهی‌الیه شمال غرب عراق، فانتوم‌ها در فاصله 90 مایلی هدف، با دو فروند تانکر سوخت‌ رسان 707 که به تعبیری از فرودگاه لارناکا قبرس و به تعبیری از فرودگاهی در ترکیه برخاسته بودند و با خارج شدن از خطوط بین‌المللی خود را به آنجا رسانده بودند، برخورد می‌کنند و در ارتفاع 20 هزار پایی از آنها سوخت گیری می‌کنند و دوباره ارتفاع خود را کم و در حدود 30 متری زمین پرواز می‌کنند و به طرف نخستین نشانه زمینی به پیش می‌روند که در این لحظه به نقل از خود سرتیپ براتپور (لیدر عملیات) دستگاه‌های ناوبری جنگنده‌ای‌شان از کار می‌افتد. به هر صورت پس از گذشتن از آخرین نشانه زمینی، سرتیپ براتپور راه اصلی را پیدا می‌کند و با علامت او، از هر دسته 4 فروندی فانتوم‌ها، یک فروند جدا می‌شود و گروه سوم را تشکیل می‌دهد. در همین حین یکی از خلبانان یک موضع پدافندی که در نقشه اولیه پیش‌بینی نشده بود را می‌بیند و به دلیل این که مبادا در مسیر برگشت مزاحم شود، به آن حمله و آن را نابود می‌کند.

گروه اول به فرماندهی سرتیپ فرهادپور در ساعت 45/8 به پایگاه اول حمله می‌کند.

گروه دو در ساعت 50/8 به پایگاه دوم حمله می‌کند.

در همین زمان صدام حسین با ظاهر شدن در صفحه تلویزیون عراق، نطقی کرد که قسمتی از آن به این شکل بود: «من دیوار آتش دارم و ایران به هیچ وجه نمی‌تواند به خاک ما نفوذ عمقی کند.»

گروه سوم به فرماندهی سرتیپ براتپور به سمت پایگاه سوم (اصلی) حمله می‌کند در حالی که هنوز گروه سوم به پایگاه اصلی نرسیده بودند، دو گروه دیگر کار خود را تمام کرده بودند زیرا آنها فاصله کمتری نسبت به این پایگاه داشتند. دود ناشی از انفجار هواپیماها و انبارها، تمامی فضا را پر کرده بود و پدافند و موشک‌های زمین به هوای دشمن از هر طرف برای سرنگونی فانتوم‌ها شلیک می‌کردند. سرتیپ براتپور با دیدن این اوضاع، تصمیم می‌گیرد به جای این که از مسیر از پیش تعیین شده به پایگاه سوم حمله کند، با گردشی به سمت راست از سمت مخالف به آنها حمله‌ور شود که بدین ترتیب موفق به غافلگیری آنها می‌شود.

پایگاه دشمن از استتار خیلی خوبی برخوردار بود، به شکلی که حتی رنگ سقف آشیانه‌ها نیز به رنگ زمین بودند و روی ادوات نیز به خوبی پوشانده شده بود. هنگامی که گروه سوم به فرماندهی سرتیپ براتپور به روی پایگاه می‌رسد، عراقی‌ها که فکر نمی‌کردند خلبانان ایرانی جسارت و توانایی لازم جهت حمله به آنجا را داشته باشند، کاملاً غافلگیر شدند. آنها که مشغول کارهای روزمره بودند ابتدا تصور کردند که هواپیمای خودشان است که به سمت آنها می‌آید. همچنین به دلیل تغییر سمتی که داده شده بود، لوله‌های توپ‌های ضدهوایی آنها نیز سمت مخالف را نشانه گرفته بود و به اصطلاح دیوار آتش آنها در سمت دیگری بود. فانتوم‌ها با رسیدن به بالای پایگاه، شیرجه رفته و تمامی بمب‌های خود را رها می‌کنند و پایگاه را به جهنمی از آتش تبدیل می‌کنند به طوری که در بعضی از نقاط به دلیل ارتفاع کم فانتوم‌ها، زبانه آتش به ارتفاع هواپیماها نیز می‌رسید.

تمامی بمب‌ها بر روی هواپیماها و آشیانه‌ها با دقت فرو ریخته شد و تقریباً تمام اهداف از پیش تعیین شده را نابود کردند، سپس با گردشی به سمت مخالف، فانتوم‌ها از محل دور می‌شوند. در این مرحله یکی از هواپیماها به خلبانی سرتیپ خلبان شهید محمود خضرایی آسیب می‌بیند که سریعاً خود را از معرکه دور می‌کند. در همین برگشت، سرتیپ براتپور بر روی جاده بین‌المللی عراق- اردن متوجه یک تریلی حامل محموله نظامی می‌شود که گویا از بندر عقبه در خاک اردن بارگیری کرده و به عراق وارد شده بود. بی‌درنگ با هواپیما به سمت تریلی شیرجه می‌رود و با مسلسل هواپیما آن را هدف قرار داده و منفجر می‌کند. سرتیپ براتپور برای یک لحظه متوجه سوخت هواپیمای خود می‌شود و می‌بیند که به حداقل خود رسیده و تانکرها را نیز نمی‌بیند و این به دلیل آن بود که در راه بازگشت برای انهدام تریلی اقدام کرده بود. از طرفی برای این که سکوت رادیویی را نیز نشکند و دشمن را متوجه خود و دیگر هواپیماها نکند، با توکل بر خداوند، مسیری که قرار بود هواپیماهای جنگنده از آنجا به تانکرها برسند را در پیش می‌گیرد و به راه خود ادامه می‌دهد تا این که سرانجام از راه دور یکی از تانکرهای سوخت‌رسان را می‌بیند. در این لحظه سوخت هواپیما به حداقل خود رسیده بود و ایشان برای این که مبادا تانکرها را گم کند، چشم از آنها بر نمی‌دارد. سرانجام با کمک خداوند تمامی فانتوم‌‌ها به محل سوختگیری رسیده و با خونسردی و احتیاط سوختگیری می‌کنند. پس از این که کار سوختگیری به پایان رسید و تمامی شکاری‌ها سوختگیری کردند، تانکرها بلافاصله وارد خاک ترکیه شدند و از مسیر بین‌المللی آنکارا- تهران به ایران بازگشتند.

هواپیماهای فانتوم نیز از قسمت شمالی عراق، بر روی نوار مرزی و از همان راه اولیه با تمام سرعت، به سمت وطن بازگشتند.

بخش فرهنگ پایداری تبیان


منبع :

روزنامه ایران ، شماره 4706،بهمن 89

مطالب مرتبط :

خلبان سی130

پرواز بی فرود

آلبوم تصاویر شهید جواد فکوری

طراح « عملیات H3 »

سخنرانی شهید فكوری با موضوع مقام شهید وشهادت

سخنان شهید فكوری با موضوع مقام شهید وشهادت

سخنرانی شهید فكوری با موضوع مقام شهید

سانحه ی C -130 از زبان کمک خلبان :