پایان تراژیك افسانه قطبی و تیم ملی
این باخت در بدترین زمان ممكن رخ داد. با این شكست، بازیكنان تیم ملی مجبور شدند كولهبارشان را برای بازگشت به ایران جمع و جور كنند تا جام پانزدهم برای ایرانیها با یك خاطره تلخ همراه شود
نوشتن مطلبی كه تیترهای زیادی میتوان برای آن انتخاب كرد، دشوارترین كاری است كه میتواند دقایقی پس از باخت تراژیك تیم ملی برابر كرهجنوبی انجام شود. باخت به كرهجنوبی در بدترین زمان ممكن اتفاق افتاد؛ زمانی كه نه تنها فوتبال
ایران بلكه كل جامعه ایرانی بیش از هر زمان دیگر محتاج برد آن بود. نیاز داشتیم به این برد برای همبستگی و اتحاد بیشتر. نیاز داشتیم به این پیروزی برای اثبات نسل جدید فوتبال ایران در آسیا اما هر چه بود این اتفاق نیفتاد تا تیم "جوان" ایران نتواند در نخستین تجربه بینالمللیاش قهرمانی را به دست بیاورد.
تا قبل از بازی دیشب همه از تیم ملی میگفتند و از افشین قطبی. حتی منتقدان قطبی و كسانی هم كه دلشان هیچ وقت با تیم "ملی" نبود امیدوار شده بودند كه تیم ایران بتواند با تداوم برد و باختهای یك بار در میان در رویاروییها با كرهجنوبی، با شكست این تیم به نیمه نهایی برسد اما شنبه، روز تیم ملی نبود. ایران با یك گل، آن هم در وقتهای اضافی به كرهجنوبی باخت تا منتقدان قطبی دقایقی پس از این شكست، دوباره شمشیر را برای او از رو ببندند و صفحات وبلاگها، سایتها و حتی شبكههای اجتماعی را پر كنند از انتقادهای خود كه تا پیش از بازی با كرهجنوبی، خبری از آنها نبود.
به هر حال قطبی باخت تا سومین شكست تیم ملی در بیست ماه اخیر ثبت شود، البته این شكست نه به كویت بود و نه به برزیل. این باخت در بدترین زمان ممكن رخ داد. با این شكست، بازیكنان تیم ملی مجبور شدند كولهبارشان را برای بازگشت به ایران جمع و جور كنند تا جام پانزدهم برای ایرانیها با یك خاطره تلخ همراه شود.
شاید اگر قطبی كمی شجاعتر بود و شجاعی و نكونام همان بازیكنی بودند كه در اوساسونا بودند، همه ما الان آماده بازی روز سهشنبه با ژاپن بودیم اما نه قطبی شجاعت این بازی حساس را داشت و نه شجاعی و نكونام خوب بودند. اگر منتقدان قطبی بخواهند دست روی یك چیز بگذارند و به او انتقاد كنند، حق خواهند داشت كه از او بپرسند چرا در مهمترین بازی جام از سه بازیكن تدافعی در جلوی خط دفاع بازی گرفت.
با این حال داستان افشین قطبی كه هوادارانش او را "امپراتور" میخواندند و منتقدانش او را "امپراتور وعدهها" در فوتبال ایران به پایان رسید. داستان قطبی تمام شد، در حالی كه او نتوانست به حسرت 35 ساله ایرانیها برای رسیدن به قهرمانی در آسیا جامه عمل بپوشاند. البته مشخص است كه مشكل فوتبال ایران نه افشین قطبی است و نه "قطبی"ها. مشكل فوتبال ما همان چیزهایی است كه همه میدانیم و بارها نوشتهایم و گوش كسی هم بدهكارش نبوده است. مشكل ما مدیران "غیر فوتبالیش" است كه سالهاست بر آن چنبره زدهاند. مشكل ما بازیكنانی هستند كه صدها میلیون تومان در سال میگیرند اما نه حرفهای بازی میكنند و نه حرفهای زندگی میكنند. مشكل ما رسانههایی هستند كه نه تحمل مربی خارجی دارند و نه مربی داخلی را بر میتابند. روزی مربی خارجی را به بی تعصبی متهم میكنیم و مربی داخلی را به بی دانشی و سیكل باطل فوتبال ایران هر دوره تداوم دارد. خارجی میآید، به دنبال داخلی میرویم و وقتی داخلی انتخاب میكنیم، دور دنیا میچرخیم برای انتخاب خارجی! هیچ وقت هم انتخابمان درست نبوده است.
*قطبی: آینده درباره من قضاوت میكند
بازی كه تمام شد، خبرنگاران ایران قطبی را دوره كردند اما قطبی سه سال با آنها زندگی كرده بود و میدانست كه چطور باید آنها را مدیریت كند. قطبی اول از رسانهها تشكر كرد كه از او حمایت كردند بعد در ادامه گفت: "من از همه تشكر میكنم كه در این سه سال اخیر حمایت زیادی از من كردند. من تجربههای فراموش ناشدنی را در فوتبال ایران به دست آوردم و هر كجا كه باشم مردم ایران انگیزه من برای كار خواهند بود. سعی میكنم در هر جای دنیا كه هستم افتخارشان باشم. متاسفم تیم ملی نتوانست هدیهای كه مد نظر همه ما بود را به مردم یران بدهد، اما واقعیت این است كه بازیكنان ما در چهار بازی عملكرد بسیار خوبی داشتند. جام ملتهای آسیا نقاط مثبت بسیاری داشت و نشان داد كه فوتبال ایران آینده روشنی پیشرو دارد. فوتبال ایران در حال حاضر دو تیم كامل دارد، دو تیمی كه میتوانند فوتبال ایران را به موفقیت برساند. متاسفانه در این بازی اتفاقات فوتبالی پشت ما نبود و كمی بدشانسی آوردیم به ویژه در نیمه اول كه عملكرد خوبی نداشتیم، اما در نیمه دوم فكر میكنم بهتر از كرهجنوبی بودیم."
قطبی در پاسخ به سوال خبرنگاری كه از او پرسیده بود آیا خود را مربی پیروز میدانید یا بازنده، گفت: اجازه بدهید تاریخ درباره من قضاوت كند اما مسئولیت باخت با من است و مسئولیت پیروزی هم با مردم و بازیكنان است.
به هر حال جام ملتهای قطر برای تیمی كه همه آن را مدعی اصلی فتح جام میدانستد با شكست به پایان رسید؛ شكستی كه در بدترین زمان اتفاق افتاد. حالا باید رویاهایمان را برای قهرمانی مجدد پس از جام ملتهای 1976، این بار در جام ملتهای 2015 استرالیا جستجو كنیم.
محسن معتمدکیا بخش ورزشی تبیان