تبیان، دستیار زندگی
در مقالات پیشین تا حدودی با مفهوم معجزه و شرایط آن آشنا شدیم. قصد ما در این جند نوشته اثبات نبوت خاصه از طریق برهان معجزه بود. اکنون وقت آن است که به این برهان بپردازیم. برخی از اندیشمندان اسلامی ، به رابطه¬ای منطقی(تلازم) بین معجزه و اثبات نبوت خاصه اعتق
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

معجزه و نبوت خاصه

نبوت

در مقالات پیشین تا حدودی با مفهوم معجزه و شرایط آن آشنا شدیم. قصد ما در این چند نوشته اثبات نبوت خاصه از طریق برهان معجزه بود. اکنون وقت آن است که به این برهان بپردازیم. برخی از اندیشمندان اسلامی 1، به رابطه ای منطقی(تلازم) بین معجزه و اثبات نبوت خاصه اعتقاد دارند. به نظر آنها معجزه بر نبوّت دلالت برهانی دارد. یک رابطه برهانی،رابطه ای اعتباری و قراردادی نیست؛ یعنی معجزه واقعاً بر  وجود چیزی در خارج دلالت دارد. علامه طباطبایی، استاد مطهری، آیت الله جوادی آملی و ...  را می توان از این جمله دانست.

برخی دیگر گفته اند بین معجزه و نبوّت خاصه دلالت تام و قطعی نیست و معجزه به تنهایی دلالتی بر صدق ادعای آورنده اش ندارد؛ یعنی، به صرف دیدن معجزه از کسی، نمی توان به صدق ادعای آورنده اش یقین نمود، بلکه دلالت معجزه بر نبوت خاصه اقتضایی است؛ یعنی، قابلیت آن را دارد که با ضمیمه شدن قراین و مقدمات دیگر به آن، در اثبات نبوّت خاصه به کار آید.(محمد غزّالی، اعترافات، ترجمه کیائی نژاد، ص 94 و 95)

برای اینکه معجزه بتواند نبوت خاصه را اثبات کند باید بتواند برای مخاطبین راستی مدعی نبوت را اثبات کند؛ یعنی به ما نشان دهد که پیامبر در این ادعا که از ارتباطی وحیانی با خدا برخوردار است، راست می گوید. این مسأله همان دلالت معجزه بر نبوّت خاصّه است. اگر معلوم شود که شخص مدعی نبوت، یک پیامبر است، به این معناست که پیامبر از سوی خداوند مبعوث شده است و مردم می توانند به سخنان او اعتماد کنند، او را اسوه خویش قرار دهند و قول و فعل او را حجّت بدانند. علامه حلی معتقد است معجزه می تواند راستی مدعی نبوت را اثبات نماید؛

«طریق معرفه صدقه (نبی) ظهور المعجزه علی یده.» (علاّمه حلّی، کشف الاسرار فی شرح تجرید الاعتقاد، ص350)

آوردن معجزه یکی از نشانه های راستی نبوت انبیاء و پیمبران الهی است، یعنی اگر از کسی که مدعی نبوت و پیامبری الهی است، طلب معجزه ای شود که انجام آن از نظر عقلی امکان داشته باشد، باید بتواند نشانه ای به عنوان معجزه ارائه کند و اگر نتوانست معلوم می شود دروغگو است و به دروغ خود را پیامبر الهی دانسته است.

آوردن معجزه یکی از نشانه های راستی نبوت انبیاء و پیمبران الهی است، یعنی اگر از کسی که مدعی نبوت و پیامبری الهی است، طلب معجزه ای شود که انجام آن از نظر عقلی امکان داشته باشد، باید بتواند نشانه ای به عنوان معجزه ارائه کند و اگر نتوانست معلوم می شود دروغگو است و به دروغ خود را پیامبر الهی دانسته است

تلازم میان معجزه و حقّانیت ادعای رسالت از اینجا ناشی می¬شود که برای ما انسان ها یک سوال منطقی وجود دارد و آن اینکه: «به چه دلیل باید ادعای شخصی را بپذیریم که مدعی است بر او وحی نازل می شود؟» منطقی بودن این سوال به این دلیل است که «وحی و گفتگوی با خداوند» از امور غیرمحسوس است، یعنی انسان در شرایط متعارف نمی تواند با حواس ظاهری خود آنها را دریابد. چرا که انبیاء سخن از غیب می گویند، و چنین اموری از سنخ مدرکات ما، و آنچه که ما با حواس و با عقل نظری خود درک می کنیم، نیستند. بنابراین چگونه می توان به این نتیجه رسید که چنین شخصی در ادعای خود راست می گوید؟ اگر چنین شخصی در ادعای خودش مبنی بر ارتباط با ماوراء طبیعت صادق است باید بتواند از طریق نیرویی الهی خرق عادت کند تا انسان ها بتوانند به سخنان او اعتماد کنند.

وحی و نبوت

«المعجزهُ للّهِ لایُعطیها الاّ انبیائَه ورسلَه و حججه لیُعرف به صدقُ الصّادقِ من کذبِ الکَاذبِ»؛ معجزه نشانه روشنی است از سوی خدا که جز به پیامبران و حجت های خود نمی دهد تا به وسیله آن، افراد راستگو از دروغگو باز شناسانده شوند.(محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 11، ص 7)

همانطور که بارها به این مسئله اشاره کردیم، منظور از صدور نبوت، تصدیق نبوت است و نه صدق معارف الهی نازل شده، چرا که میان صدق معارف نازل شده و صدور معجزه هیچ تلازمی نمی توان برقرار کرد؛ شخصی می تواند مطالب مطابق با واقع بسیاری بیان کند و هیچ کسی نمی تواند برای احراز صدق آنها از او طلب معجزه کند. بنابراین، میان دعوی نبوت و قدرت بر آوردن معجزه ملازمه هست، و معجزه می تواند دلیل بر صدق دعوی پیغمبر دانسته شود.

برخی اندیشمندان اسلامی تقریرهایی از دلالت معجزه بر نبوت خاصه ارائه کرده اند که به برخی از آنها اشاره می کنیم:

تقریر استاد مطهری چنین است: «عقل آدمی از کار دیگری یا سکوت او کشف رضایت می نماید. پس کسی که ادعای پیامبری دارد و این ادعایش در محضر خدا انجام می گیرد و بعد برای اثبات ادعای خود، کار خارق العاده ای انجام می دهد که دیگران از مقابله با آن عاجزند، مسلّماً این کار او دلیل بر صدق گفتارش می باشد؛ زیرا جاری کردن معجزه به دست کسی، به معنای تأیید کار اوست و اگر مدعی نبوّت دروغ گو باشد، خداوند نباید به دست او، آن کار خارق العاده را جاری کند، وگرنه دروغگو را عملاً تأیید کرده که در نتیجه، موجب گمراهی مردم است.» (مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، ج 1 و 2، ص 219 و 220)

آیت الله جوادی آملی تقریری از دلالت معجزه ارائه می دهند که مبتنی بر تنصیص پیامبر از سوی خداوند است؛ «برای اثبات نبوّت، نیاز به تنصیص از سوی خداوند است و افراد به طور مستقیم، نمی توانند تنصیص دریافت کنند. معجزه تنصیص فعلی از سوی خدا برای مردم است. پس مُثبِت صدق دعوای نبوّت و نشانه تصدیق آورنده اش از سوی خداوند است. تنصیص و تصدیق خدا نیز مفید یقین است.»
پیامبر

آیت الله جوادی آملی تقریری از دلالت معجزه ارائه می¬دهند که مبتنی بر تنصیص پیامبر از سوی خداوند است؛ «برای اثبات نبوّت، نیاز به تنصیص از سوی خداوند است و افراد به طور مستقیم، نمی توانند تنصیص دریافت کنند. معجزه تنصیص فعلی از سوی خدا برای مردم است. پس مُثبِت صدق دعوای نبوّت و نشانه تصدیق آورنده اش از سوی خداوند است. تنصیص و تصدیق خدا نیز مفید یقین است.» ( عبدالله جوادی آملی، پیرامون وحی و نبوّت، ص 21)

تقریر آیت الله سبحانی بر صفات عدالت و حکمت خداوند تکیه دارد؛ خداوند عادل و حکیم است، هدایت مردم را اراده کرده و راضی به ضلالت و کفر آنها نیست. بنابراین، ارسال رسل بر او لازم است. از سوی دیگر، سفارت از سوی خدا و منصب نبوّت مدعیان بسیاری دارد که بعضی از آنها کاذبند. پس بر هر مدعی مقام نبوّت لازم است دلیلی محکم و بنیّه ای رسا بر صدق ادعایش اقامه کند. دادن معجزه به انسان دروغ گو با عدل خداوند سازگار نیست. پس اگر کسی ادعای نبوّت داشت (در صورت داشتن حسن سابقه و منافی نبودن محتوای دعوتش با منطق، عقل سلیم و فطرت نیالوده انسان ها) و معجزه ای آورد، به عنوان دلیل نبوّت خود، ادعایش درست و نبوّتش ثابت است؛ زیرا دادن معجزه به کاذب با حکمت و عدل الهی نمی سازد و مستلزم ارتکاب قبیح می باشد و محال است. (جعفر سبحانی، الالهیات علی هدی الکتاب والسّنّه، ج 2، ص 87 و 89)

برای مطالعه بیشتر:

محمدتقی مصباح یزدی، معارف قرآن (4 و 5): راه و راهنماشناسی، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، 1386

ناصر مکارم شیرازی، اعتقاد ما: شرح فشرده¬ای از عقاید شیعه امامیه، انتشارات نسل جوان، 1387

جعفر سبحانی تبریزی، منشور عقاید امامیه: شرحی گویا و مستدل از عقاید شیعه اثنی عشری در یکصد و پنجاه اصل، انتشارات امام صادق (ع)، 1385

مرتضی، مطهری، نبوت، انتشارات صدرا، 1388

مرتضی، مطهری، ختم نبوت، انتشارات صدرا، 1388

عبداله جوادی آملی، وحی و نبوت، انتشارات اسراء، 1388

علیزاده - بخش اعتقادات تبیان


پی نوشت:

1- محمدحسین طباطبائی (المیزان، ج 1، ص 86) مرتضی مطهّری (مجموعه آثار، ج 4، ص 422؛ آشنایی با قرآن، ج 1 و 2، ص 220) عبدالله جوادی آملی، (پیرامون وحی و نبوّت، ص 15) محمدتقی مصباح یزدی (راهنماشناسی، ص 194) جعفر سبحانی (الالهیات علی هدی الکتاب والسّنّه، ج 2، ص 62)


منابع:

حسن بن یوسف علاّمه حلّی، کشف الاسرار فی شرح تجرید الاعتقاد، (حسن زاده آملی) جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1387

امام محمد غزّالی، اعترافات، ترجمه کیائی نژاد

محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، دارالکتب الاسلامیه، 1388

مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن (شناخت قرآن)، صدرا، 1388

عبداله جوادی آملی، وحی و نبوت، انتشارات اسراء، 1388

جعفر سبحانی تبریزی، الالهیات علی هدی الکتاب والسّنّه والعقل، موسسه تعلیماتی و تحقیقاتی امام صادق (ع)، 1384

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.