تبیان، دستیار زندگی
پدیده ای به نام مک دونالدیزاسیون
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مک دونالد و اصالت شکم!


فرهنگ مصرفی و اصالت خوردن پدیده ای است که امروزه مردم جهان با آن روبه رو هستند و همینطور مک دونالدیزاسیون  در این راستا نمونه ای بارز است که در ذیل به این موضوع خواهیم پرداخت


سخن از نفوذ پذیر شدن و فرسایش تدریجی مرزهای بومی و ملی برای یک جامعه واحد، اکنون به معضلی تبدیل شده که بحث و جدل در باره آن بسیار است. این نفوذها که اغلب از جانب غرب و دنیای رنگارنگش صورت می گیرد،ابعاد و جنبه های وسیعی دارد که بیان هر یک از آن به فرصت و مجالی مفصل نیازمند است.

مک دونالد

آنچه مشخص است اینکه ما،جامعه و فرهنگ ما در معرض یک جریان جهانی قرار دارد که قبلا نیز از آن سخن گفته شد و ان پدیده ای است به نام جهانی شدن فرهنگ مصرفی که زائیده نظام سرمایه داری است برای دستیابی به اهداف و برنامه های طولانی مدتی که در پیش گرفته اند. جهانی شدن فرهنگ مصرفی ابعاد مختلف دارد و ممکن است در زمینه های بیشماری بروز پیدا کند. به طور مثال افزایش فرهنگ مصرفی در زمینه خوراک و نیازهای غذایی انسان نمونه ای است که می توان به بررسی مختصری درباره آن پرداخت.

فرهنگ مصرفی و اصالت خوردن

با بررسی های صورت گرفته بر نظریه های مرتبط با فرهنگ مصرفی جهانی اینطور بیان شده است که محتوای اصلی این فرهنگ یک فرهنگ آمریکایی است. به نظر می رسد تردیدی نیست که فرایند جهانی شدن فرهنگی با توسعه همه جانبه خود به ایجاد نوعی همگونی در جهان اصرار دارد.این فرهنگ به دنبال تسخیر جهان است و این تسخیر در هر زمینه ای که ممکن باشد صورت می گیرد. این فرهنگ با بهره گیری از قدرت ارتباطات به معرفی و انتشارخود می پردازد.این فرهنگ ظاهرا عام است اما مسلما از یک سرچشمه واحد جاری می شود که همان فرهنگ آمریکایی است.این فرهنگ در مکانی خاص تولید می شود و سپس در محدوده ای عظیم عرضه می شود. به این ترتیب فرهنگ جهانی شده آمریکایی در حوزه های گوناگون زندگی اجتماعی مردم جهان، نمود پیدا می کند و اقشار مختلفی از مردم به انتخاب وجوه مختلف این فرهنگ می پردازند.

با اندکی دقت می توان به این نکته رسید که زندگی بسیاری از مردم جهان خواسته یا ناخواسته،به شیوه زندگی امریکایی شباهت دارد.

برخی از پژوهشگران و نظریه پردازان،امروزه از دیسنی فیکاسیون،کوکا کولاریزاسیون و مک دونالدیزاسیون سخن می گویند و نسبت به سلطه کامل شرکت های بسیار قدرتمند آمریکایی بر فرهنگ جهانی،ابراز نگرانی می کنند

پس می توان اینطور بیان کرد که جهانی شدن پدیده ای نسبتا آمریکایی است.چراکه گوش هایی شبیه به میکی موس دارد،بیگ مک میخورد و کوکا کولا نوشیدنی اوست.با توجه به این نگرش می توان گفت که برجسته ترین وجه آمریکایی شدن به همین فرهنگ مصرف مربوط می شود. این یک فرهنگ مصرفی قدرتمند است که در ابتدا از طریق تولید،توزیع و مصرف برخی از محصولات شرکت های معتبر آمریکایی، به پدیده هایی جهانی تبدیل شده اند که هر روز به تعداد افراد مصرف کننده آنها،افزوده می شود.

به همین دلیل است که برخی از پژوهشگران و نظریه پردازان،امروزه از دیسنی فیکاسیون،کوکا کولاریزاسیون و مک دونالدیزاسیون سخن می گویند و نسبت به سلطه کامل شرکت های بسیار قدرتمند آمریکایی بر فرهنگ جهانی،ابراز نگرانی می کنند.(Elliot&Atkinson.1998:19)

به طور مثال این توسعه و گسترش را می توان در جهانی شدن رستوران مک دونالد مشاهده است.هرچند این رستوران در کشور ما شعبه ای ندارد اما در اغلب کشورهای جهان شعبه دارد.

مک دونالد

مک دونالد چیست؟

مک دونالد نوعی غذای آماده است  که اولین بار در سال 1955در آمریکا تهیه شد و به دنبال استقبال مردم از این نوع محصول،در زمانی نسبتا کوتاه در سرتاسر امریکا گسترش یافت و به تدریج به خارج از مرزهای امریکایی هم توسعه پیدا کرد.هر سال بر تعداد شعبه های این رستوران در سرتاسر دنیا اضافه می شود و به این ترتیب مک دونالد به کشورهایی وارد شده که قرابت و همخوانی چندانی با فرهنگ آمریکایی ندارند.

مک‌دونالدز (به انگلیسی: McDonald"s) بزرگترین رستوران زنجیره‌ای جهان است، که به طور روزانه میلیونها نفر مشتری دارد. محصولات مک‌دونالد عبارتنداز:همبرگر، چیزبرگر، مرغ، سیب زمینی سرخ کرده، صبحانه، نوشابه‌ها، شیرشربت و دسرها. اخیرا شروع به عرضه سالاد، ساندویچ لقمه‌ای و میوه کرده است. بسیاری از مک‌دونالدزها مکانی برای بازی کودکان دارند.(به نقل از ویکی پدیا)

در دهه 90 فرایند گسترش مک دونالد،سرعت بیشتری پیدا کرد  و 12هزارمین شعبه آن در سال 1991 آغاز به کار کرد.  هرچند بخشی از این گسترش به جامعه امریکا محدود می شود اما جوامع دیگر را هم به نوعی تسخیر کرده است.در سال 1994 در حدود 5 هزار شعبه از این رستوران در خارج از مرزهای امریکایی قرار داشت.در سال 1995 هم محصولات مک دونالد دارای بیست میلیون مصرف کننده در سطح جهان بوده و 45 درصد از سود این شرکت به واسطه فعالیت های بین المللی حاصل شده بود.(Ritzer,1993:204)

به نظر می رسد نسبت به پدیده مک دونالدیزاسیون،برداشت های متفاوتی وجود دارد.در این میان جامعه شناس و نظریه پرداز معروفی به نام جرج ریتزر،گسترش فرهنگ مصرفی در قالب فرایند مک دونالدیزاسیون را گسترش فرایند عقلانیت غربی می داند. به بیانی دیگر مک دونالدیزاسیون نشان گر نظم دوباره دادن به تولید و مصرف و یا عقلانی کردن کردارها و رفتارهایی است که پیش از این به شکل غیر رسمی و خانگی بودند.پس فرایند مورد نظر زمینه ساز همگونی بیشتر جهان است.

بر اساس گفته‌های "ریتزر" رستوران‌های غذاهای آماده یا همان" فست فود" مدلی از مصرف‌گرایی است که رفته رفته بر دیگر بخش های جامعه تسلط می‌یابد  و نهایتاً باعث می شود که کنش های استاندارد شده‌ای در جامعه به وجود آید که تقویت کننده‌ی قابلیت کنترل، محاسبه گری و پیشگویی در جامعه می‌شود. مک دونالدیزاسیون با کاهش میزان زمان و کار لازم میان نیاز و ارضای آن،کارآیی را افزایش می دهد و با استاندارد کردن محصولات و کاهش بدیل ها،پیش بینی پذیری را افزون می کند و با استفاده از فناوری های مادی،مانند کنترل گزینه های مصرف کنندگان از طریق صف و منوهای مشخص،امکان مهار و کنترل انسانها را بیشتر می کند.

به نظر می رسد نامی از مک دونالد برای ما وجود ندارد اما این پدیده توانسته است توسعه و تاثیر گذاری خود را در جامعه ما نیز داشته باشد و در قالب اسامی و اشکال مختلفی بروز پیدا کند

اما برخی از نظریه پردازان این فرایند را بیشتر نشان دهنده گسترش فرهنگ آمریکایی می دانند تا گسترش عقلانیت در زندگی اجتماعی. به نظر می رسد که این فرایند هر چند که نوعی عقلانیت و نظم را به دنبال دارد و از لحاظ افزایش کارایی و افزایش قابلیت پیش بینی است اما در اصل به توسعه فرهنگ خاصی می پردازد که از جنس آمریکایی است. آنچه مشخص است اینکه این یک فرایند است در راستای ایجاد همگونی فرهنگی در جهان که به واسطه گسترش برخی از رفتارها در سازمان های اجتماعی زندگی فعلی ما رخ می دهد. جالب اینجاست که به وضوح دیده می شود که جامعه ما نیز تحت تاثیر این فرهنگ قرار گرفته و تسلط این نوع فرهنگ قابل مشاهده است.

مک دونالد

هرچند مک دونالد در کشور ما شعبه ای ندارد اما امروزه در نقاط مختلف پایتخت خصوصا در مناطق مرکزی و شمالی شهر تهران،شاهد توسعه و گسترش رستوران های زنجیره ای و انواع و اقسام رستورانهای ارائه دهنده غذای سریع یا همان فست فود،هستیم.به نظر می رسد نامی از مک دونالد برای ما وجود ندارد اما این پدیده توانسته است توسعه و تاثیر گذاری خود را در جامعه ما نیز داشته باشد و در قالب اسامی و اشکال مختلفی بروز پیدا کند.با توجه به اینکه اقبال عمومی مردم ما نسبت به مصرف غذای آماده در رستورانها، در سالهای اخیر بیشتر شده،افزایش رستوران هایی با این شکل و شمایل چندان عجیب و بعید به نظر نمی رسد. نکته مهم اینجاست که بدانیم و اگاه باشیم که تبدیل همه روزه انواع فروشگاهها و مغازه ها به رستوران در سطح شهر،نمی تواند نشان دهنده عقلانیت باشد و بلکه برعکس نشان از تسلط روحیه مصرف گرایی در جامعه ما دارد.ای کاش ما در تمامی زمینه ها به الگوبرداری از شیوه زندگی غرب گرایش داشتیم که اگر اینگونه بود،با دیدگاهی امیدوارانه تر به سمت آینده گام برمی داشتیم و هر واقعه و پدیدهای نمی توانست به یک معضل نگران کننده، برای جامعه ما تبدیل شود.


منبع:جهانی شدن،فرهنگ و هویت.نوشته احمد گل محمدی

فاطمه ناظم زاده

بخش ارتباطات