ریال، واحد پول ما نیست
در ادبیات نظامی، تصرف یک منطقه، منوط به تصرف قسمتهای کلیدی و استراتژیک آن منطقه است،ادبیات جنگ سخت است و جنگ هم که به لحاظ صلابت تنها سخت نیست. در عرصهی نرم هم جنگ بر سر تصرف است اما تصرف منطقه به منطقهی زمین ذهن و قلبِ انسانها. در این سرزمین ناشناخته، زبان به مثابه انواعِ مسیرهای مواصلاتی و واژگان و مفاهیمٍ به کار رفته در آنها بسته به اهمیتشان به همان اجزای این مسیرهای مواصلاتی هستند.
یکی از کلیدیترین مفاهیم در عرصهی اقتصاد پول است و هر یک از مکاتب اقتصادی بسته به اهمیت و وزنی که به پول میدهند آنرا به غیر از اینکه به عنوان یک مفهوم در جهت اتصال عقاید اصلی خود در آن مکتب به کار میبندند بلکه حتی ممکن است به آن در حد یک اعتقاد و عقیده اعتبار دهند و یکی از بناهای اصلی را به پول اختصاص دهند.
واحدِ پولی نه تنها جزو یکی از مفاهیم کلیدی در هر مکتب اقتصادی است بلکه در کنار پرچم، سرود و زبان ملی جزو مفاهیم و نمادهایی است که مشخصهای است برای هر کشور و نمایانگر ارزشها و عقاید اصلی و حاکم در آن کشور است. بنابراین، واحدِ پولی یک مفهوم تک ساحتی نبوده و تنها در استانِ اقتصادِ وجودِ قلب و ذهنِ ما نقشآفرینی نمیکند.
واحد پولیِ کشور ما ریال است و ریال یک واژهی اسپانیایی است. ریال همان رئال است در اسپانیایی که از رگالیس در لاتین گرفته شده و در زبان انگلیسی معادلی دارد به نام رویال. ترجمهی سادهی آن به فارسی میشود؛ شاهی. تعجب کردید!؟ شاید از خود میپرسید چگونه؟ اصلاً اسپانیا و زبان اسپانیایی کجا و واحد پولِ کشور ما!؟
تقریباً در منتهیالیه بخش شمالِ شرقیِ قشم، ویرانههای دژی است یک پارچه از سنگ و ساروج که در سالهای آغازین سدهی شانزدهم میلادی توسط دریاسالاران پرتغالی ساخته شده است. در این سده است که دماغهی امید نیک توسط واسکو دوگاما کشف و راهِ دریاییِ مدیترانه به هندوستان، یا همان راهِ ادویه، شناخته شد.
دریانوردانِ اسپانیایی و پرتغالی که در آن هنگام بهترین ناوگان را در دست داشتند، دریافتند که کلیدِ دستیابی به هندوستانِ ثروتمند و غارت این نیم قارهی ناشناختهی زرخیز، تنگهی هرمز است و چنانچه دهانهی خلیج فارس را در اختیار داشته باشند، بر آبهای مدیترانه تا اقیانوس هند چیرگی خواهند داشت.
این بود که با آغاز سلطنت شاه اسماعیل صفوی در ایران به سالِ 913 هجریِ قمری (1507 میلادی) دهانهی خلیج فارس و جزایر ارزشمند آن شناسایی شد و قلعهی پرتغالیها در هرمز توسط آلفونسو آلبوکرک بنیانگذاری شد و ساخت آن نزدیکِ سی سال به درازا انجامید.
ریال نامِ یک سکهِ نقره بود در اسپانیا
این دژ برای استقرارِ دریاسالاران پرتغالی، سربازان دریایی و نگهداری و مراقبت کشتیهای بازرگانی یا نظامیِ پرتغالی برپا شد و با توجه به اهمیت جزیرهی هرمز، بر دیگر دژهای خلیج فارس، برتری داشته است.
برتری پرتغالیها بر خلیجِ فارس ادامه یافت تا اینکه در سالِ 988 هجری قمری (1582 میلادی) یعنی سال چهارم پادشاهی شاه محمد خدابنده چهارمین پادشاه صفوی کشورِ پرتغال به دست اسپانیا افتاد و تا سالِ 1050، یعنی چیزی حدود 60 سال، جزیرهی هرمز در دست آنها بود. با حاکمیت اسپانیا بر هرمز، ایران به جای پرتغال با اسپانیا سر و کارِ تجاری پیدا کرد و در جریانِ مبادلاتِ ارزیِ بین تجارِ دو کشور ریال به ایران وارد شد.
ریال نامِ یک سکهِ نقره بود در اسپانیا و از سالِ 1497 تا 1870 میلادی در آن کشور ضرب میشد و سکهای رایج بود. ریال یا رییِل (Real)، واحدِ پولِ بسیاری از مستعمرات اسپانیا بود، مثلاً برزیل تا سالِ 1994 واحدِ پولش ریال بود یا به تلفظِ محلی رییِل. سردار رشید شاه عباس صفوی، امام¬قلی خان، هرمز را فتح کرد، اما ریال دیگر جایِ خود را در ادبیات مالی ایران و منطقهی خلیجِ فارس باز کرده بود.
285 سال بعد یعنی27 اسفند 1308 در زمان رضاشاه، طبق قانون تعیین واحد و مقیاسِ پولِ قانونیِ ایران، ریال به جای قران با وزن خالص 3661191/0 گرم طلا انتخاب شد.
به این فرآیند تاریخی خوب دقت کنید. بعد از چیزی حدود 400 سال از ورود یک مفهوم به ادبیات مالی یک کشور، این مفهوم به واحد پولی کشور بدل میشود. یعنی سر پلی که به دست اسپانیاییها در جغرافیای قلب و ذهن انسان ایرانی ساخته میشود، بعد از حدود 300 سال توسط رضا شاه مورد استفاده قرار میگیرد.
این فرآیند تا اینجا عجیب است، اما از این عجیتتر پا بر جا ماندن این سرپل در زمین ذهن و قلب ایرانیِ مسلمانی است که حالا دیگر انقلاب هم کرده و با هر گونه نظام شاهی سرِ جنگ دارد. بیش از 30 سال از انقلاب اسلامی میگذرد و هنوز هم ریال واحد پولِ کشور ماست.
این است که گفتم تصرف یک منطقه، منوط به تصرف قسمتهای کلیدی و استراتژیک آن منطقه است و هر قدر هم که نیروهای نظامی شما در آن منطقه پیشروی کرده باشند اما در تصرف نقاط کلیدی ناکام مانده باشند، منطقه عملاً در دست دشمن شماست و هر لحظه امکان از دست رفتن مناطق تصرف شده وجود خواهد داشت.
یک سر پل در جفرافیای نرم به دست دشمن احداث شده، بعد، طی فرآیند تاریخی نه تنها تصرف نمیشود، بلکه بازسازی شده و تعریض هم میشود و این پل همچنان با تغییر نظام از نظام شاهنشاهی به جمهوریِ اسلامی موردِ استفاده قرار میگیرد. مثلِ خیلی دیگر از ارزشها و رویههایی که از زمانِ رضاخان کم و بیش به همان شکل هنوز هم در کشور ما حکمفرماست، مثلِ خدمتِ سربازی!
البته، پیش از سر کار آمدن ریال هر ده قران یک تومان بوده و به همین دلیل، هنوز هم تومان بر سرِ زبانهاست. در ادبیات غیر رسمی هر ده ریال را یک تومان مینامند.
اما کلمهی تومان از زمان حملهی چنگیز به ایران به سال 616 هجریِ قمری (1219 میلادی) وارد ادبیات اقتصادی- مالی ما شده است. تومان، مین و یوز که جزیی است از کلماتِ مرکبِ امیرتومان، مینباشی و یوزباشی، به ترتیب، به معنیِ فرماندهی ده هزار، هزار و صد نفر است و یادگاری است از آن روزگارِ تیره. تومان نیز در همان روزگار نام سکهای بوده که به ده هزار دینار تقسیم میشده است .
نقش مقامات پولی کشور ما در طول این 30 سال در حفظ ریال به عنوانِ واحدِ پولی چه بوده
به این جمله خوب دقت کنید: «ما تمام تلاشمان را خواهیم کرد تا ارزشِ ریال را تثبیت کنیم...». این جمله و جملاتی از این دست، بارها از زبان مقاماتِ کشور، خصوصاً مقامات پولی، در طول این 30 سال تکرار شده است.
منظور از ریال در این جملات پول ملی کشور است اما اگر ملتی دچار آلزایمر تاریخی نباشد، میتواند معانیِ دیگری را هم از این جملات برداشت کند. «ما تمامِ تلاشمان را خواهیم کرد تا ارزشِ شاهی را تثبیت کنیم.»! تثبیتِ ارزشِ شاهی؟ آن هم در جمهوریِ اسلامی، عجب تناقضی!
مفهومِ ریال سر پلِ واسطی است میانِ امروز و گذشته، میانِ اعتقاداتِ امروز و اعتقاداتِ گذشته. ریال، در سرزمین قلب و ذهنِ انسانِ ایرانی مسلمان اعتقاد به نظام جمهوری اسلامی در امروز را به اعتقاد به نظام شاهی در گذشته، و اعتقاد به استقلال کشور را به تصرف خلیج فارس و جزایرِ آن و وابستگی تجاری- دریایی ما به بیگانگان متصل میسازد.
ریال، تومان و هر واژهی دیگری که در جغرافیای قلب و ذهن انسانِ ایرانی نقشی مشابه ریال دارد، چند سوال جدی را ایجاد میکند:
نقش مقامات پولی کشور ما در طول این 30 سال در حفظ ریال به عنوانِ واحدِ پولی چه بوده و چرا آنها تا به حال به این صرافت نیفتادهاند که در مورد ریشه و خاستگاهِ ریال به عنوان واحدِ پولی کشور تحقیق و مطالعه کنند؟
اساتید و صاحبنظران کشور، چه در حوزهی اقتصاد و چه در حوزهی زبان و ادبیات چه پاسخی دارند؟
از همه مهمتر فرهنگستان زبان که متولی اصلیِ چنین مواردی است در کشور، باید قبل از اینکه به فکرِ جایگزین کردنِ یارانه به جای سوبسید در ادبیات اقتصادی کشور میافتاد، فکری به حالِ ریال میکرد! فرهنگستان چه پاسخی نسبت به این موضوع دارد؟
دستِ آخر هم باید این سوال را از دانشجویانِ رشتههای اقتصاد، زبانشناسی و ادبیات پرسید، حجمِ عظیم تحقیقات و پایاننامههای دانشجویی اگر نتواند کشوری را نسبت به یکی از نمادها و گزارههایِ اصلیِ هویتی خودش آگاه کند، حتماً ناقص است.
اما فراتر از همهی این سوالات، آیا نباید به فکر بازنگری در شیوهها و روشهای تحقیق بود؟ آیا نباید به جای اینکه از روششناسی و متدولوژی آغاز کنیم به سراغِ ریشهشناسی و مفهوم شناسی برویم؟
منبع: الف
بخش سیاست